به گزارش اسپوتنیک به نقل از خبرنامه، زنان در جریان این اعتراض خیابانی، خواهان افزایش دست مزد، کاهش ساعات کار و بهبود شرایط دشوار و نامناسب کاری شدند. تظاهرات در همان ساعات اولیه، با حمله پلیس و کتک زدن زنان سرکوب شد. چند دهه بعد، ایده انتخاب روزی از سال به عنوان "روز زن" اولین بار در جریان مبارزه زنان نیویورک با شعار حق رای برای زنان مطرح شد. در سال های پسین خیابان های آلمان، اتریش، سوئیس، دانمارک با مارش زنان به لرزده در آمدند. به همین ترتیب این تظاهرات ها در بیشتر کشورهای جهان گسترش یافت. سرانجام سازمان ملل در سال ۱۹۷۵ "هشتم مارچ" را به عنوان روز جهانی زن به رسمیت شناخت. زنان در تمام این مارش های خیابانی و تظاهرات ها علیه سنت ها و قوانین مردسالارانه، احکام اسارتبار کلیسا و تبعیض گسترده شعار می دادند و خواستار حق رای، حق طلاق، حق سقط جنین، تامین شغلی، منع آزار جنسی و کاهش ساعات کار روزانه بودند. این مبارزات که قرن ها را در برگرفت، امروزه در کشورهای جهان اول و جهان دوم به صورت چشم گیری به بار نشسته و زنان تا حدود زیادی به حقوق و امتیازات برابر با مردان دست یافته اند. اما در کشورهای جهان سوم هنوز به طرز وحشتناکی، زنان مورد ظلم و تبعیض قرار گرفته و جنس دوم پنداشته می شوند. جا دارد به خاطر گرامی داشت از روز هم بستگی جهانی زنان، به صورت فشرده وضعیت و جایگاه امروز زنان افغانستان را مورد کاوش و ارزیابی قرار دهیم.
زنان در افغانستان در طول تاریخ از چه جایگاهی برخوردار بوده اند و حالا هجده سال پس از حضور جامعه جهانی و تشکیل نظام جدید مبتنی بر ارزش های دموکراتیک در کجا ایستاده اند؟
جایگاه و حضور زنان در طول تاریخ در جامعه افغانستان همواره با فراز و فرود هایی همراه بوده است. اولین بار در زمان سکان داری شاه امان الله و دهه دموکراسی زنان توانستند به برخی از حقوق و آزادی های اساسی خود دست یابند. این حقوق و آزادی ها، عمدتا شامل حق تحصیل، حق انتخاب پوشش و حق داشتن شغل در خارج از منزل می شد. اما با آغاز جنگ های داخلی و به ویژه در زمان رژیم توتالیتر و خودکامه طالبان، زنان به صورت کامل از آزادی ها و حقوق اساسی شان محروم شدند و از جامعه به خانه برگشتند.در واقع زنان در درون چهار دیواری خانه زندانی شدند و نقش آن ها به پختن و شستن و زجر کشیدن فروکاست. بر اساس شریعت اسلامی طالبان، زنان از رفتن به مکتب و نهادهای آموزشی، داشتن شغل در خارج از منزل، گشت و گذار در شهر بدون مرد، از دست دادن حق انتخاب پوشش، عدم مراجعه به پزشک مرد، پیوستن به جریان های سیاسی و یا صحبت در مکان های عمومی محروم شدند.
۲۰۰۱، سقوط طالبان ،حضور جامعه جهانی و بازگشت زنان از خانه به جامعه
با حادثه یازده سپتامبر و حضور جامعه جهانی در افغانستان فصل تازه ای در تاریخ این کشور آعاز شد؛ فصلی که با کمک های مستقیم جامعه جهانی برای اولین بار نظام مبتنی بر ارزش های دموکراتیک و اراده مردم شکل گرفت.کمک های جامعه جهانی و تعهدات دولت افغانستان باعث ایجاد تحول بنیادین در عرصه های مختلف به ویژه در جایگاه زنان شد. در سال ۱۳۸۲ که قانون اساسی افغانستان بر اساس منشور ملل متحد واعلامیه جهانی حقوق بشر به تصویب رسید، حقوق اساسی زنان را به رسمیت شناخت. در قانون اساسی به صورت صریح، حقوق برابر زنان، حق تحصیل، برخورداری از فرصت های شغلی برابر، دسترسی به مراقبت های بهداشتی، حمایت از خانواده هایی با سرپرستی زنان و مشارکت سیاسی اشاره شده است. با تکیه بر پشتوانه های حقوقی و قانونی بسترهایی برای حضوز زنان در جامعه در قالب رفتن به مکاتب ودانشگاه ها، کار در نهادهای دولتی و خصوصی، حضور در رسانه ها، فعالیت گسترده در جامعه مدنی و مشارکت پررنگ در انتخابات فراهم شد. بر اساس آمارهای ارائه شده، زنان در طول هجده سال در عرصه های مختلف دست آوردهای چشم گیری داشته اند. در اپریل ۲۰۱۷ وزارت معارف به دیدبان حقوق بشر گفته بود که ۹٫۳ میلیون کودک در سراسر افغانستان شامل مکتب اند که ۳۹ درصد آن ها را دختران تشکیل می دهد. در عین حال زنان به صورت چشم گیر و میلیونی در انتخابات ریاست جمهوری، پارلمانی و شوراهای ولایتی مشارکت نمودند.در نتیجه این مشارکت ها، ۶۳ کرسی را در پارلمان به دست آوردند. از زمان شکل گیری حکومت وحدت ملی تا به حال ۱۸ زن به عنوان وزیر، معین و چهار زن به عنوان سفیر تعیین شده اند. ۶۸۰۰۰ هزار زن به عنوان کارمند در مکاتب و دانشگاه ها مشغول به کار هستند و ۸۰۰ تن دیگر در نهادهای آموزش عالی خصوصی و دولتی به عنوان استاد دانشگاه تدریس می کنند. بیش تر از ۶۰۰۰ زن در نقش قاضی، دادستان، وکیل مدافع، پولیس و نیروی ارتش قرار دارند. ۱۰۰۰۰ زن دیگر به عنوان پزشک، پرستار و متخصص امور سلامت در سراسر کشور خدمت می کنند. ۱۰۷۰ زن به عنوان خبرنگار در مطبوعات و رسانه مشغول به کار هستند. در عین حال ۱۱۵۰ کارآفرین زن به مبلغ ۷۷ میلیون دالر در بخش های مختلف سرمایه گزاری کرده اندکه باعث ایجاد فرصت شغلی برای ۷۷۰۰۰ زن و مرد شده است.
در کنار این دست آوردها و پر رنگ شدن حضور زنان در جامعه و نقش آفرینی در عرصه های مختلف، بر اساس نتایج نظر سنجی بنیاد آسیا که در سال ۲۰۱۸ در میان ۱۱۲۰۰۰ زن و مرد در ۳۴ ولایت افغانستان انجام شده، نگرش مردم و افکار عمومی نسبت به ارتقا جایگاه و حضور زنان در عرصه های مختلف در جامعه تغییر مثبت نموده است. این نظر سنجی نشان می دهد که مردان و زنان افغانستان نسبت به سال های قبل از پررنگ شدن حضوز زنان در جامعه حمایت می کنند و هم چنین بیش تر از قبل حقوق و آزادی های زنان را به رسمیت می شناسند. حمایت از برابری جنسیتی در مورد حق تحصیل از ۸۲٫۳ درصد در سال ۲۰۱۷ به ۸۴ درصد درسال ۲۰۱۸ افزایش پیدا کرده است. حمایت از رفتن دختران به مکتب تا دوره ابتدایی از ۸۷٫۵ درصد در سال ۲۰۱۷ به ۸۹٫۷ ارتقا یافته است. هم چنین ۳۶٫۴ درصد از مردان و ۲۹ درصد زنان در سال ۲۰۱۸ تاکید کرده اند که ۱۸ سال، سن ایده آل برای ازدواج دختران است. این در حالی است که در گذشته سن ازدواج دختران به شدت پایین بوده و آن ها را در سن کودکی به شوهر می دادند. در کنار این مسایل در مورد بد دادن، در سال ۲۰۱۸ تنها ۹٫۵ درصد به این باور بودند که بد دادن یک عمل قابل قبول است. این رقم در سال ۲۰۱۷، ۱۲ درصد و در سال ۲۰۱۶، ۱۸ درصد بوده است. در مورد بدل، ۲۵٫۲ درصد گفته اند که این عمل پسندیده است. این رقم در سال ۲۰۱۷ به ۲۹٫۱ درصد و در سال ۲۰۱۶ به ۳۱٫۸ درصد می رسید. هم چنین ۹۰ درصد بر این باورند که زنان حق دارند که از اموال پدری شان ارث ببرند.
اما با وجود تغییر مثبت در نگرش مردم نسبت به جایگاه زنان و تلاش های دولت در گسترش حضور آن ها در سطوح مختلف جامعه، هنوز در بسیای از ولایت ها، روستاها و به ویژه مناطق زیر کنترول طالبان، زنان با چالش ها و مشکلات فراوانی مواجه هستند. زنان در این مناطق از حقوق و آزادی های اساسی خود محروم اند و حتی اجازه رفتن به مکتب و دسترسی به مکان های آموزشی را ندارند. از طرفی در درون خانواده ها و در اجتماع همواره مورد تبعیض و ظلم آشکار قرار می گیرند.
زنان، گفت و گوهای صلح و نگرانی از برگشت دوباره به خانه
در سال ۲۰۱۰ بود که جرگه بزرگ مشورتی صلح در کابل تشکیل شد. هدف اصلی این جرگه، دست یافتن به راهبردی به منظور توافق سیاسی با طالبان بود. گرچه ۲۰ درصد این جرگه را زنان تشکیل می داد اما از همان زمان آن ها در محافل مختلف از بازگشت طالبان ابراز نگرانی می کردند. گفتگو ها در مورد برگشت طالبان، زنان را به یاد درد و سوزش شلاق ها و زندانی شدن در چهاردیواری خانه ها می اندازد. واقعیت این است که زنان در پرتو حضور جامعه جهانی و وجود حکومت مبتنی بر ارزش های دموکراتیک در طول این هجده سال به دست آوردهای چشم گیری رسیده اند.آن ها با بیم بازگشت طالبان به شدت نگران اند که تمام این دست آوردهای هجده ساله نابود شود و دوباره مجبور شوند که به خانه برگردند. این نگرانی ها از زمانی که ایالات متحده سکان گفتگو های صلح با طالبان را به عهده گرفته، افزایش بیشتری یافته است. آن ها تاکید می کنند که در گفت و گوهای صلح جایگاه زنان در حاله ای از ابهام قرار دارد. در عین حال هر از گاهی، ابراز نظرهای مقامات مذاکره کننده طالبان باعث افزایش نگرانی های بیشتر زنان می شوند. در گفتگوهای صلح در مسکو، مذاکره کننده ارشد طالبان، بر آزادی های زنان و فعالیت رسانه ها به شدت تاخت. او در این مورد تاکید کرد که در این سال ها، به نام حقوق زنان در افغانستان رسانه های فاسد، بداخلاقی، بی شرمی و فرهنگ غیر اسلامی را ترویج می کنند. با توجه به چنین ابراز نظرها و کارنامه سیاه و تاریک حاکمیت رژیم طالبان و محروم نمودن زنان از تمامی حقوق و آزادی های شان ، ابراز این نگرانی ها طبیعی به نظر می رسد.
پاسخ به نگرانی های زنان
در مورد نگرانی های زنان انتظار می رود که دولت زنان و دولت مردان افغاستان، فعالین حقوق زن و جامعه جهانی در روند گفتگوهای صلح با طالبان، تحت هیچ شرایطی، دست آوردهای هجده سال گذشته و حقوق و آزادی های اساسی زنان را مصالحه نکنند. در عین حال در کنار قرار دادن نماینده های از زنان در میز مذاکرات، به نظرات زنان به عنوان دیدگاه های نیمی از جمعیت افغانستان توجه نمایند. در واقع باید حقوق، آزادی ها و نگرانی های زنان در هر مرحله از گفتگوها در نظر گرفته شود. هرگونه توافق سیاسی، راهبرد تقسیم قدرت با طالبان و یا تجدید نظر در مواد قانون اساسی می تواند هر بخشی از زندگی زنان را تحت تاثیر قرار می دهد.
نکته مهم دیگر این است که مذاکره کنندگان باید به مکانیزم هایی دست یابند که دست آوردهای هجده سال گذشته زنان و حفظ آزادی ها و حقوق اساسی آن ها را تضمین نمایند. تحت هیچ شرایطی توافق سیاسی با طالبان با نادیده گرفتن حقوق و آزادی های زنان و محدود نمودن حضور آن ها در سطوح مختلف جامعه نمی تواند قابل قبول باشد.
دولت ایالات متحده بر اساس قانون زنان، صلح و امنیت، وظیفه دارد که از طریق تلاش های دیپلماتیک و برنامه های توانمند سازی زنان باید از ایمنی فیزیکی، امنیت شغلی و اقتصادی و حرمت به زنان و دختران، حمایت نمایند. با توجه به این امر و گرفتن سکان مذاکرات با طالبان انتظار می رود که ایالات متحده و هم پیمانان آن ها با تحت فشار قرار دادن طالبان و حامیان شان، بر سر مکانیزیمی به توافق برسند که حقوق و آزادی های اساسی زنان و دست آوردهای شان قربانی نشود.
با وجود خاطرات تلخ، سیاه و به شدت ظالمانه از دوران حاکمیت رژیم خودکامه طالبان و نگرانی های زنان از بازگشت به گذشته، رسیدن به صلح و پایان منازعات طولانی آرزوی هر شهروند افغانستان و به ویژه زنان به عنوان یکی از قربانی های اصلی است. بدون تردید زنان از هرگونه گفتگوها و مذاکراتی که منجر به پایان جنگ و بازگشت صلح و ثبات و توسعه در کشور شود حمایت می کند اما نه در مقابل قربانی کردن دست آوردهای هجده سال گذشته.