سوء استفاده ای طالبان از ترفند مبارزه با داعش خیالی و نداشتن درک درست از ناهمگنی امنیت با نظم گستری
"پیش از سخن، لازم است بیان گردد امور امنیتی از بُعد نحوه ایجاد و برقراری امنیت از دو جنبه یا دو نگاه قابل دسته بندی است .
۱ - امنیت نرم افزاری
۲- امنیت سخت افزاری
در امنیت نرم افزاری مفاهیمی چون ؛ حق ، قانون و انسان ، مورد بحث است.چرا که با این مفاهیم است که انسان ها می توانند حریم یکدیگر را شناسای و به رسمیت شناخته و به حریم دیگر انسان ها احترام گذاشته. که معیار و ملاک شناسای این شاخص ها درجامعه بشری به محتوای آموزش رسمی و غیر رسمی ، قوانین جزایی و حق دسترسی انسان ها به جریان آزاد اطلاعات بستگی دارد. با نگاهی به پیشینه ی رفتار رژیم طالبان و وضعیت کنونی افغانستان، محتوای آموزشی و قوانین کیفری، تضمین کننده ی حفظِ حرمت و شخصیت انسان ها نمی باشد، یعنی از نظر نرم افزاری طالبان فهمی از برقراری امنیت نرم افزاری ندارد.
این عدم درک منجر به این شده از روش های سخت افزاری برای برقرار امنیت بهره ببرد. در اینجا مفهوم امنیت با انتظام و نظم گستری خلط می گردد و اشتباه در شناخت این دو مفهوم پدیدار می شود، اصولاً امنیت بستر تغییرات جامعه و افزایش بهره وری و رشد همه جانبه یک جامعه است اما مفهوم انتظام و نظم گستری بستر و زمینه حفظ وضع موجود است و در بستر انتظام و نظم گستری، جامعه وضعیت موجودش حفظ می شود اما تغییرات و رشد و تحولات سودمند به سختی، فرصت بروز و ظهور خواهند داشت .
که مشاهدات میدانی در عرصه افغانستان نشان می دهد جامعه افغانستان از رشد و تغییر و بهبود کیفیت زندگی بهره ی چندانی نبرده است و این وضعیت نشان از نبود امنیت نرم افزاری و بکار گیری روش های سخت افزاری با ایجاد انتظام و نظم گستری برای حفظ وضع موجود است .
پرسشی که پیش می آید چنین است ؛ چرا و چگونه طالبان نمی تواند امنیت نرم افزاری را تامین کند؟
نخست به دلیل رویه حکمرانی گروه طالبان .
دوم عدم فهم گروه طالبان از قانون و یا به رسمیت نشناختن قوانین عرفی که بر پایه تجربه بشری شکل گرفته، این منجر می گردد که گروه طالبان به سوی روش های سخت افزاریِ برقراری امنیت برود. در نتیجه گروه طالبان می خواهد گروهک های تروریستی را مهار کند اما بنا به علّل گفته شده، امکان و توانای چنین کاری را ندارد!
به زبان ساده تر محتوای آموزش رسمی و غیر رسمی در قلمرو طالبان، زمینه ساز برقراری امنیت نرم افزار نیست و طالب چاره ی ندارد رو به ابزار های سخت افزاری برای برقراری امنیت گام بردار که باعث افزایش درگیری و خشونت می گردد و خشونت و درگیری نفرت و دشمنی را شدت و عمق می بخشد و عامل ضد امنیتی می گردد و از نتایج چنین رویه ی، خواسته یا ناخواسته طالبان زمینه ی رشد گروهک های ترویستی و نفرت پراکن را فراهم می سازد که با وجود نفرت و کینه و دشمنی میان مردمان، گروه های تروریستی بهتر می توانند هموند و عضو، جذب نمایند" .
"مشاهدات میدانی نشان می دهد از درون خاک افغانستان گروهک های تروریستی کمتر معترض همسایگان هستند . بلکه تهدیدات تروریستی درون افغانستان با هماهنگی استخبارات پاکستان ، شبکه حقانی پاکستان ، حامیان مالی گروهک های تروریستی در حاشیه خلیج فارس ، انجام می پذیرد ، طالبان نیک می داند اگر بخواهد همسایگان خود را تحریک و عامل ناامنی همسایگان گردد عواقب سختی در انتظارش است پس ترجیح می دهد از درگیری با همسایگان خودداری نماید اما به علت رویه حکمرانی و عللی که گفته شد گروهک های تروریستی با تحریک ، عوامل خارج از افغانستان و رقبای فرا منطقه ی روسیه و ایران از ضعف و ناتوانی طالبان سوء استفاده کرده و گروهای تروریستی درون افغانستان را تقویت و تحریک کرده تا عملیات تروریستی دربرابر مردم افغانستان و همسایگان افغانستان را انجام دهند.
بنابراین عملیات تروریستی در درون افغانستان آنچنان که تصور می شود به مسایل داخلی افغانستان ارتباطی ندارد بلکه بیشتر باید نگاه کرد رقبای فرامنطقه ی ایران و روسیه چگونه می خواهند از ضعف حاکمان طالبان سوء استفاده کنند و از درون خاک افغانستان علیه منافع روسیه و ایران عملیات تروریستی انجام دهند".
"همانطور که در پاسخ دوم گفته شد، طالبان نمی خواهد در برابر همسایگانش از درون خاک افغانستان عملیات تروریستی صورت گیرد و به دلیل ضعف در حکمرانی ،،قدرت و توان مهار گروهکهای تروریستی را ندارد و عوامل فرامنطقه ای از این فرصت سوء استفاده کرده و از افغانستان عملیات تروریستی را طرح ریزی و هدایت می کنند به عنوان نمونه: در روزه های گذشته دو حادثه مهم تروریستی در جنوب شرق ایران رخداد که در رویداد نخست عوامل انتظامی و پولیس ایران هدف قرار گرفتند و در عملیات دوم مردم به منظور گرفتن بیشترین تلفات، هدف عملیات تروریستی بودند که با توجه به درگیری نیروهای نیابتی ایران و کشورهای فرامنطقه ی در غزه، دریای سرخ و مرز لبنان و اسراییل به راحتی عوامل تروریستی در مرزهای ایران و پاکستان و افغانستان، عامل فشار به ایران می باشند تا ایران عرصه غزه و لبنان و دریای سرخ را رها سازد. و با توجه به شکست غرب و اروپا در فتنه اوکراین در برابر روسیه، غرب و اروپا بشدت به دنبال گشایش جبهه جدیدی در برابر روسیه در شرق هستند که با هوشیاری مامورین وزارت خارجه روسیه و بهره بردن از عوامل ایجاد امنیت نرم افزاری با کمترین هزینه ممکن توانستند، تهدیدها در برابر روسیه در پشت مرزهای فدراسیون روسیه متوقف گردد. و اگر عملیات تروریستی بخواهد در برابر روسیه شکل بگیرد قدرت وارد کردن ضربه کاری یا شدیدی به روسیه را ندارد".
"هرچند با چیرگی گروه طالبان، در ظاهر امر جنگ در افغانستان قطع شده است، اما این به معنی امنیت واقعی نیست. چون: اولا عامل اصلی و ناامنی و کشتار مردم در سال های گذشته خود طالبان بودند. دوم مفهوم امنیت گسترده تر از آنست که آن را در نبود جنگ محدود کنیم. امروز مردم امنیت روانی، اقتصادی و اجتماعی ندارند. دختران از تحصیلات عالی و حقوق اولیه اجتماعی و انسانی کاملا محروم هستند. زنان نیز از امنیت اجتماعی محروم اند. فقر و بیکاری بیداد می کند. فرار از کشور بطور گسترده ادامه دارد. نخبگان و رسانه از حق آزادی برخوردار نیستند. اقلیت های مذهبی و قومی آشکارا تهدید می شوند و بقتل می رسند. بنابراین ادعای تامین امنیت کذب محض است".
"درباره تقابل طالبان و داعش باید گفت این یک نزاع خانگی است. داعش همان طالب است، و طالب همان داعش است. گروه مستقلی بنام داعش در افغانستان وجود ندارد. داعش یک اسم مستعار است که استخبارات بیرونی یا جریان های تروریستی بنابر اقتضای شرایط از آن استفاده می کنند. بنابراین تقابل و تضاد بنام مستعار داعش، بر می گردد به چگونگی مناسبات قدرت با یکدیگر و سازمان های استخباراتی بیرونی.
-آنچه از ایدئولوژی و روابط گروه های تروریستی بشمول طالبان استنباط می شود این است که طالبان وظیفه دارند که شرایط فعال شدن و تقویت تروریست ها را فراهم سازد. همانطور که آنان در گذشته طالبان را کمک کردند، اینک طالبان باید آنان را کمک کند.
-تغییر وضعیت امنیتی افغانستان بستگی به تغییر وضعیت سیاسی آن دارد. اگر جامعه بین المللی همین رویه و تماشاچی بودن را ادامه دهد، امیدی به تغییر نیست.
اما اگر طالبان در جهت درک واقعیت ها و رسیدن به صلح واقعی از سوی جامعه بین المللی تحت فشار گذاشته شود، و بایکوت مردم و مخالفان طالبان شکسته شود، اهتمام به یافتن راه حل سیاسی گردد، می توان امیدوار بود که وضعیت افغانستان در جهت مثبت، درحال تغییر خواهد بود".
"از اینکه اساسا و ماهیتا، گروه طالبان یک گروه تروریستی است و مخل عمده امنیت از بدو تاسیس اش حساب می شود، حاکمیت کنونی این رژیم که مشروعیت مردمی ندارد و مورد قبول منطقه و جهان نیست، به خاصیت تروریستی و تهدید آمیز آن می افزاید. گروه طالبان، به بیست گروه تروریستی دیگر که امنیت منطقه و جهان را تهدید می کنند، پناهگاه داده و آن ها را حمایت می کند. حالا سئوال این جاست که چگونه ممکن است که یک گروه تروریستی که پیشینه سیاۀ تروریستی و تخریبی دارد، بر ضد سایر گروه های تروریستی دیگر که در اتحاد ایدیولوژیک، عملکردی و سازمانی با آن ها قرار دارد، مبارزه کند؟ اصلا این گروه ها از لحاظ ایدیولوژیک، عملکردی و اهداف، همسان و در یک مسیر فعالیت دارند. هیچگونه اختلافی میان طالبان و گروه خیالی داعش خراسان وجود ندارد، چون داعش اساسا خود طالب است و طالبان برای امتیاز گیری از منطقه و جهان، از نام داعش، سواستفاده می کنند . قرار اطلاعات تایید نشده، شبکه قاری هارون از زیر مجموعه های شبکه تروریستی حقانی که در کشتار و قتل مردم، دست بالایی دارد و در ولایت لوگر پایگاه دارد بواسطه شبکه های شهری اش دست به انجام عملیات های تروریستی زده و نام داعش خراسان را بالای آن می گذارد، در حالیکه در اصل داعش خراسان در افغانستان همان شبکه تروریستی حقانی است. این گروه با تمام قوت از کارت داعش برای اهداف امنیتی وسیاسی خود استفاده می کند. چنانچه برای سرکوب مخالفان طالبان، انجام عملیات های تروریستی، باج گیری و سفید نمایی طالبان، این گروه همواره از ترفند مبارزه با داعش خیالی که یک اختراع لفظی ای بیش نیست، استفاده برده اند".
"این که طالبان در تلاش مبارزه بر ضد داعش اند، یک دروغ محض و یک بازی استخباراتی است که حامیان طالبان و شبکه های استخباراتی و اطلاعاتی ای که در حمایت این گروه قرار دارند وبرایشان مشوره و کمک لازم را فراهم می کنند، این گروه را به استفاده از نام داعش ترغیب می کنند. اگر این تحلیل درست نباشد، کاری که طالبان انجام می دهند این است که برای داعش خیالی که وجود فزیکی و عملیاتی ندارد، بستر لازم ظهور را برای آینده فراهم می سازند. وضعیت امنیتی در افغانستان تحت کنترول طالبان، واقعا وخیم، متشنج و مملو از تهدید های بالقوه و بالفعل امنیتی است که در کوتاه مدت و میان مدت، اثرات نا مطلوب آن بر وضعیت افغانستان و منطقه، هویدا خواهد شد. به باور من، منطقه نباید فریب این بازی های لفظی طالبان و حامیان فرامنطقه ای شان را بخورد. مثلث طالبان- داعش- القاعده و سایر گروه های تروریستی، یک مثلث شوم باج گیری برای اهداف امنیتی است که در بستر یک افغانستان نا امن، به ترویج قاچاق مواد مخدر، تروریسم دینی، جدایی طلبی و برهم زنی نظم امنیتی منطقه کمک می کند. تا زمانیکه گروه تروریستی طالبان در قدرت باشد، آرمان تامین امنیت در این کشور که منطقه بتواند با خیال راحت در آن بسر برد، محقق شدنی نیست".