دیدار نماینده ای امریکا با طالبان بر سر رسمی سازی پروژه ای تروریسم دولتی است
"سفر که اینا دارند به دوحه و این نشست که صورت میگیره، پیشنهادهای اینها پیشنهادهای بسیار بلند بالاست. فکر نکنم به این پیشنهادها امریکا اکنون پاسخ مثبت بته و هرگز هم نخواهد داد. به خاطری که آنها می خواهند همین پروسه به همین شکل باشند و ادامه دوستی شان به همین شکل پیش برود. دیدگاه بنده در پیوند با پیشنهاد آقای متقی و پاسخ که بدست میاره "نه" خواهد بود".
"نشست قطر در اصل مرحله جدیدی از ارتباط و تعامل میان امریکا و طالبان است که به صورت سریالی در جهت تطبیق اجندا های امریکا و متحدانش در منطقه پیش میرود. امریکا در حال حاضر، تلاش می کند تا با روش نرم و تلطیف شده ای دیپلماتیک، وجهه خشن طالبان را تطهیر کند و به آن برچسپ نظام مشروع بدهد که در داخل افغانستان توانسته امنیت را تامین کند و به جنگ خاتمه داده است( آنچه که در واقعیت ها جریان دارد، نشان از یک حکومت سرکوب گر است که بواسطه سرکوب و کشتار توانسته، صدای اکثریت را خاموش کند و جنگی را که خود عامل اصلی آن بود، خاتمه دهد)، زمینه تعامل بین المللی را با آن فراهم آورد".
"از اینکه طالبان از بدو ظهور ابزار موثر استراتیژیک در خدمت اهداف امریکایی بوده اند، بنا زمینه سازی در جهت تدویر چنین نشست ها، گفتگو ها و مسایل عام دیپلماتیک که در قالب بسیار رسمی آن، در خور ذهنیت عام مردم از طریق رسانه ها داده می شود، یک بازی تبلیغاتی است که در انتها برای چند هدفی در خدمت منافع امریکا و طالبان طراحی شده است:
اول- این دوره ای از گفتگو ها، زمینه را برای تطهیر طالبان منحیث یک گروه تروریستی و ناقض حقوق بشر، فراهم می سازد. هدف از این تطهیر و سفید نمایی طالبان، فراهم آوری های بستر های مناسب برای رسمیت دهی رژیم طالبان تروریستی است. زیرا رژیم طالبان تنها چیزیکه را نیاز دارد، رسمیت است؛ بقیه تمام نیاز های امارت طالبانی توسط امریکایی ها در جهت و استقامت های خاصی، تامین می شود. پرداخت رسمی حدود چهل میلیون دالر در هفته و مقادیر هنگفت پول که به گونه غیر رسمی در رسانه ها انعکاس داده نمی شود، به طالبان قدرت و توانایی بیشتر داده تا منحیث یک نظام کار کنند و به خفقان فضای افغانستان و سرکوب سایر قومیت ها بپردازند. در ضمن، بواسطه این کمک ها است که طالبان از خدمت مستشاری خارجی نیز بهره می برند، امکانات مشاوره یی و خرید تجهیزات برای قوام رژیم طالبان بواسطه پول های داده شده توسط امریکا است؛
دوم- برای طالبان گفته شده است تا موارد چون لغو تحریم ها و لیست سیاه، آزادسازی دارایی های افغانستان و نقض حریم هوایی این کشور را به گونه رسمی در این نشست مطرح سازند تا محدودیت ها از سوی جامعه جهانی بر گروه برداشته شود. اگر در این دور نشست روی این موضوعات توافق صورت نگیرد و نتیجه ای بدست نیاید، حد اقل برای دور بعدی این نشست ها، مقدمات آن فراهم خواهد شد. طالبان حساسیت زمان و موقعیت را درک کرده و در تلاش اند تا با استفاده از فضای فراهم شده ظاهری که به لطف امریکا و متحدانش برایشان فراهم شده، بهره اعظمی را ببرند. طالبان در جهت پیاده سازی دکتورین بازموازنه امریکا، ایجاد کانون های دهشت افگنی در شمال افغانستان، رادیکال سازی محیط افغانستان و ایجاد فضای مملو از کینه و نفرت که برای تمام منطقه پر از خطر است، نیاز به رسمیت بخشی رسمی دارند تا در تحت شعاع آن به ادامه اجندا های تهیه شده از جانب امریکا بپردازد. بنا دست یابی حد اقل طالبان به یکی از سه مورد، یک قفلی از دروازه های بسته به روی طالبان را خواهند گشود. یعنی به عبارتی، طالبان حد اقل زمینه استمرار و بقای بیشتر را در فضای سیاسی و امنیتی افغانستان، بدست خواهند آورد؛
سوم- طالبان و امریکا به اساس موافقتنامه دوحه، برای یک افغانستان طالبانیزه شده که محور داغ سنگر های تروریستی در منطقه باشند، توافق کرده بودند. به همین منظور حضور گسترده مستشاری و نظارتی امریکایی ها در افغانستان است که زمینه را برای تطبیق گام به گام این برنامه که هدف آن مختل سازی امنیت در منطقه است، مساعد ساخته و گونه رسمی به آن می دهد تا در قالب نشست ها و گفتگو های این چنینی، صورت مسئله را رسمی شده و مورد توافق نشان دهند؛
چهارم- اگر توافقی در این دور میان طالبان و امریکایی ها به گونه ظاهری صورت بگیرد، ممکن طالبان یک سلسله محدودیت های گذاشته شده را که برای این هدف مدنظرگرفته بودند، از میان بردارند. مثلا ممکن در قسمت کار و تحصیل زنان، انعطاف پذیری بیشتری نشان دهند و تلاش کنند تا این عملکرد ها و اقدامات را در واقع در رابطه به تعامل مثبت جهان با این گروه، وانمود سازند".
"بنا آنچه که در قطر جریان دارد در اصل رسمی سازی پروژه تروریسم دولتی است که طالبان بانیان هستند. طالبان در عمل از قواعد رسمی به رسمیت شناسی، متابعت نمی کنند و با مجرد به رسمیت شناخته شدن، زمینه را برای درگیری های خونین در سطح منطقه فراهم خواهد آورد. تعامل تاکتیکی کشور های همسایه با طالبان، الی این رسیمت شناسی، دوام خواهد کرد. در مرحله بعداز به رسمیت شناسی، ما شاهد یک رژیم سرکوب گر در داخل و یک دولت بانی تروریسم منطقه ای خواهیم بود. یعنی آنچه را که طالبان مطالبه دارند، در اصل در جهت منافع گروه طالبان است نه منفعت عام مردم افغانستان که عامل کلیدی باید در چنین تصمیم گیری ها باشند. در ضمن، از اینکه در دوسال گذشته که طالبان قدرت را در دست دارند، هیچ جریان معنی دار سیاسی منحیث بدیل در برابر این گروه ظهور نکرده و اکثریت مخالفان طالبان که در خارج هستند با یاس و نا امیدی از حمایت امریکا و کشور های دنیا و منطقه محروم بوده اند، بنا امریکا تلاش می کند تا طالبان را یک واقعیت نشان داده و به آن به گونه رسمی وارد فازی از همکاری های نظامی، سیاسی و اقتصادی شود و از این تعامل در جهت تامین منافع ژئوپولتیکی و ژئواستراتیژیکی خود با رقبای جهانی و منطقه ای خود سود برد".
"در پاسخ به پرسش یکم ، باید در مقدمه اشاره ی به سخنان امیرخان متقی داشته باشیم :
" دولت واشنگتن را به عدم پایبندی به توافق دوحه متهم کرد. متقی در این باره گفت: نام مسئولان طالبان همچنان در فهرست سیاه امریکا قرار دارد و واشنگتن به جای همکاری با این گروه، تحریمهایی علیه آن اعمال کرده است.
سرپرست وزارت خارجه طالبان افزود: در متن توافق دوحه بر آزادی تدریجی زندانیان طالبان در مدت کوتاهی پس از امضای توافقنامه تأکید شده بود که این اتفاق رخ نداد. وعده دیگر واشنگتن حذف نام مقامات طالبان از فهرست سیاه امریکا بود که این هم تاکنون محقق نشده است.
امیر خان متقی همچنین یادآوری کرد، که واشنگتن متعهد شده بود در روند بازسازی ویرانیهای افغانستان همکاری و سایر کشورها را هم به انجام این کار تشویق کند، اما به جای همکاری، تحریمهایی علیه افغانستان اعمال کرده است.
وی افزود: بر اساس مفاد توافق دوحه وعده دادیم که از خاک افغانستان علیه آمریکا و همپیمانان آن استفاده نشود و تاکنون این کار صورت نگرفته است. ما همچنین به آنان وعده دادیم که روابط اقتصادی و دیپلماتیک خود را با آمریکا حفظ کنیم".
همزمان، معاون سخنگوی دولت طالبان اعلام کرد: اگر امریکا موضع خود را تغییر ندهد و به اقدامات تحریک آمیزش ادامه دهد، افغانستان مجبور خواهد شد در سیاست خود در قبال واشنگتن تجدید نظر کند. اشاره وی به مصادره نیمی از هفت میلیارد دالر داراییهای افغانستان است که نزد بانکهای امریکا امانت است".
آنچه عنوان گردید بخشی از سخنان سرپرست وزارت امور خارجه طالبان و دیگر مقامات گروه طالبان است . نکات قابل توجه ؛
۱- وعده های که امریکا به طالبان داده به معنای رسمیت دادن به گروه تروریستی طالبان است .
۲-وعده های که امریکا به طالبان داده است به معنی پذیرفتن استاندارهای و قواعد حاکم بر روابط بین الملل از سوی طالبان است ، چراکه بدون پذیرش قواعد بانکداری جهانی که در پیمان پالرمو ، کنوانسیون CFT و توافقات اعضای گروه FATF با یکدیگر ، وضع شده است ، حداقل نمی توان هفت میلیارد دالر از دارایی های افغانستان را دریافت کند .
از سوی دیگر طالبان می داند پذیرش قواعد حاکم بر نظام مالی و اعتباری و پولی جهانی ، متضمن حل مشکلات اقتصادی و پولی و بانکی افغانستان نیستند ، چراکه پذیرش قواعد مالی ، اعتباری و پولی حاکم بر تبادلات نظم جهانی به معنی پذیرفتن دیگر قواعد مرسوم جهانی امر حکومتداری است مانند اینکه نظام آموزشی طالبان برابر با خواسته نظام جهانی باشد که این وضعیت برای طالبان پذیرفتنی نیست .
اکنون پرسش این است وقتی هر دو طرف طالب و آمریکا سرانجام مذاکره را می دانند چرا با هم توافق می کنند ؟
پاسخ در بررسی وضعیت میدانی است. در میدان نبرد ، طالب و امریکا ، هر دو طرف به بن بست رسیده بودند و توافق دوحه برای بیرون رفت از بن بست بود .
امریکا و متحدانش به حکومت جمهوری امیدی نداشتند و آمریکا نمی تو انست بیش از این هزینه فساد حاکم بر نظام جمهوری را بپردازد و از سوی دیگر طالب هم می دانست اگر می خواهد حکومت کند باید تغییر شیوه حکومت داری دهد .
اما طرفین نمی دانستند که در آینده تغییرات و میزان پایبندی هریک از طرفین توافق دوحه تا چه اندازه ای است ، از همین رو امریکا و طالب از هنگام بستن توافق دوحه می دانستند طرف دیگر پایبندی به توافق نخواهد داشت ، طالبان حکومت فراگیر در افغانستان برپا ننمود ، سیاست های آموزشی و تبلیغی طالبان به سمت بنیادگرای اسلامی است . حقوق زنان رعایت نمی گردد ، حقوق اقلیت ها نادیده گرفته می شود . مطبوعات و رسانه ها محدود خواهند شد و هسته های خود سر طالب آمادگی دارند در منطقه و در هر لحظه منافع امریکا را بخطر اندازند. در برابر این وضعیت ، امریکا بالای طالب انواع تحریم و محدودیت های بین المللی را نگه داشته است تا چه هنگام طالب ، تغییرشیوه حکمرانی بدهد".
"پیآمد و نتیجه مذاکرات ، نخست بستگی به شرایط انتخاباتی آمریکا دارد . دوم ، به چگونگی روابط امریکا با همسایگان افغانستان و کشورهای مهم منطقه مانند ایران ، روسیه و عربستان و پاکستان و هند وچین. سوم ، به وضعیت اقتصادی و معاش مردم افغانستان . چهارم ، بستگی به چگونگی چیرگی گروه طالب بر کلیت افغانستان و نحوه حکمرانی طالب بر افغانستان .
پنجم ، به مقبولیت مردمی طالب در نزد غاطبه مردم افغانستان .
ششم ، بستگی به فن مذاکره طالبان و قدرت تشخیص طالبان از وضعیت جهانی و شناخت محدودیت ها و توانایی های امریکا در چند سال آینده .
با بررسی عوامل درگیر می تواند نتایج و پیآمدهای مذاکرات را معلوم ساخت .
ویژگی مذاکرات :
این مذاکرات پنهانی و به دور از چشم رسانه است و شاید چند عکس و خبر از برگزاری مذاکرات پخش شود .
این مذاکرات در یک دور نخواهد بود . گروه های مذاکره کننده به پایتخت های خود باز خواهند گشت تا با کسب اختیارات بیشتر ، موضوعِ دوره بعدی مذاکرات را مُعیّن سازند. و نکته بسیار مهم این مذاکرات در سال ۲۰۲۴ دوره دولت بایدن به پایان می رسد و دولت آمریکا نمی تواند توافقات بنیادین و استراتژیکی با طالبان داشته باشد چون باید همراهی کنگره را بدست آورد تا شدت تحریم ها کاسته شود و نتایج ثمر بخش از این مذاکرات ، بستگی به همراهی کنگره ایالات متحده با دولت و وزارت امور خارجه دولت ایالات متحده آمریکا دارد .
بنابراین نمی توان در این مقطع زمانی نتایج و پیآمد های مذاکرات دوحه را برشمرد و طالبان ناوقت و نامناسب در این مذاکرات شرکت نموده است به ویژه در پایان دولت بایدن است مگر اینکه بخواهد امتیازات و رفتاری انجام دهد که دموکرات ها از آن رفتار به عنوان عاملی برای جلب موافقت افکار عمومی آمریکا برای پیروزی حزب دموکرات در انتخابات پیش رو استفاده کنند . که احتمال می رود طالبان بخواهد از این امتیاز استفاده کند و با انجام تحرکاتی در سطح منطقه ، احتمال پیروزی حزب دموکرات در انتخابات پیشِ روی را افزایش دهد و در برابر دولت بایدن بخشی از دلارهای افغانستان را رفع توقیف کند یا برخی محدویت های علیه طالبان را کاهش دهد .
اکنون به دو رویداد منطقه ی ، توجه مخاطبان محترم اسپوتنیک را جلب می کنم :
۱- دلّالی قطریها تنها به مذاکرات پنهانی طالبان با دولت بایدن ختم نمی شود . با کم اثر شدن تحریم ها علیه ایران ، دولت بایدن در جستجو راه نوینی برای مذاکره با دولت ایران است در همین راستا وزیر مشاور در وزارت خارجه قطر طی سفر به تهران با شماری از مقامات ارشد سیاسی و امنیتی جمهوری اسلامی ایران درباره برجام و مسائل اتمی گفتگو کرده است.این رفتار حکایت دارد که امریکا می خواهد با نیروهای مخالف خود در سطح منطقه وارد مذاکره بشود .
۲- به تازگی بمب گذاری و ناامنی در عراق و سوریه رو به افزایش است به ویژه به تازگی ، بمب گذاری در مشق رخ داد . و در مرزهای جنوب شرقی ایران چندین حمله به نیروهای پلیس ایران رویداده است .
افغانستان می تواند مرکز فرماندهی و هدایت این رویدادها تروریستی باشد .
تردیدی نیست طالبان برای حفظ منافع آمریکا ، دست عوامل تروریستی را باز گذارد که اگر مخالفان امریکا در منطقه در مذاکرات منافع امریکا را تضمین نکردند ، طالبان اهرم فشار باشد و یا حداقل اینکه ، افغانستان محل هدایت عملیات های تروریستی علیه دیگر کشورهای مخالف آمریکا باشند .
و در ازای خوش خدمتی طالب به امریکا ، بخشی از دالرها و دارای های مردم مظلوم افغانستان در اختیار طالبان قرار گیرد .
اما همه این اتفاقات بر زندگی مردم مظلوم افغانستان تاثیری مثبت و سازنده ی نخواهد داشت .
فقر ، گرسنگی مزمن و فلاکت دامن مردم افغانستان را رها نخواهد ساخت و مردم افغانستان قربانی نزاع و رقابت گروه طالبان و امریکا خواهند شد".