نشست دوحه برای سفید نمایی طالبان بود/ گروه طالبان به صورت بنیادین با هنجارهای بین المللی مخالف است

© Photo / Q.Balkhiآغاز مذاکرات طالبان با اتحادیه اروپا در دوحه
آغاز مذاکرات طالبان با اتحادیه اروپا در دوحه - اسپوتنیک افغانستان  , 1920, 03.05.2023
عضو شوید
مردم افغانستان، گروگان رژیم طالبان شده اند. رفاه ، آسایش و امنیت مردم افغانستان برای طالبان در اولویت نیست با چنین نگرشی طالبان، امکان ایجاد ساختارها و سازمان های که بتواند در معاملات و تجارت بین الملل حضور بیابد را ندارد.
به گزارش اسپوتنیک، نشست سازمان ملل در دوحه برای تشدید همکاری بین المللی درباره ای موضوعات کلیدی مانند حقوق بشر، به ویژه حقوق بانوان، حکومت فراگیر، مبارزه با تروریسم و قاچاق مواد مخدر طراحی شده بود.
در همین زمینه حمید تبرزن کارشناساس مسایل سیاسی درباره ای نبود گروه طالبان به خبرنگار اسپوتنیک گفت: "بزرگترین غایب نشست دو روزه دوحه قطر طالبان بود و نبود طالبان بیش آنکه ناشی از به رسمیت نشناختن طالبان باشد، به دلیل خودداری طالبان برای شرکت در چنین نشست ها، ناتوانی این گروه را در انجام مذاکرات بین المللی نشان می دهد، چرا که گروه های بنیادگرای اسلامی به ویژه طالبان بصورت بنیادین هنجارهای بین المللی و چگونگی مراوده با جهان صنعتی و دیگر کشورها را خلاف شرع دانسته و هنجارها و پیوندهای امروزی بین المللی را نمی پذیرند. از این روی یافتن اصول و قواعد مشترک برای همکاری بین المللی در سطوح سیاسی، اقتصادی، تجاری، بانکی و گمرکی با طالبان بسیار سخت و شاید نشدنی باشد. از همین روی، پشتیبانان رسمی و غیر رسمی طالبان، چون پاکستان و قطر با همه ی توان کوشش دارند، پذیرش و‌ مقبولیت جهانی برای طالبان را فراهم آورند که در این کار کامیاب و موفق هم نمی گردند ".
آنتونیو گوترش دبیرکل سازمان ملل  - اسپوتنیک افغانستان  , 1920, 02.05.2023
گوترش: نشست دوحه برای ساخت رویکرد جهانی درباره ای افغانستان بود
تبرزن درباره ای این سخنان، گوترش دبیر کل سازمان ملل متحد که در پایان نشست دو روزه دوحه گفته بود: "این نشست روی، رسمیت شناختن طالبان تمرکز نداشته است". چنین روشنی انداخت: "اما رفع نگرانی های جهانی از اوضاع آشفته افغانستان بدون پیوند با طالبان و همکاری با این گروه امکان پذیر نیست .در همین حال، حامیان طالبان سعی دارند نشان دهند، طالبان امروزی با طالبان گذشته متفاوت است . ولی شاخصه ی تشخیص تغییر رفتار طالبان، تبلیغات حامیان طالبان و یا برخی ظاهر سازی ها نمی باشد. شاخصه مهم تشخیص تغییر رفتار گروه طالبان در نزد دولت ها، پاسخِ یک دسته از پرسش ها می باشد که پنج نمونه از آن پرسش ها و شاخصه ها بیان می گردد .
اگر امارات اسلامی افغانستان بخواهد ، مراودات تجاری بین المللی برقرار نماید باید به چنین پرسش های ، پاسخ دهد :
۱- نظامات گمرکی ، تبادلات پولی و مالی چگونه تعریف می گردد ؟
۲- نظام اعتبار دهی و تشخیص اعتبارات در نظام تبادلات تجاری و بانکی و گمرکی بر چه پایه و اصولی است ؟
۳- مفهوم مالکیت به ویژه در مشارکت های بین المللی که می خواهند بصورت شراکتی با افغانستان ، معاملات صنعتی و تجاری برقرار کنند ، چگونه تعریف و تضمین می شود ؟
۴-نظام قضایی و‌ نظام ثبتی افغانستان برای رفع اختلافات و دعاوی تجاری چگونه عمل می کنند ؟
۵- اصول و آیین محاکمات عمومی و تجاری ، ثبت رسمی اسناد معاملاتی و تضمین اجرای اسناد رسمی چگونه است ؟
به تناسب پاسخ چنین پرسش های، دیگر دولت ها برای رژیم امارت اسلامی افغانستان، اعتبار و رسمیت قائل خواهند شد".
*شرکت کنندگان در نشست دوحه*
این کارشناس مسایل سیاسی درباره خواست شرکت کنندگان این نشست دوحه گفت: " نمایندگان کشورهای (چین، فرانسه، آلمان، هند، اندونزیا، ایران، جاپان، قزاقستان، قرقیزستان، ناروی ، پاکستان، قطر، روسیه، عربستان سعودی، تاجیکستان، ترکیه، ترکمنستان، امارات متحده عربی، انگلستان، امریکا، ازبیکستان و نمایندگانی از اتحادیه اروپا و سازمان همکاری اسلامی به میزبانی سازمان ملل) **سعی دارند از طریق حامیان طالبان به امارت اسلامی، پیام دهند اگر طالبان می خواهد، از منافع معاملات و تجارت بین المللی بهره مند گردد، باید بتواند ساختار های حاکمیتی فراگیر و همه شمول با مشارکت عموم مردم افغانستان را ایجاد نماید تا بتوان امکان ایجاد ساختارها و سازماندهی برای انجام معاملات و تجارت بین المللی را فراهم آورد.** شرکت کنندگان نشست دوحه به روشنی و به خوبی از وضعیت طالبان و مردم افغانستان آگاه هستند و سعی دارند از طریق حامیان طالبان ، راه های تعامل با طالبان را بیآبند و از سوی دیگر حامیان طالبان می کوشند ، رژیم‌ امارت اسلامی را مجاب کنند که ساختار های حاکمیتی فراگیر و همه شمول با مشارکت عموم مردم افغانستان را ایجاد نماید تا بتوان امکان سازماندهی برای انجام معاملات و تجارت بین المللی را فراهم کرد و زندگی و معاش مردم افغانستان را بهبود دهند و از یک فاجعه انسانی و تهدیدات و پیآمدهای امنیتی فروپاشی اقتصادی ، پیشگیری نمایند".
او همچنان درباره ای افزایش گرسنگی در افغانستان افزود: "امروز مشاهده می گردد، مردم افغانستان دچار فقر مزمن و در معرض فروپاشی اقتصادی هستند و این فروپاشی اقتصادی جمعیت ۲۸ میلیونی افغانستان به معنی تهدیدات امنیتی برای کشورهای شرکت کننده در نشست دوحه می باشد . و متاسفانه مردم افغانستان، گروگان رژیم طالبان شده اند. رفاه ، آسایش و امنیت مردم افغانستان برای طالبان در اولویت نیست با چنین نگرشی طالبان، امکان ایجاد ساختارها و سازمان های که بتواند در معاملات و تجارت بین الملل حضور بیابد را ندارد".
فقر در افغانستان: کاکا نعیم - اسپوتنیک افغانستان  , 1920, 02.05.2023
دبیرکل سازمان ملل متحد آشفتگی انسانی در افغانستان را بزرگترین آشفتگی در جهان خواند
نشست دوحه در دیگ قدرت های بزرگ منطقه ای و جهانی پخته می شود و هیچ مجالی برای خوشبینی نیست
عبدالناصر نورزاد- پژوهش گر امنیت و ژئوپولتیک و استاد پیشین دانشگاه کابل درباره ای نشست دوحه دیدگاهش را برای خبرنگار اسپوتنیک چنین بیان کرد: "هدف این نشست ظاهرا تسهیل روند تعامل با طالبان بعداز تصمیم های توصیه شده برای این گروه بوده است. بازی خیلی پیچیده است وعلت آن این است که بسیار دقیق پیش برده شده و مرحله به مرحله اجرایی می گردد. قضیه افغانستان در اصل، یک بعد امنیتی خیلی قوی دارد و خاصیت آن، به شکل هیبریدی یا ترکیبی است. به همین علت است که تمام ابزار چانه زنی اعم از دیپلماتیک، سیاسی، جنگ روانی، جنگ نیابتی، جنگ فرهنگی و عنصر سازنده تماس های استخباراتی در آن، شامل اند".
او در ادامه درباره ای نشست دوحه و بازی گران بی شمار مسایل افغانستان چنین روشنی انداخت: "این یک حقیقت مبرهن است که قضیه افغانستان بازی گرانی متعددی دارد. همسایه ها، منطقه و دنیا در این بازی سهیم اند و قاعده و راس آن را می سازند. در داخل نیز چندین بازی چه منحیث ابزار، قواعد بازی را محتاطانه مراعت کرده و آن را پیش می برند. طالبان یکی از این بازیچه ها است. منطقی نخواهد بود اگر تصور شود که طالبان هیچ تصمیمی را برخلاف مشوره قدرت های بزرگ بخصوص امریکا و متحدانش بگیرند. از سوی دیگر، این گروه ظاهرا می خواهد بازی را با اندک تعامل با منطقه پیش ببرد، در حالیکه تلاش اصلی برای راه یابی در باشگاه قدرت امریکا، در دستور کار این گروه است. این مسئله در توافق نامه دوحه قبل از سقوط جمهوریت، تسجیل شده و تضمین های از طالبان و امریکا، میان طرفین مبادله شده است. پس این که می گویند این نشست روند تعامل با طالبان را تسهیل می کنند، عوامی فریبی ای بیش نیست و یک بخشی از رقابت های فرسایشی قدرت های دخیل در قضیه افغانستان تحت حاکمیت طالبان است که تا اکنون سیمای امنیتی و دیپلماتیک آن روشن شده است.
از سوی دیگر، ماهیت شک بر انگیز این نشست زمانی هویدا می شود که برخلاف نشست های قبلی در مورد افغانستان، این نشست در پشت در های بسته برگزار می شود و از چشم رسانه ها بدور می ماند. آنچه فیصله شد و توافق صورت گرفت، بدون معطلی شامل اجندای بازی می شود. جالب است که این نشست در حالی برگزار می شود که نماینده طالبان در آن دعوت نشده است و نه هم کسی از جانب حوزه مقاومت و فعالان ضد طالبان در این نشست حضور دارند. این نشست را عمدا تنها با رنگ و بوی دیپلماتیک بر رخ اذهان عامه می کشند؛ در حالیکه شعاع تصمیم گیری آن، تاثیر مستقیمی بر وضعیت زندگی مردم افغانستان خواهد داشت. مردمی که در هیچ معادله، توافق، نشست و تعامل منطقه با دنیا، سهمی ندارد و تنها سهم آن ها قربانی دادن است و بس".
این پژوهشگر مسایل سیاسی درباره ای هدفت اصلی این نشست دیدگاهش را چنین بیان کرد: "هدف اصلی این نشست، سفید نمایی طالبان است که مرحله به مرحله اجرایی می شود. برای این کار در اختیار طالبان ابزار های قرار داده اند. مثلا بستن مکاتب به روی دختران، ممنوعیت کار زنان، وضع محدودیت، فشار های عجیب و غریب و تحمیل ارزش های امارت طالبانی که در هیچ جای تعاملات متعارف دنیای امروزی و روند حکومت داری، جای ندارند، همه به هدف بهره برداری از وضعیت افغانستان، در موقعیت های مختلف بوده است. حال طالبان، با در اختیار داشتن ابزار برای امتیاز گیری، دست باز دارند و می توانند با استفاده از آنها، به رسمیت شناخته شوند و به سرکوب عام مردم بپردازند. در ضمن، تلاش امریکا و محور متحدان آن که طالبان را دوباره حاکم میدان در افغانستان ساخته اند، این است تا فشار را بر طالبان کم کنند و آهسته آهسته این پدیدۀ غیر ملموس از لحاظ سیاسی را منحیث یک شریک دنیا مبدل سازند. نشست دوحه در واقع پخته کاری قاعده های بازی میان کشور های همسایه، منطقه و جهان بخصوص امریکا است. یعنی رویارویی قدرت های آسیایی با رقبای فرامنطقه ای آن. در اصل بازی برخلاف میل منطقه و امریکا پیش می رود، چون طالبان یک پدیدۀ هردست است و کنترول و انحصار آن دیگر، کار سهلی نیست. خواست های که منحیث بهانه در این نشست روی آن تمرکز می شود، بر آورده ساختن آنها برای طالبان، به مثابه اضمحلال قطعی در صحنه سیاسی است. در واقع هم کشور های منطقه و امریکا و متحدانش در این نشست اهدافی را دنبال می کنند. امریکا نظر به توصیه پاکستان در صدد کنترول و نجات نسخه طالبانی در افغانستان است. در حالیکه، منطقه روز به روز متوجه ماهیت اصلی طالبان شده و واکنش نشان میدهد. در اصل نشست دوحه باز کردن راه گنجشکک برای نجات طالبان است تا منافع امنیتی و سیاسی امریکا در منطقه حفظ شود. به همین علت است که صدور قطعنامه های متعدد در خصوص محکومیت عمل کرد طالبان، خاصیت واکنشی دارد و زمینه های عملکردی آن محدود است. لذا طالب، به هیچ وجه کوتاه آمدنی نیست و چون جز بازی است، به تبعات این چنین قطعنامه ها از جانب ملل متحد و دنیا، وقعی نمی گذارد.
این نشست، می تواند ماهیت تعامل با طالبان را تغییر دهد نه اصل قضیه را. چون هدفی که در این نشست روی آن تاکید شده، تسهیل روند تعامل با طالبان عنوان شده است، در حالیکه تعامل با طالبان به گونه دی فاکتو و در قالب ارائه کمک های نقدی چهل میلیون دالری هر هفته که اکنون بالغ بر 2 میلیارد دالر شده، عملا طالبان را در مسیر تعامل فعال با دنیا قرار داده و این گروه را از مالی کمر راست نگهداشته است. طالبان در حال حاضر، از لحاظ عملیاتی، سیاسی و اقتصادی، از حمایت قوی دنیا برخور دار استند تا اجندا های از قبل تعیین نسخه بی ثباتی منطقه را پیش ببرند. اما چون بازی درست و مطابق میل امریکا و متحدانش پیش نمی رود، با تغییر صورت بازی، می خواهند ملل متحد در نقش مدیر این بازی، وارد صحنه شود. این موضوع باعث شده تا طالبان بی خیال از خطر سقوط و مخالفت با دنیا، با خاطر آسوده در تشت تعامل با دنیا و حامیان شان، یک جا شیرجه زنند. اینکه می گویند ابتکار نشست دوحه در نزد ملل متحد است، بازی است. چون اصل قضیه طوری است که ملل در انجام ماموریت هایش ناکام و منحیث یک سمبول بوده و استفاده ابزاری می شود. ملل متحد در واقع منحیث ابزاری برای سرپوش نگهداشتن اجندا های منطقه ای و بین الملل امریکا در دنیا عمل می کند. اگر چنین نیست، پس نقش ملل متحد در اجرای مرحله اولین دوحه که منجر به سقوط جمهوریت و تسلط طالبان بر افغانستان شد، چه بود؟ حال که بازی مطابق اجندا پیش نمی رود، ملل متحد منحیث سمبول نقش بازی می کند تا بازی را مطابق منافع امریکا تغییر دهد".
به باور این استاد پیشین دانشگاه کابل: "در واکنش های رسانه ای ملل متحد که گفته است این نشست به منظور رفع سردرگمی منطقه و جهان در چگونگی تعامل با طالبان برگزار می شود، یک بازی است. زیرا عملکرد طالبان از زمان تسلط شان در افغانستان، متناقص بوده و کشور های پیرامونی و حامیان شان را در موقعیت دشواری قرار داده است. هم دنیا به رهبری امریکا از عملکرد طالبان مبنی بر بی ثبات سازی منطقه راضی نیست و هم منطقه از ماهیت طالبان که صورت دوگانه دارند و در قول و قرار شان صادق نیستند، مایوس شده اند. به این لحاظ در اصل این نشست باید میز گردی میان قدرت های آسیایی با امریکا و متحدان شان باشد. اگرچه در ابتدا قرار نبود منطقه وارد بازی با کارت طالبان شود، اما همانطوریکه گفته شد هم ماهیت نا معلوم طالبان و بازی های عجیب این گروه و هم بن بست در بازی گری امریکا به اساس محاسبات یک جانبه گرایی، قضیه را طوری ساخته تا قاعده بازی تحولی از یک جانبه گرایی محض به رهبری امریکا را به سمت چند جانبه گرایی که منطقه در آن عنصر مهمی حساب می شود، به تجربه بگیرد. در این صورت فورمول متعارف در بازی میان قدرت های بزرگ که همان تقسیم حوزه های منافع در میان آنها است، قاعده حاکم بر بازی خواهد بود".
موفقیت گروه طالبان در سرکوب و خشونت
نورزاد درباره کارکردهای گروه طالبان همچنان افزود: "در حوزه بررسی این بازی با کارت طالبان، در بعد داخلی بسیار موفق عمل کرده است. سرکوب، خشونت و آشکار ساختن صورت یک نظام مستبد که با قرائت خلاف دستورات دینی در صدد تحمیل خواست های قبیله ای است، خیلی ها موثر بوده است. اما در بعد خارجی قضیه، این پروژه عملا با شکست مواجه شده است، چون واکنش منطقه و قدرت های آسیایی در نحوه تقابل با اجندا های فرامرزی امریکا که باید تحت چتر حمایتی امارت طالبانی، اجرایی می شد، بسیار شدید بوده است. شدت این واکنش خلاف انتظار بوده و عملا برنامه را با اصطکاک مواجه ساخته است. این مسئله شاید به اساس محاسبه اشتباه قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای بوده است. چون طالبان ماهیت عجیب پیدا کرده اند و ترکیب نا متجانس شان، عامل انحصار و کنترول را بر این گروه منتفی ساخته است. بااین گروه بعداز سال 2006 که مرحله احیای قدرت طالبانی بود، بازی های عجیب و غریبی صورت گرفته است. چندین دست با این عامل مهم در عرصه سیاست و جنگ در افغانستان بازی می کنند و این باعث شده تا وضعیت بسیار پیچیده و دشوار شود. به این اساس منطقه با حفظ حداقلی منافع اش، رویکرد تعامل تاکتیکی را با این گروه در پیش گرفته که عملا با شکست مواجه شده است. چنانچه روسیه، ایران، چین و سایر کشور ها از به رسمیت شناختن این گروه، خود داری کرده اند، در حالیکه به اساس فورمول تعامل تاکتیکی، سفارت خانه های افغانستان را در اختیار آنها قرار داده و سفارت خانه خود را در کابل باز نگهداشته اند. سطح تماس های تاکتیکی میان کشور های منطقه و طالبان، یک عامل مهم بی اعتمادی کشور های منطقه نسبت به طالبان است، که این مسئله برای طالبان حاشیه های امنیتی را نیز ایجاد کرده است. از سوی دیگر، امریکا با ایجاد روابط استخباراتی و مخفی با این گروه، عملا وارد تعامل امنیتی شده است. در این تعامل امنیتی که داعش خیالی نقش اصلی را بازی می کند، باعث شده تا امریکا کماکان به حضور استخباراتی و عملیاتی خود در افغانستان ادامه دهد، اما از اینکه این سطح تماس ها نتوانسته نتایجی را منبی بر نا امن ساختن منطقه به وجود بیاورد، نگرانی های امریکا را برانگیخته است. به هر تقدیر، آنچه از ماهیت مبهم این نشست معلوم می شود، نه تنها که تاثیری بر بهبود وضعیت افغانستان ندارد و مشکلی را حل نمی کند، بل اگر منجر به کدام توافق برای به رسمیت شناسی و یا حداقل شناسایی غیر رسمی (دی فاکتو) طالبان شود، وضعیت را به نفع طالبان و به ضرر مردم افغانستان و امنیت منطقه، سوق خواهد داد. در این صورت میدان افغانستان برای سالیان دراز عرصه رقابت های خونین متفقین آسیایی و متحدین فرا آسیایی خواهد بود. به هر صورت این بازی ناکام خواهد بود چون عصر یک جانبه گرایی امریکا، تمام شده و بدیل های برای این عصر از نسخه های چینی و روسی، پدید آمده است".
جامعه جهانی می خواهد درباره ای مسایل بشری با گروه طالبان گفت و گو کند
نجیب زکی یکتن از استاد پیشین دانشگاه کابل در بخش حکومت داری سالم درباره نشست دوحه و خواست جامعه جهانی از گروه طالبان چنین روشنگری کرد: "جامعه جهانی می دانند، مسایل ارتباط با اقتصاد در افغانستان در حالت خوبی نیست در یک حالت بحرانی قرار دارد فقر بسیار زیاد دامنگیر مردم افغانستان شده وضعیت اقتصادی افغانستان بسیار بدتر است، به این خاطر این ها از یکطرف نگران هستند که مردم افغانستان کمک های شان ادامه داشته باشند و همکاری داشته باشند از طرف دیگر در عین زمان اینها درمورد اینکه چگونه با اداره کنونی افغانستان همکنشی داشته باشند هم بحث ها و گفت و گوهای داشته باشند ولی چند نکته ای که مهم است معمولا و این نکات بسیار ضروری است، بر اساس همین نکات جامعه جهانی می تواند با رژیم کنونی همکنشی داشته باشد".
او خواست جامعه جهانی از گروه طالبان را چنین برشمرد: "نکات مانند مسایل حقوق بشری، به ویژه حقوق بانوان و دختران، حکومت فراگیر مبارزه با تروریزم و قاچاق مواد مخدر و مبارزه با افراطیت مبارزه با دیگر گروه های تروریستی این نکته های است که این نکته ها باید رعایت شود پس از آن میشه که رژیم کنونی به رسمیت شناخته شود. در غیر آن من فکر می کنم که این یک اصول بسیار ضروری است شاید که شناسایی اداره کنونی زمان گیر شوه وقت بیشتری را نیاز داشته باشد. بنابراین بسیار مهم و ضروری است، که این نکات به خاطر این که ثبات سیاسی در افغانستان به وجود بیایه و امنیت بهتر در افغانستان فراهم شود. باید که یک حکومت فراگیر در افغانستان شکل بگیره و حقوق بشر تمام حقوقی انسان های این سرزمین باید رعایت شود و حقوق زنان و دختران حق آموزش حق کار باید همه ای این حقوق تامین شود به همین ترتیب با مواد مخدر و تروریزم و افراطیت مبارزه شود، اینها نکات بسیار اساسی است، که جامعه جهانی از همین سو به افغانستان نگاه می کنه و نکات اساسی شان برای شناسایی رژیم کنونی همین است".
گروه طالبان تنها روی مسایل حاشیه ای با کشورهای جهان به توافق خواهد رسید، نه گونه ای نظام سیاسی
دکتر روشن کارشناسی سیاسی درباره ای رژیم گروه طالبان و نشست دوحه در مصاحبه با خبرنگار اسپوتنیک چنین روشنگری کرد: "نزدیک به دو 2 سال از استیلا و چیرگی گروه طالبان بر افغانستان از تاریخ 15 اگوست سال 2021 می گذرد و حکومت گروه طالبان در اثر فساد گسترده و سوء مدیریتی چند لایه ای که در افغانستان بود و تضاد منافعی که در واقع قدرت های بزرگ و منطقه با هم داشتند در نهایت برآیند اینها باعث شد، که طالبان پس از 20 سال دوباره در این کشور به قدرت برسند، اما برغم گذشت نزدیک به دو سال از این تاریخ هیچ کشور و یا حکومت یا سازمانی بین المللی حتی از نزدیک ترین افرادی به آنها و موسسه ها و کشورها به آنها، آنها را رسمیت نداده و آنها را به رسمیت نشناخته است. در واقع حکومت گروه طالبان یک حکومت دو فاکتو است، اما فشارهای که حکومت گروه طالبان بالای مردم در آنجا می آرد، از آن میان تشکیل ندادن حکومت فراگیر، رعایت نکردن حقوق اقلیت های مذهبی، اهمیت ندادن به حقوق کودکان، زنان و آزادی های آنها و حقوق بشر باعث نگرانی های عمده در سطح جهانی شده و تلاش هایی زیادی از طرف برخی کشورها و سازمان های بین المللی در ماه های پسین برای قناعت دادن گروه طالبان صورت گرفته است".
این کارشناس سیاسی درباره نشست دوحه و همکنشی کشورهای جهان با گروه طالبان افزود: "اما آنچه که اهمیت دارد و نکاتی که برای این بحث در آن پرداخته شود، چند چیز است: 1- چقدر میکانیزم های الزام آور ما می توانیم برای طالبان ایجاد کنیم؟ آنطوری که ما در حکومت پیشین گروه طالبان دیدیم، که آنها 5 سال بدون اینکه هیچگونه ارتباطی با دنیای خارج از طریق رسمیت خود شان داشته باشند تجربه نکرده از طرف سازمان ملل به رسمیت شناخته نشده بودند و زیر تحریم های شدیدی از طرف امریکا بودند، اما آنها 5 سال به حیات سیاسی خود ادامه دادند. موضوع دوم، اینکه در نشست های اینچنینی که امروز ما در دوحه شاهدش هستیم، مسایلی که در نظر گرفته میشه، مسایل حاشیه ای است، مانند حقوق زنان، حقوق کودکان، حقوق رسانه و تشکیل حکومت فراگیر. اما از نوع حکومت و نوع نظام سیاسی آینده ای افغانستان صحبتی به میان نیامده چون دنیا این را خوب درک کرده است، که طالب بر نوع نظام سیاسی شان مذاکره نمی کند. یعنی در نهایت دنیا هم این را می پذیرد، که حتی اگر در آنجا حکومت امارت، حکومت مطلقه یا پادشاهی یا هرچیز دیگر باشد پس با عقب نشینی رو به سوی مسایل حاشیه ای مانند حقوق زنان، کودکان و حقوق بشر مسایل از این قبیل می پردازند. به این معنی که شما می توانید طالبان را متقاعد بسازید و طالبان هم به این خوش است، که رسمیت را به دست می آورد و نوع نظام سیاسی خودش را به دنیا بقبولاند، اما در قالب نظام یکسری وعده های نه الزاما الزام آور بلکه به این معنا که اکنون پذیرش سیاسی در سطح جهان را بدست بیاورد در قبال کار زنان، آموزش زنان و تشکیل حکومت فراگیر، خوب وقتی نظام شما نظام دموکراسی نباشه شما بر اساس چه فاکتورهای بر اینها بقبولانید که حکومت تان فراگیر است و کافی است که اینها چندتا معاون وزیر و یا یکی دوتا وزیر را به اقلیت ها اختصاص بدهند و ادعا بکنند که حکومت فراگیر است و اما همچنان اصل حکومت، حکومت استبدادی باشد. بنابراین آنچه که به نظر می رسد، این است، که در نهایت دنیا و گروه طالبان روی این نکته توافق می کنند، که نظام سیاسی همان نظام سیاسی باشد، که گروه طالبان آن را می پذیرد حالا با هر درجه ای استبداد و در قالب آن طالبان هم برخی از سفارش های سیاسی از قبیل حقوق زنان، حقوق رسانه ها، عدم کشت تولید مواد مخدر و حرف های از این قبیل را به دنیا تعهد بدهد. اما مسئله مهم این است، که این تعهدها برای طالبان نه الزام آور است و نه طالبان خود را به آن متعهد می دانند. بلکه طالبان نگاه شان به این چنین موضوعات نگاه موقت و در واقع حل کردن مشکل با هر وسیله ای است و توجیح هدف از طریق هر وسیله است و به دنیا قول می دهند، ولی در نهایت خیلی به این قول ها پایبند نباشند و یکسری حرکت های نمایشی انجام بدهند".
یادآوری می کنیم، که در نشست دو روزه ای دوحه درباره ای افغانستان که از سوی سازمان ملل متحد برگزار شد، کشورهای چین، فرانسه، آلمان، هند، اندونزی، ایران، ژاپن، قزاقستان، قرقیزستان، نروژ، پاکستان، قطر، روسیه، عربستان سعودی، تاجیکستان، ترکیه، ترکمنستان، امارات متحده عربی، بریتانیا، ایالات متحده، ازبکستان، اتحادیه اروپا و سازمان همکاری اسلامی حضور داشتند.
نوار خبری
0
برای شرکت در گفتگو
ورود به سیستمیا ثبت نام کنید
loader
بحث و گفتگو
Заголовок открываемого материала