مایکل پیک (Michael Peck) در مقاله خود در نشریه The National Interest (امریکا) می نویسد، آیا جنگ جهانی دوم بلافاصله می توانست به جنگ جهانی سوم گذار نماید؟
نکته کلیدی: بولداگ دید که ابرهای رعد و برق دوباره در آسمان تجمع می کنند. او می دانست که جنگ سرد در حال آمدن است.
در بهار سال 1945، وینستون چرچیل از فرماندهی اردو خواست تا پلان مخفی تهیه کند.
این چیز جدیدی نبود. چرچیل با انرژی جوشان خود، پیوسته برنامه هایی می ساخت: گاه هوشیارانه و گاهی دیوانه وار. ولی این پلان از هر چارچوب فراتر بود.
وینستون چرچیل برای حمله انگلیس به اتحاد جماهیر شوروی به طرحی نیاز داشت.
در اوایل سال 1945، امریکا توجه را بر آن متمرکز ساخته بود، تا کار آلمان را یک طرفه سازد و سپس جاپان را شکست دهد. اما چرچیل دید که تاریکی روی اروپا فرود می آید. چه اتفاقی رخ خواهد داد، اگر اردوی سرخ قلب این قاره را اشغال کند؟ استالین قبلاً توافق نامه های قبلی را نقض كرده بود كه پولند به دلیل اینكه انگلیس در سال 1939 وارد جنگ شد، آزاد بود. در عوض، دولت پولند با حامیان اتحاد جماهیر شوروی کار می کرد و سربازان مقاومت پولند در زندانهای NKVD زندانی شدند. رومانیا، مجارستان و چکسلواکی از مسکو اداره می شدند، این خطر یونان و ترکیه را تهدید می کرد. پس از تسلیم اجتناب ناپذیر آلمان، نیروهای قدرتمند امریکایی از اروپا به اقیانوس آرام منتقل می شوند.
و آنگاه چه کسی جلوی روسها را خواهد گرفت؟
نظامیان انگلیس پلان عملیات "غیرقابل تصور" طراحی کردند. این نام بسیار مناسب برای کمپاینی بود که به جنگ جهانی سوم مبدل میشد. آیا در آن زمان سنجیدن وظیفه تصور ناشدنی تر از این ممکن بود: تا نیروهای خسته از دو جنگ جهانی انگلیس جنگ پیشگیرانه را با هدف شکست دادن اردوی اتحاد جماهیر شوروی آغاز کند؟
اما اگرچه تا سال 1945، انگلستان بخش اول نام خود را از دست داده بود و در وضع بسیار عالی قرار نداشت، اما این دستور یک دستور است، و اردو طبق عنعنه باید حتی در شدیدترین شرایط پاسخ خود را بدهد. بنابراین، آنها با غیرت به کار مشغول شدند و تا سال 1945 طرحی را تهیه کرده بودند. حمله به منظور تکمیل عملیات قبل از شروع سرما در زمستان، از اول جولای سال 1945 آغاز می شد. انگلیس از این واقعیت نتیجه گرفت که اطلاعات شوروی مقدمات متحدین را کشف می کند، به همین دلیل حمله غافلگیرانه با شکل و شباهت عملیات بارباروسا غیرممکن خواهد بود. بنابراین، نبردهای شدید از همان آغاز در انتظار متفقین قرار داشتند.
عملیات "غیرقابل تصور" تهاجم اردو های انگلیس-امریکایی و قطعات اردوی آزاد پولند (کانادایی ها نیز از این طرح آگاه شدند) پیش بینی می کرد. قرار بود این نیروها خط مقدم دفاع شوروی در آلمان را بشکنند. محاسبه این بود كه اتحاد جماهیر شوروی تانک های خود را در امتداد رودخانه های Oder و Neisse مستقر می ساخت و در امتداد آنها مرز جدیدی بین آلمان و پولند ایجاد می كردند. قرار بود در منطقه اشتیتین نبرد عظیم مانند نبرد کورسک صورت گیرد. در صورت پیروزی، متفقین باید حمله را ادامه دهند و به خط 400 کیلومتری Danzig-Breslau، جایی که آنها مجبورآ متوقف می شدند، ادامه دهند تا از این طریق، جناح جبهه خود را در معرض ضربه سربازان اتحاد جماهیر شوروی از سوی جنوب از چکوسلواکی قرار ندهند.
عجیب اینکه این پلان تا حد زیادی به عملیات بارباروسا هیتلر شباهت داشت، زیرا آلمانی ها همچنین امیدوار بودند که نیروهای نظامی اتحاد جماهیر شوروی را در نزدیکی مرز روسیه شکست دهند تا از یک عملیات نظامی طولانی در داخل این کشور پهناور جلوگیری شود. جاناتان واکر (Jonathan Walker در کتاب خود « جنگ جهانی سوم چرچیل» می نویسد: "اردو معتقد بود که اگر آنها بتوانند این خط را از دانزیگ تا برسلاو تا خزان سال 1945 بگیرند، این کافی خواهد بود، تا استالین را تابع اراده خود ساخت." برنامه حمله انگلیس به امپراتوری اتحاد جماهیر شوروی در سال 1945 "((Churchill's Third World War: British Plans to Attack the Soviet Empire, 1945).). وی افزود: "اما اگر متحدین در خزان به این خط برسند (علیرغم برتری عظیم شوروی ها از نظر نیروی انسانی)، و استالین قصد خود را برای کنترول اروپای شرقی ترک نه کند – پس آنگاه چه خواهد شد؟ با وجود نیروهای موجود، فرماندهی غربی قادر به نگه داشتن این خط در زمستان سال های 1945-1946 نخواهد بود و نیروها مجبور به عقب نشینی یا تلاش برای پیشروی بیشتر به پولند و اتحاد جماهیر شوروی خواهند شد. بدون شک حرکت به جلو به یک جنگ تمام عیار منجر خواهد شد."
یک واقعیت غیرقابل تردید درباره جنگ که جهان را به جنگ جهانی سوم سوق می داد، این است که عملیات «غیرقابل تصور» پیش بینی می کرد که دموکراسی هایی مانند انگلستان و ایالات متحده جنگ علیه اتحاد جماهیر شوروی را آغاز میکردند. توجیه آن نیاز به عقب نشینی امپراتوری شوروی و محروم کردن آن از فتوحات در آلمان و اروپا شرقی بود.
به نوبه خود، مردم انگلیس و امریکا مجبور بودند، بار سنگین درگیری طولانی را، بدون داشتن وسایلی که دشمن را وادار به تسلم شدن کنند، بر دوش بکشند. و به جای جنگ نسبتاً خونین در هوا و بحر که انگریزان-امریکایی ها به آن ترجیح دادند و همچنان به آن ترجیح می دهند، آنها را به یک جنگ زمینی با نیرومندترین قدرت زمینی می کشاندند. و این جنگ در دشتهای وسیع و سرد و در مرداب های اروپای شرقی شعله ور می شد.
عملیات «غیرقابل تصور» واقعاً غیرقابل تصور بود.
