روزنامه اصلاحات (25 دلو) نوشت؛ محمد اشـرف غنی رئیس جمهور افغانستان پس از آنکه در رأس حکومت وحدت ملی قرار گرفت، چند اشتباه بزرگ و نا بخشودنی را مرتکب شد که میتوان آن را یک بدعت سیاسی و ناهنجاری در تاریخ تحولات سیاسی افغانستان به شمار آورد و پیامدهای سنگین و مخرب را برای منافع ملی و حکومت پاسخگو در پی آورد.
نخستین اشـتباه غنی این بود که به کسانی روی آورد، که جز ابزار تیکه داری قومی هیچ ظرفیت و پتانسیلی برای توسعه و ترقی افغانستان نداشته و ندارند.
این چهرهها که برای همه مردم افغانســتان آشنا میباشند، همواره با کارت قوم وارد سیاست شده و توسط آن بازی کردهاند که پیامد آن برای مردم افغانسـتان همواره فاجعه بار بوده است.
این افراد هم به قــوم خود ضربههای مهلک و غیر قابل جبران وارد کردهاندو باعث تعارضات قومی در جامعه افغانســتان شـده و هم برای منافع ملی کشـور خسارات ملموس و پر هزینه را به بار آورده انـد.
بنابراین اتکای رئیس جمهور غنی به این افراد به معنـای عبور از خط قرمز منافع ملـی و کمک به تضادهای قومی و گسستهای هویتی ارزیابی میشود.
زیرا به هر میزان که تیکه داران قومی در کشـور تقویت شوند، شکافهای اجتماعی و اختلافات قومی نیز توسط همین افراد به بهانههای مختلف برجسته خواهد شد.
بیش از سه دهه تحولات افغانستان آیینهای اســت برای معرفی این افراد که در موارد متعـدد از متولیان اصلـی چرخه خشــونت، قتل و غارت بــودهاند.
به همین دلیل اعتماد غنی به تیکه داران قومی را میتوان یک بدعت سیاسی در تاریخ تحولات سیاسی معاصر افغانستان برشمرد که قطعا در حافظه تاریخی مردم افغانســتان به عنوان یک نقطه منفــی در کارنامه رئیس جمهور باقی خواهد ماند.
دومین خطای اشرف غنی که خود یکی از متخصصان این کشــور به شمار میرود به فراموشی سپردن نسل جوان متخصص، مســتقل و متعهد به منافع ملی افغانستان می باشـد.
انتظار از غنی این بود که به عنوان یک متخصص به شایسته سالاری و تخصص گرایی اهمیت دهـد اما بعد از شکل گیـری حکومت وحـدت ملی این روند کامال وارونه شـد و جوانان متخصص و مستقل از نظر سیاسـی در حاشیه تحولات پرتاب شدند، نه تنها از دانش و تخصص این افراد در راسـتای توسـعه و نوسـازی کشور اســتفاده صورت نگرفت، بلکه رئیس جمهور غنی تنها به آدرسـی اکتفا کرد که از ســوی متنفذان قومی سهیم در قدرت برای رئیس جمهور به معرفی گرفته شد.
بدیهی است که کســانی به عنوان افراد متخصص و جوان به آقای رئیس جمهور غنی از سوی متنفذان قومی به عنوان متخصص برای وزارت و یا ســفارت و معینیت معرفی شدند که تنها هنرشان مدیحه ســرایی در وصف چهره هــای متنفذ قومی دخیل در قدرت بود.
به همین دلیل امروزه کســانی که به نمایندگی از اقوام افغانستان از سوی چهرههای متنفذ قومی معرفی شدهانــد، نه تنها تخصص لازم و کافی را در امور حکومت داری ندارند، بلکه تنها هنرشـان وابســتگی و سر سپردگی همه جانبه به چهرههای متنفذ قومی میباشند.
بدون شک بخش عمدهای از ناکارآمدیهای حکومت وحدت ملی از همین جا سر چشـمه میگیرد.
در حالی که اصول حکومتداری ایجاب میکند که هر شهروند متخصص افغانستان باید یک آدرس برای رئیس جمهور غنی باشد و میزان تقرر و انتصاب به پستهای حکومتی باید شایســتگی افراد باشد نه میزان وابستگی و سر سپردگی به متنفذان قومی.
اگر این سیاست ادامه یابد هم باعث فربه شـدن افراد دسـت نشانده و کم سواد در دســتگاه حکومت خواهد شـد و هم نقش جوانان مستقل که دارای تخصص عالی در امور سیاست گذاری و حکومت داری میباشند، روز به روز در جامعه تضعیف خواهد شد، که در بلند مدت باعث محروم شــدن افغانســتان از توسعه و ترقی میشود.
اتخاذ این رویکرد از سـوی حکومت وحدت ملی باعث شده است تا نسل جوان متخصص و شایسته از حکومت وحدت ملی و شخص رئیس جمهور نا امید شده و نگاه انتقادی به روند حکومت داری را در پیش بگیرند که پیامد آن شکاف های گسـترده میان حکومت و نسـل جوان میباشد.
زیرا در شــرایط حاضر متنفذان قومی حتی در میان نسل جوان قوم خود نــه از اعتبار و حیثیتی آن چنانی برخورداراند و نه می توانند از قوم خود نمایندگی کنند.
بنابراین اعتماد رئیس جمهور محمد اشرف غنی به این چهرهها فاصله غنی را با مردم روز به روز بیشتر ساخته و نمره ناکامی را برای رئیس جمهور در پی داشــته است.
پیشنهاد افکار عمومی به غنی این است کــه در فرصت باقی مانده در روند حکومت داری تجدید نظر کند و به جای افراد دســت نشانده و ســر سپرده به چهره های متنفذ قومی، به جوانان متخصص و مستقل با رویکرد ملی روی آورده و حکومــت وحدت ملی را از اســارت افراد قوم گرا، وابســته و غیر متخصص پاکســازی کند.
این کار میتواند بار دیگر اعتبار و وجهه رئیس جمهور را در نزد مردم افغانستان ترمیم کرده و از قومی شدن سیاست در افغانستان نیز جلوگیری نماید که خدمت بزرگی به منافع ملی افغانستان خواهد بود.
زیرا به هر میزان که چهرههای ملی در نظام و جامعه تقویت شوند، زمینهها و بســترهای همگرایی ملی و وحدت ملی توسعه مییابد، که برآیند آن، باز تأسیس یک افغانستان مستقل، مقتدر، با بنیادهای مستحکم هویت ملی خواهد بود.
اینک که غنی با دســت پر از نشست بروکسل بر گشته و تعهد جامعه جهانی را برای کمک به افغانســتان به همراه دارد، باید با شــجاعت و بــدون ترس از زورمندان و تیکه داران قومی و با اتکا به نســل جوان متخصص بنای یک افغانســتان مدرن و شایسته سالار را پی بریزد.
اگر غنی اراده برای تأمین این هدف داشــته باشد، بدون شک مردم افغانستان و به ویژه جوانان از این طرح وی اســتقبال میکنند.
اما اگــر رئیس جمهور مانند دو سال گذشته همچنان خود را اسیر زورمندان و تیکه داران قومی نماید، شک نکند که سه سال آینده برای غنی پر چالش و سرشار از ناکامی ها خواهد بود.
پس تا دیر نشده رئیس جمهور افغانستان با عبرت از 2 ســال گذشته تغییرات مهم، اساسی و ســاختاری را در کابینه خود به وجود بیاورد.
شرط کامیابی غنی این اســت که افراد متخصص و جوان و شایســته را از میان قومیتهای مختلف شناســایی کرده و شامل کابینه خود بســازد.
البته این افراد نباید از آدرس تیکه داران قومی و زورمندان شامل کابینه شوند بلکه خود رئیس جمهور میتواند این افراد را وارد بدنه اصلی حاکمیت کرده و در برابر زیاده خواهــی ها و ندانم کاری های تیکــه داران قومی و زورمندان گریز از مرکز با پشــتیبانی مردم افغانستان و نسل جوان کشور ایستادگی نماید.
باید دید که رئیس جمهور پس از نشست بروکسل تغییرات ساختاری را در کابینه خود عملی خواهد کرد یا خیر؟