در هفتم اکتوبر 2001 میلادی، زمانی که امریکاییها زیر نور روشن آفتاب و مردم افغانستان در تاریکی و ظلمت شب به سر میبردند، جورج بوش رییس جمهور وقت ایالات متحده امریکا اعلام کرد که هواپیماهای نظامی این کشور به دستور او بر شماری از مراکز آموزشی شبکه تروریستی القاعده و تاسیسات نظامی گروه طالبانرا در افغانستان حمله کردهاند.
این حملات دقیقا در نیمه اول ماه فصل خزان و زمانی که اکثریت مردم افغانستان از حمله امریکا به کشورش احتمال میدادند، آغاز شد.
حملات یکجانبه نظامی ایالات متحده امریکا پس از حادثه یازدهم سپتامبر، در هفتم اکتوبر 2001 رسما برمواضع و مراکز اصلی القاعده و گروه طالبان تحت نام «عملیات بلندمدت آزادی» شروع شد.
ایالات متحده امریکا زمانی دست به حمله نظامی به افغانستان علیه گروه طالبان و شبکه القاعده زد که رهبری طالبان از سپردن اسامه بنلادن رهبر شبکه القاعده به آن کشور خودداری کرد. ایالات متحده امریکا پس از حادثه یازدهم سپتامبر در آن کشور که منجر به قتل نزدیک به سه هزار نفر در نتیجه برخورد چند فروند هواپیما به برجهای دوقلو تجارت جهانی در نیویارک و پنتاگون شد، القاعده را مسوول این حملات دانسته و از گروه طالبان خواست تا بنلادن را به آن کشور تحویل دهد. اما گروه طالبان که روابط نزدیک به القاعده داشت و همچنین رهبران این دو گروه تروریستی که باهم روابط خانوادگی ایجاد کرده بودند، از تحویل دادن رهبر القاعده به امریکا خودداری کرد و امریکا نیز تصمیم گرفت تا برای نابودی هر دو گروه وارد افغانستان شود. اسامه بن لادن در آن زمان در افغانستان به سر میبرد.
نیروهای خاص و ماموران استخباراتی ایالات متحده امریکا، اولین سربازانی بودند که در هفتم اکتوبر وارد افغانستان شدند. جنگیندههای نظامی امریکا، هنگامی که مردم افغانستان در بسترهای خواب بودند، اهدافی را در شهرهای کابل، جلالآباد و قندهار مورد حملات هوایی خود قرار دارند. حملات این هواپیماها از ارتفاع بلندتری صورت گرفت تا از تیرس اعضای گروه طالبان و شبکه القاعده در امان بمانند. با آغاز این حملات، قوت و قدرت گروه طالبان تضعیف شد و بخشی از مراکز مهم اطلاعاتی و امکانات ضد هواییاش از بین رفت. دامنه حملات هوایی ایالات متحده امریکا گستردهتر شد و طالبان نیز کم کم قدرت سابق خود را از دست داد و اتحاد شمال نیز که قبل از تسلط طالبان بر افغانستان باهم دیگر درگیر بودند، علیه طالبان و القاعده نیروهای خود را بسیج کردند. جنگجویان گروه طالبان و شبکه القاعده نتوانستند بیشتر از یک ماه در برابر بمبافگنهای امریکایی مقاومت کنند و کنترول خود بر شهرها و اکثریت ولسوالیهای افغانستان را از دست دادند.
رفتن ظلمت و بازگشت روشنایی
گروه طالبان به عنوان یک رژیم استبدادی و متحجر در سال 1994 شکل گرفته و سر از ولایت قندهار در جنوب افغانستان بیرون آورد. این گروه توانست تا سال 1996 بخشهای مهم افغانستان از جمله شهر کابل را تسخیر کند. جنگجویان این گروه که مدعی بودند از مدارس اسلامی فارغ شدهاند، قانون سختگیرانه و زنستیزانهای را در پیش گرفتند. در زمان حاکمیت این گروه، زنان خانهنشین شدند و ریش و لنگی(دستار) به عنوان نماد اصلی پیروی از دستورات طالبان جای خود را به سرهای بیرهنه و گونههای تراشیده داد.
جنگجویان طالبان همگی ریش بلند و لنگی داشتند را که بدون لنگی و ریش تراشیده میدیدند مورد مجازات قرار میدادند. در مراکز آموزشهای عالی و ابتدایی نیز تمام دانشجویان و شاگردان مجبور بودند تا لنگی برسر داشته باشند. این گروه که از مستبدترین و متحجرترین رژیم در افغانستان شناخته میشود، نصاب درسی و کریکولم مراکز آموزشهای ابتدایی و عالی را نیز تغییر داد. آموزش مسایل اسلامی به عنوان اصلیترین مضمون در این مراکز تبدیل شد. گروه طالبان با تسلط یافتن بر بخش عمدهی افغانستان، زنان را که به عنوان نیم پیکر جامعه شناخته میشوند، از تمامی فعالیتهایی در بیرون از منزل منع کرد و به آنان اجازه نمیداد تا بدون محارم در بیرون از خانه برآیند.
همچنین در زمان حاکمیت طالبان گروههای قومی غیر از پشتون نیز در حال محو شدن بودند. دیگر گروههای قومی تحت فشار شدید طالبان قرار داشتند. این گروه با کشورهای جهان نیز روابطی نداشت و تنها دولتهای پاکستان، عربستان سعودی و برخی از کشورهای عربی هم فکر با رفتار متحجرانه طالبان، گروه طالبان را به عنوان یک رژیم سیاسی مشروع به رسمیت شناختند.
در زمان حاکمیت طالبان، کمتر کسی صلاحیت جان و مال خود را داشتند. صدای اعتراض در دوران حاکمیت این گروه شنیده نمیشد و هیچ کسی هم جرات بلند صدای اعتراض را نداشت. دوران حاکمیت طالبان از سیاهترین دورههای تاریخ افغانستان به شمار میرود، اما آغاز حملات نظامی ایالات متحده امریکا در هفتم اکتوبر 2001 برای سرنگونی این رژیم و نابودی شبکه تروریستی القاعده، روزنهی نور امید و روشنی را برای مردم افغانستان گشود.