در حالی که اختلافات هند و پاکستان بر سر کشمیر شدت یافته، مواضع برخی مقامات افغانستان حکایت از گرایش این کشور به سمت هند دارد، موضوعی که در شرایط کنونی میتواند بر گستره چالشهای امنیتی این کشور بیفزاید.
به دنبال تشدید دور تازهای از اختلافات هند و پاکستان بر سر کشمیر، افغانستان که ناامید از همراهی پاکستان در روند صلح با طالبان است، با تغییر رویکرد به صورت تلویحی به هند نزدیکتر شده است، همچنانکه موضع «شیدا ابدالی» سفیر افغانستان در دهلینو که با موجه دانستن عملیات ارتش هند در مناطقی از پاکستان، اقدام این کشور را دفاع از خود دانسته یا موضع «رحمتالله نبیل» رئیس سابق امنیت ملی افغانستان با این عنوان که کشورهای منطقه و قربانی تروریسم باید علیه تروریستپروری پاکستان متحد شوند، شاهدی بر ادعا میباشد.
به گزارش اسپوتنیک به نقل تسنیم، روابط افغانستان و پاکستان طی سالهای متمادی پرتنش بوده است. حامد کرزی، رئیس جمهوری پیشین افغانستان، پاکستان را همواره به حمایت از گروههای تروریستی در کشورش متهم میکرد. دولت پاکستان همواره این اتهام را تکذیب کرده و در مقابل دولت افغانستان را نیز به حمایت از شورشیان در پاکستان متهم کرده است. مسائلی از این دست به عاملی جهت نزدیکی افغانستان به هند در دوره کرزی تبدیل شد. این مسئله تا جایی پیش رفت که کابل-دهلینو توافقنامه مشارکت های استراتژیک را به امضا رساندند. توافقنامهای که روابط آنها را در بخشهای امنیتی و اقتصادی عمیقتر کرد و به همین میزان از سطح همکاریهای اسلام آباد با کابل کاست.
کرزی حتی از هند خواست تا در آماده ساختن نیروهای امنیت ملی افغانستان برای سالهای پس از 2014 مشارکت فعال داشته باشد. هند نیز تعهدش مبنی بر توسعه همکاریهای دفاعی و امنیتی از طریق آموزش نیروهای امنیتی، تهیه تجهیزات و زیرساختهای مورد نیاز نیروهای امنیتی افغانستان و ایجاد فرصتهای تحصیلات عالی نظامی برای افسران افغانستان در هند را پذیرفت.
منتها پس از ایجاد حکومت وحدت ملی و استمرار بحرانهای امنیتی در این کشور، اشرف غنی با چرخشی استراتژیک تلاش کرد روابط کشورش را با پاکستان بهبود بخشد؛ زیرا به باور غنی بهبود روابط با پاکستان، طالبان را از پناهگاههایشان در آن کشور محروم خواهد کرد. تاکید بر این هدف تا جایی پیش رفت که غنی قرارداد خرید اسلحه و مهمّات از هند را لغو کرد تا بتواند مقامهای پاکستان را از حکومت خود راضی نگه دارد و سوء ظن پاکستانیها را کاهش دهد. در واقع اشرف غنی به دنبال این بود که در اِزای رابطه با پاکستان از روابط خود با هندن بکاهد تا کینه جویی پاکستان اندکی فروکش کند و روند صلح با طالبان نیز شکل گیرد.
موضوع نوع ارتباط با این دو همسایه حتی زمینه ساز اختلاف رئیس جمهور و رئیس اجرایی کشور نیز بوده است. همچنانکه اشرف غنی بر آن بود که اعتماد به پاکستان با کمک آل سعود میتواند بسیاری از مشکلات امنیتی و سیاسی افغانستان را حل و فصل کند، در حالی که عبدالله با تجاربی که از زمان حکومت کرزی داشت، مدعی بود افغانستان بیشترین ضربه را از ناحیه اسلام آباد متحمل شده و این هند است که می تواند راهگشای مشکلات فعلی باشد.
حال، باوجود گذشت دو سال از رویکرد غنی در حمایت از پاکستان، آنچه در عمل دیده شد جز تداوم خشونت در افغانستان نبوده و عملاً مذاکرات صلح نتیجهای در برنداشته است. در واقع پاکستان سیاست دوگانهای در قبال افغانستان در پیش گرفته است؛ از یک سوی فریاد صلح با طالبان را سر داده و از سوی دیگر مترصد فرصت بیشتر است تا افغانستان را به کانون ناامنی و ناپایداری تبدیل کند تا کشورهای غربی از جمله آمریکا را متقاعد سازد که افغانها بدون تکیه بر پاکستان نمیتوانند بر سرنوشت سیاسی خود حاکم باشند و بهتر است غربیها استیلای سیاسی پاکستان بر افغانستان را بپذیرند.
در شرایط فعلی هر چند به زعم مقامات افغانستان، پاکستان نخواسته طالبان را پای میز مذاکره بیاورد و به عنوان جایگزین آن، صلح با حکمتیار مطرح شد و به مرحله امضا رسید، اما به نظر میرسد پاکستان نتوانسته این کار را به نتیجه برساند. زیرا رهبر فعلی طالبان ملا هیبتالله فردی است که خط قرمز طالبان را جهاد میداند. در واقع از منظر وی رفتن به پای میز مذاکره در تقابل و تناقض با فلسفه وجودی طالبان است. همچنانکه به نظر طالبان، این اشتباه استراتژیک را حکمتیار با مذاکره با دولت کابل مرتکب شد. بنابراین پس از این توافق، اختلافات حکمتیار و طالبان افزایش یافت و طالبان نیز در مقابل بر شدت حملات خود در مناطق مختلف افغانستان افزوده است.
در مجموع وضعیت داخلی افغانستان، روند بی نتیجه صلح، پیچیدگیهای پیشبینی ناپذیر رابطه با پاکستان، سیاست خارجی منفعل دولت غنی و چندگانگی دیدگاهها، برداشتها، خوانشها و گرایشها نسبت به منافع، امنیت، حاکمیت و استقلال ملی در میان سیاستمداران زمینه ساز نوعی بازگشت و گرایش دوباره افغانستان به احیای رابطه استراتژیک با هند شده است.
با توجه به شرایط داخلی افغانستان و برآیند وضعیت منطقهای به نظر میرسد چرخش استراتژیک افغانستان به سمت هند نه تنها گرهی از مشکلات این کشور باز نکند که قریب به یقین بر شدت چالشهای امنیتی میافزاید. زیرا چنین اقدامی از جانب پاکستان بیپاسخ نخواهد ماند و این کشور با آوردن و فعال کردن گروههای مختلف تروریستی در خاک افغانستان به مقابله جویی خواهد پرداخت، زیرا پاکستانیها ظرفیت زیادd برای ایجاد و افزایش ناامنی در افغانستان دارند، موضوعی که همچنان افغانستان را آبستن مشکلات امنیتی در سالهای پیش رو خواهد ساخت.
بنابراین به نظر میرسد که اکنون دولت افغانستان باید بیش از پیش با در نظر داشتن منافع این کشور، رویکرد خود را در قبال همسایگان انتخاب نماید. از همین رو بهتر آن است که در شرایط فعلی افغانستان نوعی موازنه متمایل به پاکستان را در دستور کار داشته باشد. زیرا روابط افغانستان با هند و پاکستان در دو حوزه متفاوت است.
هر قدر که روابط افغانستان به هند متمایل شود مباحث مربوط به ثبات اقتصادی، روابط تجاری، اقتصادی، بازرگانی و مسایل کلانتر سیاسی بین دو کشور تقویت خواهد شد. این در حالی است مباحث افغانستان با پاکستان بیشتر در زمینه امنیتی تعریف میشود، موضوعی که اولویت اصلی این کشور میباشد. از همین رو دولت کابل باید مراقب باشد که در شرایط درگیری هند و پاکستان گرفتار اشتباه نشده و به نوعی در چنین شرایطی رو دست استراتژیک نخورد.