در برنامه هفته گذشته ما از قوماندان نامی جنگ در قرن ۱۸ الکساندر واسیلویچ سوروف سخن گفتیم و امروز از قوماندان ناآور دیگری این صده برایتان می نویسم. این مردم بزرگ جنگ فید مارشال میخایل الریونویچ کتوزوف نام دارد. وی در سال ۱۷۴۷ بدنیا آمد٬ از ۷ سالگی به مکتب خانگی بدرس آغازنمود و در ۱۲ سالگی شامل مکتب حربی گردید ٬ در آن مکتب ٬که پدرش جنرال نظامی بود ٬ درس می داد. بعد ازسه سال مکتب حربی را خلاص نمود و به خدمات نظامی پرداخت ٬ یک سال بعد به حیث قومندان تولی در لوی پیاده تحت قومندانی سووروف استخدام گردید. در سال ۱۷۷۰ وی در جنگ روس علیه ترکان گماشته شد.
جنگ روس و ترک
وی تحت رهبری دو افسر نام آور روس رومیانسف و سووروف در جنگ با ترکان ۱۷۶۸-۱۷۷۴) از تجارب بزرگ نظامی برخوردار شد. در سال ۱۷۷۴ ٬در اثر اصابت گلوله در چشم اش٬ زخم برداشت و شخصاً از طرف امپراطور کبیر روس اکاترینا دوم جهت تداوی به اتریش گماشته شد ٬ دو سال تحت تداوی قرار داشت و در آنجا از وقت استفاده نموده به غنای معلوماتی خود در عرصه نظامی افزود.
در سال ۱۷۷۶ از اتریش برگشت و دوباره به خدمات نظامی پرداخت. و یک سال بعد به رتبه دگروال نایل آمد. وی در جنگ ششم روس و ترکان در سال ۱۷۸۷ به تحکیم سرحدات کریمه موظف گردید.
در اکتوبر همین سال تحت رهبری نظامی سووروف وی در جنگ مشهور به «کینبور» شرکت نمود که در این جنگ قوای روس به ترکان صدمه عظیم وارد نمود و قوای ۵۰۰۰ نفری ترک را نابود کرد. در سال ۱۷۸۸ درین جنگ زخم شدید در سر خود برداشت ٬ اما زنده ماند و بار دیگر در۱۷۸۹ قوماندانی لوا را در دست گرفت و سه جبهه جنگ شرکت نمود. در سال ۱۷۹۰ عمله بر «ایزمایل» را موفقانه انجام داد ٬ که سووروف شخصاً در مورد وی چنین راپورت را نوشت: «با تبارز نمونه مردانگی و جرعت بی حراس اش وی توانست مقاومت در مقابل آتش دشمن را با همه سختی ها اش داشته باشد ٬ قلعه ها و قصبات را در تسخیر خود بیاورد٬ اگر چه وی در جبهه چپ میجنگید٬ اما دست راست من بود». بعد از تسخیر شهر «ایزمایل» در ادیسه به رتبه تورن جنرالی نایل آمد و به حیث قومندان قلعه ایزمایل مقرر گردید. در سال ۱۷۹۱ وی توانست نااگاهانه بر قوای عظیم ترکان حمله ور گردد و نیروی ۲۳۰۰۰ نفری ترک را قلع وقمع نماید.
پایان قرن هجدهم
در سال ۱۷۹۲ کوتوزف در جنگ روس با پولند شرکت نمود و سال بعد آن به حیث سفیر فوق العاده امپراتوری روسیه در ترکیه اعزام شد و در آنجا به نفع روسیه مسایل مهم ایرا حل نمود و مناسبات طرفین موقتاً بهتر گردید.در کنستنتینوپل (استامبول امروز) وی داخل حرم سرای سلطان شد ٬ در حالی که در آنجا حضور مردان کاملا ممنوع بود و مردانی که بدون اجازه سلطان در این حرم سرای داخل میشدند فوراً به اعدام محکوم میشدند. سلطان سلیم سوم این عملکرد سفیر اکاتیرین کبیررا کوشش کرد نادیده بگیرد. با برگشت به روسیه در سال ۱۷۹۵ وی به مقام قومندان عمومی قوای زمینی و بحری روسیه در فنلند و همزمان گونر جنرال کازان و مدیر مکتب حربیه امپراتورروس مقرر گردید. کار های زیادی را در تعلیم و تربیه افسران انجام داد. برایشان تکتیک٬ تاریخ نظامی و دیگر مضامین را تدریس می نمود. اکاترین دوم هر روز وی را در محافل شخصی خود دعوت می نمود و آخرین شب پیش از مرگ اش وی را در کنار خود داشت. با تفاوت دیگر نخبگان آنوقت کوتوزوف توانست در دوران سلطنت پاول اول نیز در پهلوی وی تا اخیر زندگی اش باقی بماند. حتا در شب قتل امپراتور پاول ٬کتوزوف با امپراتور غذای شب را صرف نمود. وی موفقانه ِسمت سفیر امپراتوری روس را در جرمنی انجام داد و در مدتی دو ماه در آنجا موفق شد تا پشتی بانی آلمان را در جنګ روسیه با فرانسه حاصل نماید. ۲۷ سپتامبرسال ۱۷۹۹ پاول اول وی را به سمت قوماندان لشکر روس در هالند ګماشت و در راه هالند امپراطور وی را دوباره به روسیه خواست و به مدت دو سال به حیث ګورنر جنرال لیتویه ګماشته شد٬ اما در سال ۱۸۰۲ وی از طرف الکساندر اول از تمامی مقامات اش برطرف ګردید و در زادګاه خود برگشت.
جنگ با ناپلئون بناپارت
در سال ۱۸۰۵ در سال ۱۸۰۴ روسیه در اتحادضد ناپلئون بناپارت درآمد و در سال ۱۹۰۵ حکومت روسیه دراتریش دو قوای خود رافرستاد که یکی از سرقومندانان آین قوای ۵۰۰۰۰ نفری کوتوزوف بود. قبل از انکه قوای روس به کمک اتریش برسد ٬ قوای ناپلئون پیشقدمی کرده این کشور را تسخیر نمود و قوای روس یک به یک با قوای منظم ناپلئون روبرو ګردید ٬که این قوا از هر لحاظ برتریت در نیرو نسبت به نیرو های روس داشت. کوتوزوف به خاطر نجات قوای خود به فاصله ۴۲۵ کیلومتر عقب نشینی نمود٬ این مارش وی در تاریخ جنگ ها نمونه ای از مانور های عالی جنگی شمرده میشود. کتوزوف به امپراتور روس پیشنهاد نمود٬ تا قوای خود را به سرحدات روسیه مستقر بسازد٬ تاکه قوای اتریش از شمال ایتالیا بیشروی کرده وقوای ناپلیون در دو جبهه قرار ګیرد٬ اما امپراتور روس الکساندر اول و پادشاه اتریش فرانس دوم این پیشنهاد وی را نپزیرفتند و امر به پيشروی دادند٬ که در نتیجه قوای ناپلئون ٬که در مجمع از لحاظ تعداد به مراتب بیشتر بود ٬ هردو قوای روس و اتریش را به شکست مواجع نمود. خود کوتوزوف جراحت برداشت و در این جنگ داماد خود را نیز از دست داد. الکساندر که با کتوزوف موافقت نکرده بود به گناه خود پی برد و در ظاهر کوتوزوف را با دادن مدال تقدیر نمود٬ اما در باطن این شکست را هیچ فراموش ننمود و فکر میکرد که کتوزوف قصداً این شکست را تحمل نمود تا امپراتور را گناه کار بدانند.
جنګ هفتم روس و ترک
در سپتامبر ۱۸۰۶ کوتوزوف گورنر نظامی کیف و بعدا جنرال گورنر لیتوه مقرر گردید. در سال۱۸۱۱ هنګامی که جنگ با ترکان به درازا کشید ٬ در سیاست خارجی باید اوامر موثر روی دست گرفته میشد و الکساندر امپراتور روس کوتوزوف را به حیث قومندان قوای ملداویا تعیین نمود در اپریل سال ۱۸۱۱ کوتوزوف به بخارست آمد و قومانده قوای روس را بدست گرفت. وی در یافت که در سرحدات غرب روسیه صرف ۳۰۰۰۰ قوای روس موجود است که باید در مقابله با لشکر صدها هزار نفری ترک استادگی نماید. در ۲۲ جون همین سال لشکر ۱۵-۲۰ هزار نفری اش در مقابله بالشکر ۶۰۰۰۰ نفری ترک مواجع گردید٬ وی قوای دشمن را توانست شکست بدهد و بعدآً قوای خود را قصداً به طرف چپ سواحل دریای دونای برد و دشمن را مجبور به تعقیب خود نمود٬ تا از پایګاه خود فاصله بگیرند و بعداًایشان را در معاصره خود قرار داد و به جنرال دیگر خود٬ که در جنوب سواحل دونای قرار داشت٬ امر نمود تا بالای قسمت از قوای ترک ٬که در جنوب سواحل دونای باقی مانده بودند٬ حمله نماید و بدین ترتیب قوای ترک به شکست بزرګ مواجه گردید و مهمات شانرا به غنیمت گرفت. وقسمت دیگری قوای ترک که در معاصره باقی ماندند به گرسنگی و امراض گرفتار شدند ٬ ۳۵۰۰۰ قوای ترک با ۵۶۰۰۰ میل اسلحه خود تسلم شدند. ترک ها مجبور به مذاکره گردیدند. ناپلیون با تمرکز قوای خود در سرحدات روسیه حساب میکرد که با سلطان ترک سلیم سوم میتواند در اهتلاف دارید. درماه مه سال ۱۸۱۲ کتوزوف در بخارست معاهده صلح را با ترکها امضا نمود و به اساس این معاهده قسمت از بیسراب و ملداویا به روسیه واګزار ګردید ٬ این بزرگترین موفقیت دیپلوماتیک و جنگی کتوزوف بود که موقف روسیه را مستحکم ساخت و امپراتور کتوزوف را به سانکت پیترزبورگ خواست ٬ به تصمیم فوق العاده کمیته وزرا وی به سمت قومندان قوا برای دفاع از پترزبورگ موظف گردید.
جنگ میهنی سال ۱۸۱۲ و عملات ناپلئون
کوتوزوف به فرمان الکساندر اول سر قومندان عالی تمامی قوای روس مقرر شد٬ این تقرر وی حس وطن پرستی را در مردم و قوا تقویه نمود ٬ خود کوتوزوف ٬ مثل سال ۱۸۰۵٬ مصمم نبود تا با ناپلئون بجنګد. به ګفته یکی از شاهدان وی گفت که «ما ناپلئون را شکست داده نمی توانیم ٬ اما بازی اش میدهیم!»
فوق العاده گی نیروی ناپلئون و عدم توانایی ظرفیتی کوتوزوف٬ وی را مجبور ساخت ٬ تابه عمق روسیه عقب نشینی نماید ٬ اما بیشتر ازاین عقب نشینی ازدست دادن مسکو بود که نه لحاظ سیاسی ونه از لحاظ مورال جنگی قابل تحمل بود ٬ با بدست آوردن اندک تقویه کوتوزوف تصمیم گرفت ٬تا با ناپلئون در نبرد قاطع قرار گیرد٬ که اولین بار در سال ۱۸۱۲ رخ داد. این نبرد بنام نبرد برادینه در تاریخ مشهور است که از بزرگترین نبرد در عصر ناپلئون شمرده میشود٬ که در ۲۶ اگست همین سال به وقوع پیوست.
در روزاول جنگ عسکر روس صدمات شدید به قوای فرانسه وارد نمود اما خود کوتوزوف هم تقریبآ نصف قوای خود را از دست داد ٬ که البته میزان قوا به نفع کوتوزوف تمام نشد ٬ بناً وی تصمیم گرفت از ساحه «بردینه» خارج شود ٬ و بعدآ مسکو را هم برای شان واگذار شود. اما قوای روس به هر ترتیب مردانگی خود را ثابت نمود ٬ که کتوزوف لقب فیلد مارشال را دریافت نمود. که حال می دانید چرا؟ وی بعداز برآمدن از مسکو مانور نامی را که در تاریخ جنګ ها بی نظیر است٬ انجام داد ٬ قوای خود را بطرف غرب و جنوب مسکو سوق داد و بدین اساس راه ها را به طرف جنوب مملکت بند کرد٬ قوای ناپلئون بی آذوقه ماند و حریق بزرگ تمام مسکو و کرملن را دامن ګرفت که تا به حال معلوم نیست٬چرا این حریق صورت گرفت ٬ ناپلئون یک شب در کرملن باقی ماند و وی را ترس گرفت و فردای آن با حراس خواست قوای خود را از مسکو به به طرف جنوب بکشد و در«سمالنسک» ٬محل ایکه ذخیره مواد غذایی و نظامی خود را داشت٬ مستقرنماید ٬ اما در ۱۲ اکتوبر کوتوزوف به عمله متقابل به وی پرداختند٬ وی عمله را طوری سازمان داد که قوای ناپلئون با دسته٬ دسته جنگ های پارتیزانی و جنگ جبهه ای روبروگردید٬ وی از جنگ رویا روی با تعداد زیادی قوای خود با ناپلئون خوددارری نمود. خلاصه با این استرایژی اش قوای ناپلئون تقریبآ مکمل از بین رفت.
کوتوزوف را همواره مورد انتقاد قرار میدادند ٬ میگفتند که وی آرزو ندارد٬ تا قاطعانه بجنگد و عمله را سازمان دهد. اما شعار وی همواره «موفقیت در جنگ بود نه نامی شدن اش». وی به گفته تاریخ نویسان هیچ گاه ٬ با هیچ کسی پلان های خود را در میان نمی گذاشت ٬ حرف های وی همواره متضاد بود با اوامر اش در جنگ. برای وی قهرمانی در جنگ مطرح نبود بلکه همواره روی نتیجه نهایی فکر میکرد.
ناپلئون همواره به نفرت از این قومندان مخالف جنگ خود یاد میکرد وبه وی دشنام میداد از حرف های پوچ به آدرس وی شرم نمیکرد. ناپلئون ٬در بیانیات خود از جنگ با کوتوزوف٬ کوشش می کرد که دلایل شکست خود را علت موفقیت های محاربوی کوتوزوف نداند٬ بلکه همواره نابودی کامل قوای اش را در روسیه علت سرماه شدید و حریق مسکو قلمداد مینمود٬ اما ناپلئون طی نامه به کوتوزوف که برای عقد معاهده صلح در سوم اوګتوبر سال ۱۸۱۲ نوشته بود٬ بیان داشت: « من نزد شما برای مذاکرات مهم جنرال خود را نزد تان اعزام میدارم ٬… بعد ازپیشنهادات صلح در اخیر نوشت:با حس احترام و توجه خاص ایکه از دوران متمادی به مقام شما دارم ٬ دعا می کنم تا شما را در همان پاک خداوند باشید.»
در جنوری سال ۱۸۱۳ قوای روس از سرحدات روسیه پیشروی کرد و تا «اودره» رسید ٬ در آپریل تا «حلبه» پیش رفت ٬ اما در ۵ اپریل ۱۸۱۳ وی مریض شد٬ در المان بستر شد و در همان جا وفات نمود ٬ تابوت وی را به سانکت پتربورګ ٬ که در آن وقت پایتخت روسیه بود٬ انتقال دادند و با مراسم شانداری دفن نمودند.
سووروف در مورد کوتوزوف نوشته: « هوشیارو هو شیار ٬ چالاک و چالاک است ٬ کسی وی را بازی داده نمی تواند» در زندګی اش وی را زیاد انتقاد می کردند٬ رقیبان اش وی را دوست نداشتند و می گفتند که بسیار به خاندان شاهی خود را نزدیک نموده و ګویا به جنس لطیف علاقه بیش ازحد دارد.
کوتوزوف شش دختر ازخود به میراث گذاشت ٬اما باوجود آرزو های زیاد پسری ازخود به میراث نگذاشت ٬تا نام فامیلی وی را حفظ نماید. کارنامه های جنگی کوتوزوف درس خوب است به قوماندانان نظامی ٬که امروز در تمامی اکادمی های نظامی روسیه تدریس میګردد.