مدودچوک: کسانی‌ که از اوکراین دیگری نمایندگی می کنند، باید شنیده شوند

مصاحبه با ویکتور مدودچوک، سیاستمدار اوکراینی و رئیس شورای سیاسی پلتفرم اپوزیسون "به خاطر زندگی" ممنوع در اوکراین با بخش انگلیسی شبکه بین الملی "آر تی" در خصوص اوکراین.
Sputnik
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، مدودچوک را در اوکراین عالیجناب خاکستری‌پوش نام اند، این سیاستمدار از سال 2014 با ورود به یورومیدان مخالفت علنی خود را آغاز کرد، در سال 2022 او توسط نیروهای امنیتی اوکراین بازداشت شد و پس از مدتی با اسیران جنگی اوکراینی مبادله گردید، مدودچوک حالا در روسیه زندگی می کند و از تابیعت اوکراین محرم شده است.
زمان‌که آگاه شدید که مبادله خواهید شد، چقدر مطمئن بودید که این کار انجام می شود و چی احساسی داشتید؟
خوب، اینها قطعاً احساساتی بودند که می توان آنها را چند وجهی نامید. چون از یک طرف می خواستم باور کنم و معتقد بودم که این تبادل صورت می گیرد، از طرفی من تا آخرین لحظه شک داشتم که این اتفاق رخ دهد. البته با توجه به اینکه این مبادله صورت گرفت، صمیمانه از مقامات روسیه تشکر می کنم. فکر می کنم این سخت ترین دوران زندگی من و خانواده ام بود، از یک طرف خوشحالم که دست سرنوشت مرا از آنچه که در اوکراین می توانست در انتظارم باشد، نجات داد.
در اوکراین، با قرار دادن تعقیب کیفری غیرقانونی، با جعل پرونده های جنایی که در سال های 2019 و 2020 آغاز شد، هر چند که هیچ وجه قانونی نداشت، دست کم 15 سال می توانستند، زندانی کنند.
خوب، تبادله شدید و اینجا آمدید، به کدام اساس، چی اسنادی دارید، اگر اجازه باشد این جالب است؟
خب وضعیت من خیلی جالب است. من شهروند اوکراین بودم و همچنان خواهم بود. من حتی پاسپورت و تذکره اوکراینی دارم. اما مدتی است که می دانید زلنسکی به عنوان فردی که هدف خود را از بین بردن من به عنوان یک سیاستمدار اپوزیسیون و مبارزه تا انتها قرار داده بود، اولاً دستور داد تا پرونده های قضایی، جنایی، تحقیقات و جلسات دادگاه در مورد من ادامه یابد. ثانیاً او مسیر بی پروایی کامل را طی کرد و اما من آن را می گویم دیوانگی. او به این دلیل که مشکوک بود که من شهروندی روسیه را دارم، تابعیت مرا لغو کرد.
من هرگز تابعیت روسیه را نداشتم و نیازی به آن نبود، زیرا من یک سیاستمدار اوکراینی بودم و هستم. من نرفتم، تسلیم نشدم و در حبس خانگی به مبارزه ادامه دادم. این یک کار سیستماتیک است، آنچه امروز می تواند در خط مقدم باشد، به منظور کمک نه تنها به اوکراینی ها، بلکه به منافع شهروندان اوکراینی و روسیه در شرایط فعلی و با توجه به آن دشمنی ها. با توجه به مرگ هزاران نفر، با در نظر گرفتن تخریب زیرساخت ها و با در نظر گرفتن این واقعیت که جنگ در اوکراین در حال انجام است و این جنگ نه برای اوکراین، بلکه برای منافع غرب صورت می گیرد. ایالات متحده، بریتانیا و بسیاری از کشورهای دیگر که در حال مشخص کردن موضع و روابط خود با روسیه اند اوکراین را ساختند، وگرنه قبلاً دولت زلنسکی را به نوعی محل تمرین، سکوی پرش برای چنین رویارویی با روسیه تبدیل کردند، بنابراین من تمام این ماه ها را صرف بازسازی و جمع آوری یک تیم کردم.
شما یک تیم جذب کرده اید، شما برای یک اوکراین جدید ایستاده اید. شما در مقاله گفتید که برای نجات اوکراین به یک جنبش جدید نیاز است، جایی که شما مخالف تبدیل این کشور به محل درگیری های ژئوپلیتیکی هستید.
حق با شماست. افرادی هستند که با سیاست های زلنسکی مخالف هستند. این اوکراین دیگر باید شنیده شود.این اوکراین شنیده می شود اگر نماینده او مشخص شود، اگر صدایش شنیده شود.
اگر افرادی که به این اعتقاد دارند و موافق هستند در این مسیر عمل کنند، می توانند این مردم را متحد کنند و بگویند: نه... بله، ما اوکراین را ترک کردیم، اما ما اوکراینی هستیم. و ما می خواهیم به آینده فکر کنیم. نه در مورد آینده، همانطور که در مورد اوکراین جدید پرسیدید، بلکه به آینده اوکراینی ها فکر کنیم. و من امروز پیشنهاد می کنم این سوال را مطرح نکنیم که آینده اوکراین چگونه خواهد بود. زیرا امروزه در واقع اوکراین وجود ندارد. چنین کشوری وجود ندارد. من کارشناس قانون اساسی هستم. قانون اساسی می گوید که اوکراین یک قدرت مستقل و دارای حاکمیت، دموکراتیک، حقوقی و اجتماعی است. هیچ یک از این الزامات امروزی با وضعیتی که در واقع اوکراین دارد مطابقت ندارد. اوکراین استقلال و حاکمیت خود را از دست داد، زیرا از سال 2014 به طور کامل تحت کنترل خارجی غرب، ایالات متحده آمریکا و انگلیس قرار گرفت.
اوکراین امروزیک کشور اجتماعی و حقوقی نیست. زیرا آنچه دراوکراین اتفاق می افتد زمانی که رسانه ها به طور غیرقانونی بسته می شوند، بدون دستور قضایی و قانون اساسی که مستقیماً این امر را فراهم می کند. وقتی کسانی که دیدگاه متفاوتی را بیان می کنند نابود می شوند . در واقع چنین کشوری وجود ندارد. اقتصاد ویران شده است. کاهش تولید ناخالص داخلی امروز بیش از 30 درصد رسیده است.
عملیات ویژه روسیه در اوکراین
بایدن: نیروهای مسلح اوکراین برای ضد یورش آماده می شوند
کاهش سطح تولید - 70٪ است. نرخ بیکاری امروز 35 درصد است. در واقع 5 تا 60 میلیون با کمبود شغل وجود دارد. مثالی می زنم تا مردم و بینندگان ما متوجه شوند، امروز حداقل حقوق بازنشستگی 57 دالر است. هزینه ماهانه یک زندگی ساده 70 دالر است.
در اینجا بینندگان ما می توانند درک کنند که چگونه مردم می توانند با چنین هزینه زندگی و با چنین حداقل حقوق بازنشستگی زندگی کنند. بنابراین، در واقع هیچ دولتی وجود ندارد. در واقع هیچ دولتی وجود ندارد، زیرا اساس سیاست دولت، سیاست نئونازیسم است که زلنسکی و اطرافیانش از آن پیروی می کنند. و تا زمانی که نئونازیسم بر کشور مسلط خواهد بود، من معتقدم که صحبت از آینده چنین کشوری نه تنها نادرست، بلکه اشتباه است.
من پیشنهاد می کنم در مورد آینده اوکراینی ها صحبت کنیم. اوکراینی هایی که آنجا هستند و با سیاست زلنسکی موافق نیستند.
اوکراینی هایی که مجبور شدند و من دلایل آن را ذکر کردم، کشور را ترک کردند و در جای دیگری هستند. و بنابراین باید این موضع، این دیدگاه تقابل، اختلاف و تقابل در مسائل قدرت مطرح شود. این وظیفه ای است که امروز آن تیم، همانطور که شما به درستی فرمودید، جمع شده و هر روز حامیان و افرادی که دقیقاً آماده اند به فعالیت ها و کارهای ما در این راستا ادامه دهند بیشتر می شوند. تا توضیح دهیم که چه چیزی این روایت های ایدئولوژی غربی را که منجر به این هیستری ضد روسی و روس هراسی غارنشینی شده است از بین می برد.
پوتین درباره ارتش اوکراین: گروه های خارجی ایجاد شده اند و از پشت تیراندازی می کنند
که با پایه ها، فشار و فشار خود، این "ضد روسیه" را در خاک اوکراین ایجاد کردند تا آنها را نابود کنند. یعنی از طریق آگاهی مردم عمل کنیم. تا حقیقت و واقعیت آنچه امروز در اوکراین اتفاق می افتد را برای آنها آشکار کند. و سپس این افراد باید در مورد آینده خود صحبت کنند. در مورد آینده صحبت کردن و آن آینده را مطالبه کردن، تنها در شرایطی امکان‌پذیر خواهد بود که جنگ طلبانه نباشد. زمانی که کشور از پیروی سیاست نئونازیسم دست بردارد. زیرا در این شرایط در آینده اوکراینی وجود نخواهد داشت.
این غیر واقعی است. این گونه که نمی تواند باشد، اگر این سیاست ادامه پیدا کند، آن کاری که زلنسکی امروز انجام می دهد، کل غرب را سازماندهی می کند و در تلاش است تا در مقابل روسیه قرار دهد. و با تشکیل و واگذاری اوکراین به عنوان محل تمرین عملیات نظامی، در راستای منافع غرب گام بر می دارد. زیرا جنگ امروز اوکراین برای اوکراین نیست. برای منافع غرب و صرفاً در جهت منافع غرب انجام می شود. و این باید به مردم منتقل شود تا دلایلی ارائه شود که بتواند بر این امر گواهی دهد.
آیا فکر می کنید می توان چیزی را در اوکراین تغییر داد؟ مثلاً اگر یک فرد جدید بیاید، یک الیگارش دیگر یا شخص دیگری. آیا فکر می کنید که به نوعی می توان دیدگاه های ضد روسی را در اوکراین حل کرد؟
می دانید در سوال شما دو سوال فرعی وجود دارد. اولاً، امکان تغییر احساسات ضد روسی وجود دارد. برای شروع از اینجا شروع کنیم که افرادی هستند که آنها را به رسمیت نمی شناسند. این افراد از نشان دادن خود و صدای خود و یا حتی برخی اقدامات می ترسند. زیرا توسط دستگاه سرکوب، این مطبوعات بی قانونی که امروز هم مفهوم دموکراسی و هم قانون را زیر پا گذاشته است، نابود خواهند شد.
هیچ دادگاهی وجود ندارد، هیچ چیز، فقط دستورالعمل هایی از زلنسکی و اطرافیان جنایتکار او وجود دارد که اکنون درگیر این کار هستند. این تغییر زمانی صورت می گیرد که این اشخاص به آن بپردازند و در مورد شفاف سازی کنند. خوب، نگاه کنید، بیایید یک مثال بزنیم، یک نفر اوکراین را ترک کرد و به روسیه آمد. خب نظرش چیه؟ آیا او روسیه را متجاوز نمی داند؟ نه اینگونه نیست.
علاوه بر این، تا 24 فبروی، براساس آمار رسمی، حدود 2.5 میلیون نفر در روسیه بودند که در روسیه تحصیل و کار می کردند. آیا آنها روسیه را ترک کردند و به دعوت زلنسکی به اوکراین بازگشتند؟ احتمالا برخی برگشتند. اما اینها استثنا هستند و متباقی ماندند. چند میلیون بعد از 24 فبروی رفتند؟ چگونه؟ مجبور شدند کشورشان را ترک کنند. اما من هم مجبور شدم کشور را ترک کنم. چرا باید کشورم را رها کنم؟ از کشوری که پدر و مادرم در آن دفن شده اند. از کشوری که خیلی به آن وابسته هستم. بله، من یک در فدراسیون روسیه، در کراسنویارسک به دنیا آمدم. اما از کلاس دوم، خانواده من در اوکراین زندگی می کردند و کشور من شد. و من کارهای زیادی برای این کشور انجام دادم. زمانی در خدمت دولت بودم، زمانی که در سیاست بودم. من خودم را دشمن مردم اوکراین نمی دانم. اگر دشمن بودم به مجلس راه نمی یافتم. در تمام این مدت چهار بار به مجلس راه یافتم و چهار دوره نماینده مردم بودم. بنابراین می توان آن را انجام داد. آنچه از سال 2014 اتفاق افتاده است، این سیاست ایجاد "ضد روسیه"، تشدید وضعیت هیستری ضد روسیه و غارنشینی، که باید شکسته شود. ممکن است شکسته شود و من مطمئن هستم. در خصوص سوال دیگر شما، می توانم بگویم که آنجا یک الیگارشی و با هر شخص دیگری انتخاب می شود. در دولت انتخاب می شود. در مورد دولت، همانطور که قبلاً استدلال های مربوطه را ارائه کردم، امروز اوکراین وجود ندارد. چه نوع انتخاباتی می تواند در اوکراین برگزار شود؟ بله، او می تواند انتخابات را برگزار کند. اما فوراً خود را به عنوان رئیس جمهور منصوب کند و طبق فهرست، نمایندگان را تعیین کنند. کسانی که به دهان او نگاه می کنند، به آنچه می گوید فکر نمی کنند.
در ايالات متحده پیشنهاد کردن تا به جای تانک ها به زلنسکی بايد صورت حساب بفرستند
مهمتر از همه، آنها کاری را که او انجام می دهد ارزیابی نمی کنند. همگی اینها ممکن است. اما این یک انتخابات نیست. بله، امروز بخشی از جناح ما و من با تأسف فراوان در این باره صحبت می کنم، با آن چیزی که من دشمن می دانم، طرف زلنسکی قرار گرفته است. اما این بدان معنا نیست که باید تسلیم شوید و همانطور که می بینید من تسلیم نشدم. هرچند شاید باید آرام می شدم. با در نظر گرفتن داستان زندگی من و هر چیز دیگری. اما من تسلیم نمی شوم. بنابراین من معتقدم که امکان پذیر است و من فکر می کنم این فقط ممکن نیست، بلکه باید انجام شود و در نهایت، باید انجام شود.
در مورد جنبش جدید شما که در این مقاله نوشتید که بعداً به آن خواهیم پرداخت، چطور؟ واکنش رسانه های غربی چه بوده است؟ اوکراین در این شرایط چه خواهد کرد؟
این یک جنبش سیاسی جدید است. این تلاشی برای نشان دادن این است که زلنسکی، مودبانه، اشتباه می کند. او مدعی است که توسط یک نیروی یکپارچه از مردم اوکراین حمایت می شود، او مدعی است که روسیه باید نابود شود و غرب باید بخشی از این تلاش باشد. به این می گوییم: نه، این تصویر واقعی نیست.ما باید این افراد را متحد کنیم و بفهمیم که واقعاً چه فکری می کنند. به دلایلی من مطمئن هستم که آنها در مقابل دولت و علیه زلنسکی ایستاده اند. این جنبش این واقعیت را که اوکراین از صمیم قلب از زلنسکی و رژیم جنایتکارش حمایت می‌کند، خنثی خواهد کرد. امروز این هدف اصلی ما است.در مورد اقدامات خاص این جنبش اجتماعی یا نمایندگان آن، من به میلیون ها نفر که در روسیه، اوکراین و اروپا هستند حساب میکنم.این ها میلیون ها نفر هستند که با سیاست های زلنسکی مخالف هستند.ما باید آنها را دور هم جمع کنیم. آنها باید با ایده های مشترک متحد شوند. آنها باید با نماینده مشترک متحد شوند. و سپس می توانیم در مورد آینده اوکراین و در مورد سهم ویژه آنها در آینده ای روشن و بدون دردسر صحبت کنیم و همانطور که قبلاً می گفتند، من اعتراف می کنم که با این حال این یک جنگ دشوار است.
اما آیا یک برنامه ای دارید؟
می دانید، من برنامه ای ندارم، اما برنامه هایی دارم. و من قطعاً اعلان خواهم کرد، حتی علنی، زمانی که وقت آن فرا رسد و ببینم در نهایت عملی میشوند.
در مورد زندگی کاری شما چطور؟
در کجا؟
در اوکراین البته. شاید هم نه
ببینید، من دنبال هیچ موقیفی نیستم. نه پیش از آن زمانی که فعالیت سیاسی داشتم و نه امروز که پس از شش ماه بازداشت در روسیه هستم.
من فکر می‌کنم ایده‌ها امروز مهم‌ترین چیز هستند. ایده ها طرفداران را جذب می کنند. قطعا رهبران بعدی خواهند آمد. به محض اینکه طرفدارانی داشته باشیم، آنها تعیین خواهند کرد که رهبر کیست و جایگاه شما در سلسله مراتب رسمی چیست. مسئله بزرگ در اوکراین این است که رهبرانی وجود دارند اما ایده ای وجود ندارد. مشکل همین است. وقتی در مورد آینده اوکراینی ها صحبت می کنیم باید به این موضوع پرداخت.
خوب بعد چی؟ اپوزیسیون چه باید بکند؟ یک ایده کافی نیست. چه اقداماتی باید انجام شود؟
من برای شما مثال دادم. اوکراین رهبر دارد اما ایده ای ندارد. ما یک ایده داریم. این بدان معناست که یک رهبر وجود خواهد داشت و عمل خواهد شد. ما باید آن را انجام دهیم. در مورد اینکه چگونه می خواهیم این کار را انجام دهیم – شما خواهید دید. اما ما آن را انجام خواهیم داد، یا حداقل تلاش خواهیم کرد، در این شکی نیست.
پس مقاله ایزوستیا اولین قدم است؟
بله، این اولین قدم است. اولین قدم است. مطمئناً این اولین قدم است.
مهمترین نکته در آن مقاله چیست؟ و نظر شما در مورد واکنش رسانه های غربی چیست؟ تا آنجا که من می دانم، آنها روی ذکر جنگ هستوی شما تمرکز کردند. آنها نگران آن هستند.
بله، این چیزی است که بیشتر از همه مورد علاقه غرب است. و من فکر می کنم بسیار ارزشمند است که آنها آن را شنیده اند. زیرا این دیدگاه من نیز هست – اینکه ما امروز دو راه در پیش داریم. یا تنش را کاهش دهیم و این در صورتی امکان پذیر است که منافع همه - روسیه و همه کشورها - از جمله منافع امنیتی در نظر گرفته شود. یا تنش را تشدید کنیم که ممکن است منجر به جنگ جهانی شود. زیرا چگونه می توان وضعیت فعلی را غیر از این دید، در حالی که عملاً همه 30 کشور ناتو، از جمله آنهایی که فقط آرزوی دستیابی به این مقام عالی را دارند، سلاح و تجهیزات نظامی می فرستند و آنها را به سکوی پرتاب می فرستند که غرب، ایالات متحده و انگلیس از زلنسکی اجاره می کنند.
تماس مخفیانه زلنسکی با رهبر حزب جمهوری‌خواه ایالات متحده امریکا
بنا بر دلایلی، این سکوی پرتاب "اوکراین" نامیده می شود. و همه چیز در آنجا اتفاق می افتد. دیگر چگونه می توانید این را نام ببرید؟ به همین دلیل است که من در این مورد صحبت می کنم: زیرا ممکن است همه اینها به یک درگیری هسته ای ختم شود. ما نمی توانیم آن را رد کنیم. از آنجا که غرب اکنون به عنوان منبعی مطیع برای زلنسکی عمل می کند، که سیاستمداران غربی را در درخواست های خود راهنمایی می کند و به آنها آموزش می دهد که چگونه کشورهای خود را به فقر برسانند، همانطور که او در اوکراین کمک کرد. اکنون او غرب را به جنگ علیه روسیه "الهام می بخشد" و از آن می خواهد روسیه را نابود کند. آنها باید بفهمند که این به چه چیزی منجر می شود. بنابراین این فقط یک مرجع تصادفی نبود. این دیدگاه من است و صراحتاً بیان کردم.
و این تنها چیزی نبود که به آن توجه کردند. آنها همچنین متوجه شدند که مدودچوک در مورد اوکراین دیگر صحبت می کند، این مهم است. و این اصطلاح را می توان در بحث در اوکراین شنید. مدودچوک... مذاکرات آغاز شد و دولت. تقریباً مانند سؤال شما. حکومتی در تبعید مشکلی نیست اما وقتی تأسیس شد، همیشه در تبعید می ماند. همیشه اینطور بوده است. این چیزی نیست که ما نیاز داریم.
ما باید ایدیولوژی زلنسکی را نابود کنیم. او فکر می‌کند اوکراین متحد است و همه از او حمایت می‌کنند، از جنگ و کسی نیست که خواهان صلح یا آینده‌ای متفاوت باشد، در حالی که ما معتقدیم که این گروه از مردم وجود دارند و آنها نیز اوکراینی هستند. آنها حق دارند نظر خود را بیان کنند. آنها حق دارند صحبت کنند و شنیده شوند.
قبل از مصاحبه، شما با کنجکاوی متوجه شدید که زلنسکی حتی بیشتر از ایالات متحده به بریتانیا گوش می دهد. چرا؟
من می توانم به این پاسخ دهم. بر اساس دیتا تحلیلی، نه زمان جنگ، بلکه قبل از آن، از سال 2019، به ویژه پس از سفر وی به بریتانیا و هر چیز دیگری. نفوذ بریتانیا از آمریکا و بقیه غرب بیشتر است. این بریتانیا است که در اوکراین است و یک کنترل کننده خارجی اصلی است.
و آنها می دانند، منظورم زلنسکی و اطرافیانش است، انها خوب خواهند بود مهم نیست در اوکراین چه اتفاقی بیفتد،. آنها می روند و زندگی خوشحال خواهند داشت. به همین دلیل است که دریغ نکردند که کشورشان از هم پاشیده شود و از آخرین قطره‌های رفاه تخلیه شود. آنها اجازه دادند که این منطقه به نقطه جنگ بین روسیه و غرب تبدیل شود.
برنامه آنها چه بود؟
آنها فقط یک برنامه دارند. این درگیری به منظور تضعیف روسیه بود. امروز شاهد هستیم که چگونه پیش می رود. پیروزی اوکراین... همه ما می دانیم که به دلایل عینی خاصی غیرممکن است. اما می‌تواند آتش کشمکش‌های داخلی را شعله‌ور کند، به فرآیندهایی دامن بزند که می‌تواند روسیه و رهبری آن را تضعیف کند – این طرح غرب است که زلنسکی و تیمش در تلاش هستند آن را اجرا کنند.
هنوز هیچ مبارزه داخلی در روسیه وجود نداشته است.
خدا را شکر.
آیا فکر می کنید زلنسکی می تواند قدرت خود را برای مدت طولانی حفظ کند؟
سرنوشت او برای من معلوم نیست. اما باید بگویم، بسیار دوست دارم ببینم چگونه پاسخگوی است برای تمام کارهایی که برای اوکراین و مردمش کرده است. او کشور را ویران کرده است. او آن را در آتش جنگ انداخته است. این تقصیر اوست. من می خواهم به شما یادآوری کنم که متاسفانه بسیاری این روزها را فراموش می کنند. درباره آنچه درست قبل از 24 فبروری اتفاق افتید.
من به اندازه کافی مصاحبه می کردم و در این مورد هم صحبت کردم. درباره لزوم اجتناب از جنگ، انجام هر کاری که می توانیم برای جلوگیری از آن انجام دهیم. آیا زلنسکی می تواند کاری انجام دهد؟ من مثبت هستم: او می تواند. و علاوه بر این، او مجبور بود. او باید از توافقات مینسک پیروی می کرد. شما افشاگری های مرکل و اولاند را شنیده اید. و حتی پوروشنکو تلاش می‌کند تا با هم بازی کند.
هیچ کس قرار نبود آنها را رعایت کند؟
بلی
خوب، چگونه مطمئن می شوید که رهبر بعدی همین کار را انجام نمی دهد؟
ما باید ریشه کن کنیم... مقاله ای که من نوشتم به شدت بر عوامل تمرکز داشت. آنها بیش از نیمی از داستان را تشکیل می دهند. بعد از پایان جنگ سرد چه اتفاقی افتاد...
ساختن چیزی جدید، دنیایی جدید.
بله. و سیر تحول آن حادثات. بنابراین، ما باید عللی را که به آنچه امروز داریم ریشه کن کنیم و اینگونه می توانیم در آینده از ان جلوگیری نمایم.
ما فقط زمانی می توانیم این کار را انجام دهیم که نئونازیسم دیگر بر سیاست های دولتی تسلط نداشته باشد، زمانی که دولت نظامی وجود نداشته باشد، زمانی که مردم در اوکراین، دوباره تاکید می کنم، بتوانند در مورد آینده اوکراینی ها صحبت کنند، نه آینده کشور. آینده متفاوتی وجود خواهد داشت. این حوزه اصلی است که امروز می خواهیم روی آن تمرکز کنیم.
یک اوکراین مستقل.
من چنین نگفتم. گفتم آینده...
آینده اوکراینی ها…
آینده اوکراینی ها. اوکراینی های آینده در مورد اینکه آنها در چه کشوری و چگونه زندگی خواهند کرد، باید اوکراینی‌هایی که امروز نماینده یک اوکراین متفاوت هستند، تصمیم بگیرند.
آقای مدودچوک، بسیار زیاد تشکر.
بحث و گفتگو