ایران و افغانستان برای گسترش بازرگانی با یکدیگر نیاز به گمرک های بیشتر دارند
"بازرگانان و تولید کنندگان ایرانی، دربازار روسیه و سوریه می توانستند یک بازار پایدار و باثبات داشته باشند بشرط آنکه عملیات تجاری و بازار یابی را برابر قواعد و اصول بطور درست انجام می دادند!ولی دیدیم بازرگانان ایرانی نتوانستند آنچنان که شایسته و بایسته است در بازار روسیه و سوریه برای خود جایگاه ارزنده ای بیآبند و بازرگانان ترکیه از بازرگانان ایرانی گوی پیشی را ربودند .
بازار یک مفهوم انتزاعی است که می توان با شناخت این فضای انتزاعی پیش بینی درستی از مصرف، تقاضا و ذائقه مشتری داشت. بر پایه این واقعیات، می توان تولیدات را راهی فروشگاه ها و دکان ها کرد و محصولات، کالاها و خدمات را به مشتری عرضه نمود.
گروه طالبان در مسیری حرکت می کند که دیر یا زود بازرگانان خُرد و سوداگران خُردِپای کشورهای پیرامون افغانستان در بازار افغانستان به دنبال فرصت خواهند بود تا از بازار ۳۰ میلیونی نفری افغانستان، سود خود را ببرند و این روند با تجارت چمدانی و گسترش بازارچه های مرزی آغاز خواهد شد .
گروه طالبان نیک می داند اگر بخواهد معاش مردم افغانستان برقرار و تامین گردد برابر فقه اسلامی باید مالکیت خصوصی را برسمیت بشناسد و انجام معاملات و تجارت را آزاد بگذارد .
این فرصت مناسبی برای سوداگران خُرد و کم سرمایه ی کشورهای پیرامون افغانستان است تا از این فرصت سود ببرند ".
"در شرایط کنونی افغانستان، بازار چه های مرزی به دلیل اشتراک فرهنگی دینی تاریخی حتی زبانی فراوان افغانستان با همسایگان خود بهترین مزیت تجاری افغانستان است . هر چند از ایران سوخت، گاز ، مصالح ساختمانی مواد شوینده، ابزار آلات صنعتی و برخی اقلام خوراکی و میوه جات به افغانستان صادر می گردد. اما با توجه به شرایط رقابتی و جمعیت ۳۰میلیونی بازار ، سهم بازرگانانی ایرانی ناچیز است و در پهنه گسترده ۹۰۰ کیلومتری مرزی، کمینه گذرگاه مرزی می بایست ۵ تا ۱۰گمرک مرزی باشد اما تنها سه ۳گذرگاه مرز فعال و قابل توجه وجود دارد که برای توسعه بازار چه های مرزی باید ۵ تا ۱۰گمرک فعال برای ایجاد بازارچه های مرزی راه اندازی گردد".
"درباره این مزیت تجاری بازار چه های مرزی، ایران امتیازاتی دارد که قابل رقابت با دیگر همسایگان افغانستان نیست!
نخست : از آنجای که ایران با افغانستان مناقشه جدی مرزی ندارد و درگیرهای مرزی ایران و افغانستان ناشی از بی تجربگی عوامل طالبان در امر مرزداری بود . ( مناقشه آبی بر سر هیرمند ناشی از تغییرات اقلیمی است و کاهش نزولات آسمانی و اراده سیاسی در آن نقش کم رنگی دارد).
دوم : ایران بر خلاف پاکستان منشا فعالیت های تروریستی درون افغانستان نبوده و نیست .
سوم : خلاف انتظاری که می رفت گروه طالبان با مقامات امنیتی ایران همکاری لازم را دارد و در حملات دهشت افکنانه چند ماه گذشته ی ایران، همه این حملات از درون پاکستان هدایت شدند و طالبان اجازه فعالیت در برابر ایران را نداده است و اگر طالبان مشاهده کند در برابر ایران اقدام ضد امنیتی صورت می گیرد برخورد جدی با عوامل ضد امنیتی در برابر ایران خواهد داشت .
چهارم - اکر همین همکاری امنیتی با هدف گسترش بازارچه های مرزی ادامه داشته باشد و سوداگران دو کشور بتواند با تجارت چمدانی سوداگرانه ی خردپای، اتصال بازار منطقه شرق ایران با منطقه غرب افغانستان به ویژه در مرز استان خراسان جنوبی را فراهم آورند می توانند بر پایه مبادلات کالا به کالا سپس با تعر یف "اسناد مبین تعهدات مبادلاتی" مانند اسناد برواتی ، معاملات برواتی را گسترش و تبادلات کالا به کالا را سرعت بخشند و ثبت معاملات تجاری در دفاتر قانونی و اخذ مالیات و عوارض گمرکی را ممکن سازند".
"این مهم زمانی انجام می شود که طالبان و مقامات ایرانی اراده داشته باشند به انکشاف و بهبود معاش مردم نواحی مرزی دو کشور اهتمام ورزند .
تنظیم و شکل دهی به اسناد تجاری با هماهنگی اتاق های بازرگانی دو کشور میسر است ، و با توجه به زیر ساخت های محدود و توسعه نیافته نواحی مرزی ایران و افغانستان ، استفاده از مزیت تجاری این مناطق از این طرق ممکن و عملی است :
۱-توسعه بازارچه های مرزی
۲- تبادل کالا به کالا
۳- راه اندازی سامانه ی ثبت مبادلات "کالا به کالا "و صدور اسناد معاملاتی مانند برات
۴- توسعه ی معاملات برواتی با هدف سرعت دادن به تبادل کالا به کالا
۵- ایجاد، سامانه ی ثبتِ تبادلات اوراق بهادار با هدف نظارت بر مبادلات تجاری و اخذ مالیات و عوارض گمرکی و دادن امنیت و اطمینان خاطر از انجام معاملات.
طرف ایرانی خوب می داند طالبان از زیرساخت نرم افزاری و سخت افزاری برای توسعه تجارت برخوردار نیست، حتی سامانه یکپارچه گمرکی در افغانستان هنوز راه اندازی نشده و امکان تجارت کلان با افغانستان امکان پذیر نمی باشد. تنها راه ورود به بازار افغانستان گسترش تجارت خُرد و چمدانی در بازار چه های مرزی است . اگر بازرگانان ایرانی و افغانستانی نتواند با ابتکار عمل سامانه تجاری، ایجاد و توسعه دهند ، فقر و سختی معاش مردم این دوکشور بخاطر کاهلی و ناتوانی بازرگانانی است که که در اتاق های بازرگانی نشسته از مزایای عضویت در اتاق بازرگانی فقط اخذ تسهیلات ارزی و ریالی بانکها و ایجاد چرخه مالی غیر مولد را می دانند و هنر دیگری ندارند .
با نگاهی به بازارچه های مرزی غرب ایران در استان کردستان به ویژه در شهر بانه که در برابر خروج دالر از کشور ، کالا وارد ایران می شوند ، در مرز های شرقی ایران می بایست بجای استفاده از دالر ، می توان بر پایه شناسای مزایای تجاری دوکشور و تبادلات کالا به کالا و سپس تعریف اسناد مبادلات تجاری مانند برات ، معاملات برواتی را گسترش داد و برپایه معاملات برواتی تبادل کالا به کالا را سرعت و تنوع بیشتری داد. و بورس تبادل کالا بر پایه اوراق برواتی ( اوراق بهادار تجاری ) را برپا ساخت .
کامیابی در انجام روندِ توسعهی ( انکشاف ) تجارت بر پایه ی بازار چه های مرزی ایران و افغانستان ، آزمون تجار ایرانی و افغانستانی برای اثبات شایستگی خود است".
"افغانستان با توجه به محدودیتی مرزهایش که قادر نیست به آب های آزاد راه پیدا بکنه و محدود به خشکی است عمدتا در واردات و صادرات خودش متکی است به گمرک های پاکستان و ایران. راه های ترانزیتی ایران و پاکستان از دهه های گذشته پیوسته مسیر تامین نیاز مردم افغانستان و احیانا بخشی از تولیدات کشاورزی افغانستان که به کشورهای دیگر صادر می شد قرار داشته. در این میان دست برتر را از دیر باز پاکستان داشته و ظرفیت های گمرکی و راه ترانزیتی ایران به نحوی یا به شکلی نبود این زیر ساخت ها در قسمت استفاده در تامین مایحتاج مردم افغانستان بازی بکنه. اما هرچند در دو دهه گذشته و با افتتاح و راه اندازی گمرک چابهار روند ترانزیتی اموال افغانستان از مسیر ایران جان تازه گرفته اما با توجه به تخریب روابط پاکستان با افغانستان در چند ماه گذشته و ممانعت مستمر و بستن پیاپی گمرک های مرزی از سوی پاکستان که صدمه ها و زیان های اقتصادی فراوان را متوجه بازرگانان افغانستان ساخته است. این باور که ایران می تواند از این فرصت به نحوی شایسته تری کم پیشینه ای استفاده کنه به نظر مه یک باور درستی است. مشروط بر این که سیاست گذاری های اقتصادی و بازرگانی مناسبی اتخاذ بشه و تسهیلاتی ویژه در نظر گرفته شود برای افغانستان تا بازرگانان افغانستان در صورتی که احساس کنند روند واردات و صادرات راه های ترانزیتی از ایران کم درد سر تر است و مقرون به صرفه است قطعا این جا به جایی را بازرگانان افغانستان که در پاکستان کار می کنند در امور بازرگانی خودشان ایجاد خواهند کرد و از این پس کالاهای خودشان را از مرز ایران از طریق بندر چهابهار و راه های ترانزیتی ایران وارد افغانستان خواهند ساخت".
"آنچه مهم است، توجه و نگاه حاکمیتی به این موضوع است و شاید تصمیم ها در سطح یک استان نتواند راه گشا باشد، باید در سطح دولت مرکزی در ایران تصمیم های راهبردی اتخاذ بکنند و وزارت های مختلف که در این امر دخیل اند می توانند پای کار بیایند مانند: وزارت راه، وزارت صنعت، وزارت اقتصاد، وزارت بازرگانی و دیگر ارگان های که به هر حال در امور اقتصادی دخیل هستند. قطعا باید با وزارت خانه های مربوطه در افغانستان پروتوکل های مناسب را امضا کنند و فضای اطمینان را به بازرگانان ایجاد بکنند تا از آینده ای این مسیر بازرگانان که به ویژه در پاکستان کار می کردند مطلع بشن و اطلاع رسانی یک بحث مهمی است که باید صدها و شاید هزاران بازرگانی که در حوزه و مسیری پاکستان دارند کار می کنند باید از ظرفیت های ترانزیتی ایران مطلع بشن تا آنها دست شان برای جا به جایی مسیر ترانزیتی از پاکستان به ایران به مقصد افغانستان بازتر بشه".