- امریکا اعلام کرد که کابل در 6 ماه سقوط میکند، اخیرا این گونه پیش بینی ها در 1 تا 3 ماه اعلام شده بود، کابلوف گفت که تا خزان طالبان حملات بهار و تابستان خود را پایان داده و مذاکرات را آغاز خواهند کرد. در آخر در 15 ماه آگوست، غنی از افغانستان فرار و قدرت را طالبان گرفتند، چرا همه این پیش بینی ها اشتباه بود؟
من اطلاعات عمق عملیاتی را دنبال نمیکنم و نمی تواتم برپایه تجربه و دانش منطقه فرضهایی انجام دهم. این نشان دهنده ضعف رژیم بود که قادر به دفاع از خود نبود، اما سوالاتی از این رژیم وجود دارد. نخبگان کابل تقسیم شده بودند، این برای همه آشکار شده بود. به همین دلیل که غنی به گونه همیشگی کابینه وزیران، وزرای مالیه و دفاع را تغییر میداد. او مانور داد و احساس کرد که خاک از زیر پای او خارج میشود.
او با عبدالله عبدالله و دیگر نمایندگان شمال، از جمله نمایندگان ازبکها و تاجیکها ارتباط برقرار نکرد، نمی خواهم تمام این تقصیرها را به گردن کابل بیاندازم. ایجاد یک دولت، مانند یک سرک دوطرفه است، نه تنها مرکز بلکه اطراف و دیگر مناطق خواستار ساختن یک شهر هستند. جامعه ای که منافع همه شهروندان کشور را برآورده سازد.
من مطمئن نیستم که افغانستان یک دولت واقعی است که قادر به ایجاد دولتی واقعی باشد. این کشور تکه تکه است، کشوری از رهبران منطقوی آن روابط دشواری با مرکز داشتند. آنچه مورد نیاز بود یک ایده برای ایجاد افغانستان متشکل از تمام اقوام که برای همه قابل قبول باشد، اما کدام افغانها؟ از طبقات گروه های قومی و مذهبی؟ رابطه میان آنها آنقدر ساده نیست، از نظر ایدئولوژی باید از این واقعیت نگذریم که این کشور در بقایای روابط قبیله ای زندگی می کند و این تفکر اصولی مردم است.
این سنت، سنت های خانواده های بسیار قوی است، من با زیادی از مدیران حزب دموکراتیک خلق افغانستان صحبت کردم، حتی در میان افراد تحصیلکرده کلمات انتقام شنیده میشد. این دیگر یک رویکرد ایدئولوژیک نیست، بلکه یک رویکرد قبیله ای است. است. قبیله سازی و روابط قبیله ای عامل اصلی توسعه افغانستان است. اگر به تاریخ مراجعه داشته باشیم، امیر ها و همان امان الله، پادشاه افغانستان سعی داشت تا با زور مفهوم اروپایی شده دولت، پارلمانتاریسم و اقتصاد را تحمیل کند، که به همین خاطر او را ممنوع کردند.
از نظر منطق، این ایده های مترقی بود، اما توسط جامعه پذیرفته نشد، تمام خانواده های سلطنتی تلاش داشتند تا کشور را مدرن کنند، مخصوصا ظاهر شاه، او فرد پیشرفته بود. میدانست چگونه با بسیاری از قبایل زبان مشترک پیدا کند. نخبگان افغان همیشه تلاش مدرن سازی کشور داشتند، اما در تمام این مدت شکست خورده اند. آنچه در حال حاضر اتفاق میافتد نیز یک شکست مفتضحانه است.
- کابلوف بدین باور است که طالبان در 20 اخیر درس گرفته اند و تغییر کرده اند، طالبان درس گرفته اند و سعی خواهند کرد تغییرات ایجاد شده در 20 سال گذشته را در نظر بگیرند، یا آیا این نشانه ای است با استفاده از تمام فضای رسانه ای برای آرام کردن اندکی همه؟
ضمیر بنیویچ سالهاست که در تماس با طالبان اشترک میکند، تصور او مبنی بر اینکه طالبان تغییر کرده است، می تواند اساس داشته باشد. می توانم فرض کنم که اینطور است، اما صحبت در مورد جناح سیاسی است.
- یعنی در مورد جنگ نیست؟
نه، اولتر از همه، در مورد مسائل سیاسی، رهبری سیاسی چه بخواهد و چه نخواهد، مجبور است به مواضع کشورهایی که در مورد وضعیت و طالبان با آنها مذاکره می کنند، گوش دهد.
آنها باید بدانند که در جهان تنها نیستند، افغانستان در اطراف دولتهای جدی احاطه شده است که به ثبات و آرامش در این کشور علاقه نشان میدهند و آماده کمک به این امر هستند. در غیر این صورت، طالبان فرصتی برای پذیرش به هر شکلی از سوی جامعه بین المللی نخواهد داشت. هیچ کس طالبان را به رسمیت نمیشناسد، بخاطر که آنها در سازمان ملل به عنوان یک گروه تروریستی شناخته میشوند. بنابراین، تا زمانی که ارایه قطعنامه ای از سوی شورای امنیت سازمان ملل متحد مبنی بر عدم وجود آنها در سازمان تروریستی، نیاز است که در عمل ثابت کنند. هیچ کس عجلهی ندارد.
ما این رد نمیکنیم که تلاش های برای معامله با آنها وجود خواهد داشت، پاکستان و کشور های عربی همچنان منافع خود را دارند.
- آیا تهدید تروریستی از خاک افغانستان افزایش می یابد؟ آیا طالبان به وعده های خود عمل میکنند و این تهدید را مهار خواهند کرد؟
در حال حاضر به آن نمیپردازند، آنان مکانها را میان خود تقسیم میکنند. این یک مسئله بسیار مهم در افغانستان است. از نظر تئوری، بله، اما باید عملگرا باشید، بسیاری استدلال می کنند که احتمالا به درستی می گویند که طالبان فقط دستور کار داخلی دارند. موافقم. اما تاریخ نشان می دهد که هیچ جریان ایدئولوژیکی وجود ندارد که مایل به گسترش آن نباشد. آنها می توانند گسترش ایدئولوژیکی خود را در مناطق مجاور ادامه دهند. به عنوان طالبان، بلکه به عنوان حامل طرحی برای یک دکترین اسلامی ایده آل. رفتار جامعه بین المللی مهم است. طالبان بدون کمک خارجی نمی توانند زندگی کنند. این را باید حساب کرد.
- طالبان چگونه اقتصاد را بازسازی خواهند کرد؟
هنوز نمی دانم، فکر میکنم که آنها از نظر اقتصادی چندان خوب نیستند.
- آنها عفو عمومی اعلام کردند، حتی مقامات دولت پیشین، از همه خواستند که سرکار بازگردند، به نظر میرسد که این موضع گیری مناسبی است. بخشیدن همه تا با هر کس تصیفه حساب کردند!
آنها به افرادی نیازمند اند که توانایی انجام کاری را دارند، نه کسانی که به شعار های بزرگ و جملاتی را از سوره های قرآن نقل کنند. در اوایل سال 2000، زمانیکه به کابل رسیدم، شهر به ویرانه تبدیل شده بود، نه نه سیستم پولی وجود داشت و نه روابط اقتصادی. بعدا در دولت جدید بازسازی آغاز شد و سیستم بانکی شروع به کار کرد.
- در مورد سایر نیروها، آیا پنجشیر قادر خواهد بود که در برابر طالبان مقاومت کند به "اتحاد شمال – 2" تبدیل شود؟
من امکانات مسعود جوان را نمی دانم، در مسعود بزرگ کاریزما بود تا تمام اتحاد شمالی را جمع کرد. دوستم رابطهای ساده با مردم پنجشیر، مسعود نداشت. اما اقتدار مسعود غیرقابل انکار بود، همه روی او حساب باز کرده بودند، آیا مردم پنجشیر روی پسرش حساب باز خواهند کرد؟، او باید خودش را ثابت کند، متحدانش باید خودشان را ثابت سازند.
- ما همه دورهای مذاکرات را درک نکردیم!
این هم یک مشکل است، آنها می توانند برای مدت طولانی صحبت کنند و بر سر اصل موضوع به توافق نرسند، دولت چه امتیازاتی خواهد داد و طالبان در تماس با دولت کابل موظف به چی امتیازانی خواهند بود؟ اگر مایل به تسلیم شدن نیستید ، مهم نیست چه کسی به شما کمک می کند. اگر طالبان با مسئولیت پذیری به کشور شان نزدیک میشوند، آنها باید در زراعت، تحصیل افراد، مصروف باشند، برای افغان ها فرصت کار و سفر بدهند.
- طالبان اعلام کردند که تولید مواد مخدر در حکومت پیشین شان به صفر رسیده بود، حالا دوباره وعده می دهند که به صفر برسانند، آیا با این کنار میآیند؟
اجازه دهید تا یک نکته ساده را به شما یادآوری کنم، "UNODC"، اقدامات زیادی برای ترغیب طالبان به کاهش تولید مواد مخدر در افغانستان انجام داده است. طالبان مکار اند، آنان به سختی کشت مواد مخدر را متوقف می کردند، به خاطر درآمد شان از این بود.
UNODC برای توقف کشت مواد مخدر کمک های بشردوستانه عرضه کرد و سپس طالبان فتوای پایان به کشت را صادر کردند.
نباید فراموش کرد، که در زمان حامد کرزی تولید مواد مخدر رونق یافت، در شروع ایلات متحده و ناتو توجهی نکرده ند و گفتند که "ما برای این کار به اینجا نیامده ایم". بگذارید یک مثال ساده برای شما بیان کنم، زمانیکه بنیاد آقاخان، اسماعیلیان، کارهای فوق العاده ای در مناطق شمالی انجام داد. آنها مقدار زیادی پول و کمک به دهقانان ارائه کردند. اما دهقانان به پذیرفتن این همه موارد به کشت مواد مخدر ادامه دادند. با این همه مشکل، طالبان می توانند سعی کنند که این کار را با زور انجام دهند. آنها اهرم تهدید دینی برای این کار دارند. دولت افغانستان با وجود تلاش های فراوان از جمله جامعه بین المللی نتوانست این کار را انجام دهد.