ضمیر کابلوف، نماینده ویژه رییس جمهور روسیه برای افغانستان، در گفتگوی ویژه با اسپوتنیک در مورد سناریوهای توسعه وقایع پسا خروج نیروهای خارجی از افغانستان صحبت نموده و به پرسش ها در مورد اینکه آیا طالبان تغییر کرده اند یا خیر؟ آیا این گروه میتوانند کشور را اداره کند؟ آیا آزمایش دموکراتیک سازی جامعه افغانستان موفقیت آمیز بود؟ و آیا رییس جمهور اشرف غنی به سرنوشت داکتر نجیب الله رئیس جمهور پیشین افغانستان دچار خواهد شد یا خیر،پاسخ گفته است.
اسپوتنیک: در ماه فبروری در مصاحبه با شما به این نتیجه رسیدیم که تیم غنی مذاکرات صلح را سبوتاژ میکنند. حالا طالبان به دلیل اینکه نیروهای خارجی الی تاریخ ۱ ماه می براساس توافقنامه دوحه از افغانستان خارج نمیشوند، از اشتراک در کنفرانس استانبول خودداری کردند. شما چه فکر میکنید، آیا این یک گام سازنده و درست برای طالبان است تا از اشتراک در هرنوع کنفرانس صلح خودداری کنند؟
قبل از همه باید بگویم که از نقطه نظر رسمی، این یک گام قانونی است. طالبان با امریکاییها یک سال قبل به تاریخ ۲۹ فبروری توافقنامه امضا کردند که در آن مسوولیت در قبال خروج تمام نیروهای امریکایی قبل از تاریخ ۱ ماه می، ذکر شده بود. جناح امریکایی عمل نکرد. واکنش طالبان از این نقطه نظر، قانونی است. ما بارها گفته ایم که برای علایق ما مهم نیست که امریکاییها پس از اول ماه می در کشور (افغانستان) میمانند و به تاریخ ۱۱ سپتمبر خارج میشوند. برای ما معلومدار است که آنها خارج میشوند. این موضوع وقت است. حضور آنها در کل، توازن نیرو در کشور را تغییر نمیدهد. اما با وجود قانونیبودن و منطقیبودن اقدامات طالبان، ما بار ها خاطر نشان ساخته ایم که برای ما آغاز آشتی ملی اولویت دارد. ما نگران این طرف قضیه هستیم. ما نمیخواهیم که اختلافات میان ایالات متحده امریکا و طالبان منجر به قطع پروسهیی شود که ما از نگاه منافع ملی و ژئوپولتیک، علاقمند آن هستیم. اینکه طالبان از اشتراک در کنفرانس استانبول خودداری کردند، برای این موضوع دلایل جدی دارند. و برای ما تا آخر هم معلوم نبود که چه چیزی در آنجا به بحث گرفته خواهد شد. اخیرا سازماندهندگان ترکیه، سازمان ملل و قطر چیزی شبیه مفهوم و دستور کار را ارائه کردند. سوال اینجاست که در نخست، طالبان روی این دستور کار توافق نکردند. طرفهای افغانی باید روی دستور کار توافق کنند، نه خارجیها حتی با خوبترین نیات. دوم، ما یک موضع یکپارچه در روشها را نمیبینیم، میشود گفت که تیم کابل که متشکل از نمایندگان حکومت افغانستان، نمایندگان شورای عالی مصالحه ملی و نیروهای سیاسی جداگانه است که در بعضی موارد با روشهای حکومت افغانستان و در بعضی موارد هم با روشهای شورای عالی مصالحه ملی موافق نیستند.
با چنین آشفتگی نظرات، برای ما کاملا روشن نیست که چطور ترکیبی ساخته شود. لذا به نظر میرسد که طالبان نیز با توجه به این موضوع، تصمیم به وقفه گرفتند. آنها از مذاکرات خودداری نمیکنند، من اعلامیه شان را مطالعه کردم، اما مذاکرات باید معنیدار باشند.
برای یکپارچگی نظرات شاید نیاز به زمان باشد که باید معقولانه به مصرف برسد. طرفین باید روی دستور کار واحد توافق کنند که در جریان بحث روی مفاد آن، امکان جستجوی سازشهای قابل قبول متقابل وجود دارد. این شیوهیی است که چنین مذاکرات برگزار میشوند. ما انتظار چنین چیزی را داشتیم. عوامل دیگر نیز تاثیرگذار بود. برای ما کاملا واضح نبود که چنین مذاکرات در جریان ماه مبارک رمضان برگزار میشوند. عامل دوم، اخیرا رییس جمهور ترکیه الی ۱۷ ماه می در سراسر کشور به شمول استانبول وضعیت قرنطینه اعلام کرد. این عوامل نیز بر برگزاری چنین نشست تاثیر وارد میکنند.
اسپوتنیک: چه راهی برای بیرون رفت از وضعیت فعلی که نه کابل، نه طالبان و نه جناح سوم درگیری که شامل اپوزیسیون است، نمیتوانند رابطه برقرار کنند، وجود دارد، چطور میتوان همه را یکجا جمع کرد؟
چند روز بعد ما با خلیلزاد (نماینده ویژه امریکا برای صلح افغانستان)، نماینده ویژه پاکستان و همکاران از چین در دوحه ملاقات میکنیم و فکر خواهیم کرد که چطور این گره را باز کنیم و طرفها را به بحثهای سازنده سوق دهیم. هیچ راه دیگری جز برگزاری مذاکرات وجود ندارد، مذاکراتی که در جریان آن تمام طرفین، چه حکومت، چه طالبان و چه جناح سوم، چنانکه شما گفتید، نیروها باید بر اساس منافع ملی کشور و مردم افغانستان هدایت شوند. اگر این موضوع در مذاکرات آینده بینالافغانی رعایت شود، شانس یافتن سازشها وجود خواهد داشت. ما کمک خواهیم کرد، بعضی اوقات حتی طرفین را به سازش سوق خواهیم داد. زمان در گذر است. خوب است که الی ۱۱ سپتمبر نیروهای امریکایی و خارجی کشور را ترک کنند. اما یک عامل دیگر نیز است – آغاز جنگ تابستانی. من واقعا تمایل ندارم که سناریوی توسعه رویدادها مسیر سنتی فصلی را دنبال کنم ، چنانکه حملات دوباره از سرگرفته شوند، که این موضوع چشم انداز فوری برای آغاز مذاکرات بینالافغانی را کُند خواهد کرد.
اسپوتنیک: شما در دوحه در مذاکرات با طالبان، روی حملات فصلی بحث خواهید کرد؟ آیا از خواستار کاهش خشونت و یا به تعویقانداختن حملات فصلی خواهید شد؟
البته که بلی. من نارضایتی و ادعاهای شان در برابر جناح امریکایی بخاطر عدم عملیکردن توافقنامه دوحه را درک میکنم. اما در کنار این، من از رهبری خود مبنی بر فرا خواندن طالبان به خویشتنداری، جستجوی راه حل قابل قبول با امریکاییها، دستور دارم. آنها باید بین خود سازش پیدا کنند که قابل قبول طالبان در شرایط فعلی که آنها (امریکاییها) الی اول ماه می اخراج نمیشوند، باشد.
اسپوتنیک: آنها همچنین در حال تقویت حضور موقت خود هستند؟
بلی، موقت. آنها خبر دادند که نیرو های خود به طور موقت تقویت میکنند تا سلامتی خروج خود را پوشش دهند. شاید آنها بهتر میدانند که چنین پوشش نیاز است. بالاخره، ما ۲۰ سال اخیر مصروف این کار هستیم. چند ماه دیگر نیز منتظر میباشیم.
اسپوتنیک: اهداف اصلی که شما برای نشست دوحه دارید؟
در نشست دوحه ما با کشورهای تاثیرگذار که شامل ترویکای توسعهیافته اند، گزینههای احتمالی راه حل را به بحث خواهیم گرفت. اما ما تصمیم نمیگیریم، تصامیم را تنها طرفهای افغانی، منجمله طالبان میگیرند. ما کوشش میکنیم که در صورت امکان چیزی شبیه فورمول بسازیم، و آنرا به طرفهای افغانی برای بررسی پیشنهاد کنیم. اگر این فورمول مناسب نبود، این حق مسلم آنهاست. اما آنها باید بدانند که ما کشورهای تاثیرگذار در حل و فصل موضوع افغانستان هستیم، که طرفدار ختم جنگ داخلی در افغانستان میباشیم. در این مورد ما تزلزل ناپذیر خواهیم بود. ما میخواهیم تا در نتیجه سازشهای بینالافغانی، افغانستان یکبار دیگر مستقل، مسالمتآمیز، بیطرف و موردی که برای ما بسیار مهم است، افغانستانی که روابط خوب با تمام همسایههایش داشته باشد، شود. البته اینکه در آنجا باید نه تروریزم بینالمللی و نه جرایم مواد مخدر باشد. ما این اهداف را تعقیب میکنیم.
اسپوتنیک: طالبان گفته اند که اگر الی ۱ ماه می براساس توافق با امریکا، نیروهای خارجی از افغانستان خارج نشوند، آنها حملات گسترده شان را آغاز میکنند. حالا ما میبینیم که سطح خشونت در کشور درحال افزایش است. شما از توسعه حوادث چه انتظار دارید؟
من انتظار دارم که، البته بسیاری از حقایق احتمال از سرگیری حملات را نشان میدهند. به همین دلیل ما به تاریخ ۳۰ اپریل، یک روز قبل از روز X، یعنی اول ماه می ملاقات میکنیم تا طالبان را متعقد سازیم که یکبار دیگر وضعیت را بازنگری کنند، با امریکاییها سازش پیدا کنند و از سناریوی جنگی خودداری کنند.
اسپوتنیک: در کنفرانس "ترویکای توسعهیافته" در ماه مارچ اعلامیه مشترک نشر شد که با آن هیئت افغانستان نیز موافقت کرد. طالبان با مادهیی که براساس آن روی کار آمدن امارت اسلامی افغانستان غیرقابل قبول خوانده شده بود، موافقت نکردند. این نشاندهنده چیست؟ آیا نشاندهنده اینست که آنها میخواهد به ۲۰ سال قبل برگردند؟ یا این یک امارت اسلامی مدرنیزهشده خواهد بود؟ آنها چه میخواهند؟
معلومدار است که آنها ۲۰ سال جنگیدند. این یکی از اهداف اصلی جنبش طالبان بود. تا جاییکه من میدانم، رهبری جنبش میداند که روی کار آمدن امارت اسلامی در آن شکل، چنانکه در زمان ملا عمر بود، نه قابل قبول جامعه جهانی است و نه قابل قبول اکثریت مردم افغانستان. شاید طالبان نیاز به فکر روی برخی از اصطلاحات سازش و نوسازی، داشته باشند. آنها طرفدار نقش اصلی اسلام در زندگی مردم افغانستان اند. اما برای این، آنها باید با همین مردم افغانستان درمورد اصول تشکیل و ساختار دولت به توافق برسند. برای اینکه این گفتگو مشخص باشد و به نتیجه برسد، احتمالا لازم است که ابتدا گامهایی در جهت ایجاد یک رهبری انتقالی ائتلافی در افغانستان برداشته شود. این کار باید براساس توافق هر دو طرف صورت بگیرد، و این باید یک تصمیم کاملا افغانی باشد.
اسپوتنیک: در افغانستان میگویند که طالبان در طول ۲۰ سال تغییر نکرده اند. شما چطور فکر میکنید؟
نخیر. من بیش از ۲۰ سال بر آنها نظارت میکنم. البته که آنها تغییر کرده اند. آنها دیگر انقلابیون رادیکال، زمانی که در اواسط دهه ۹۰ در افغانستان پیدا شدند، نیستند. زندگی چه با ضرب و شتم و چه با روشهای دیگر چیزهای زیادی به آنها آموخت. آنها اکنون عملگراتر هستند. ما بار ها همچنان در گفتگوها با شما، گفته ایم که جنبش طالبان از نظر ساختاری ادغام شده است، اما از نظر ایدئولوژیکی یکدست نیست. یک لایه نسبتا قابل توجهی از رادیکالها در میان آنها وجود دارد، که معتقدند اگر کمی بیشتر فشار بیاورند، با زور قدرت را پس میگیرند و روی کار میآیند. این یک خط اشتباهی است که منجر به خونریزی میشود و آنها را وادار به برگشت و همچنان مجبور به سازش خواهد کرد.
اسپوتنیک: کدام بخشی از طالبان بیشتر قدرت دارند؟ آنهایی که رادیکال اند یا عملگرایان؟
در حال حاضر رهبری ارشد طالبان که به پروسه سیاسی و حل مشکلات از راه سیاسی آماده اند، قدرتمندتر است. اما این به دلیل شرایط خاص است. اگر بالای آنها فشار آورده شود و راه دیگری نداشته باشند، آنزمان دست به جنگ میزنند. چیزی که من خواستار آن نیستم. این مشکل در هر کشور وجود دارد. چنین مذاکرات بسیار شکننده اند. این یک پروسه ناهموار است. در افغانستان این مورد به ویژه مشهود است. ما باید حوصله و احترام به هر دو طرف پروسه مذاکرات داشته باشیم. متاسفانه با یک شیوه آهسته آنها را به جانب آشتی ملی سوق دهیم. راه دیگری نداریم.
اسپوتنیک: در مصاحبه گذشته شما گفتید ه طالبان از گروه نظامی – سیاسی باید به یک گروه کاملا سیاسی که در ساختار دولتی و زندگی سیاسی کشور شرکت کند، مبدل شود. اما آنها ۲۰ سال میجنگند و در افغانستان میگویند که این گروه قادر به رهبری نیستند، آنها میتوانند فقط جنگ کنند. شما چه میگویید؟
شاید برخی از آنها فقط میتوانند جنگ کنند، اما در رهبری جنبش افرادی اند که تجربه لازم مدیریت دولتی را در دوران زودگذر ۲۰ سال پیش، که برای آنها به شکست منجر شد، حاصل کرده اند. با درنظرداشت اینکه آنها از این تجربه تاریخی درسهای لازم را گرفته اند و میدانند که برای پایداری رهبری آینده ائتلاف افغانستان، آنها باید بخشی از این روند باشند. تنها آنها حکومت نخواهند کرد. هر گونه تلاش برای ایجاد قدرت مطلق منجر به توسعه یک جنگ داخلی با عواقب و سناریوی شناخته شده خواهد شد.
اسپوتنیک: در افغانستان به این باور اند که طالبان وطندوست نیستند، چون هموطنان شان را میکشند. شما چه فکر میکنید، طالبان وطندوست اند؟
چنانکه من گفتم، طالبان یک سان نیستند. اکثریت آنها افغان های پشتونها اند. طالبان یک برچسب سیاسی اند که آنها بیش از ۲۰ سال قبل بر خود زدند. در واقع آنها – افغانها اند، وطندوستهایی که وطن شان را دوست دارند. یکی از انگیزههای جنگ آنها در افغانستان اینست که آنها خود شان را جنبش آزادی از اشغال خارجیها که نه تنها باعث غلامی کشور میشود، بلکه اسلام را نیز تهدید میکند، میدانند.
اسپوتنیک: پس از برگزاری "ترویکا" و پس از قبول نکردن ماده مبنی بر عدم پذیرش بازگشت امارت اسلامی افغانستان، شما از طریق کانالهای دیپلوماتیک تان با طالبان روی این موضوع بحث کردید؟ از یک طرف طالبان اعلام میکنند که امارت اسلامی افغانستان تنها شکل ممکن دولت در کشور است. جانب دیگر این قضیه، کابل، افغانها و جامعه جهانی اند که طرفدار دستاوردهای ۲۰ ساله و حفظ جمهوریت اند. طالبان تا چه حد آماده سازش اند؟
زمانیکه ترویکای توسعهیافته اعلام کرد که بازگشت یا بازسازی امارت اسلامی را قبول نمیکند، دراین رابطه موضع خود را اعلام کرد. میتوان گفت که این موضع جامعه جهانی است، که در قطعنامه مربوط به سازمان ملل نیز در رابطه به آن آمده است. ترویکا چیز نو نگفت، فقط بر موضع ما تاکید شد. ما به آنها میگوییم که اگر طالبان در جریان پروسه سیاسی بتوانند بخش دیگر مردم افغانستان را از راه میکانیزمهای دموکراسی معتقد به پذیرفتن امارت اسلامی کنند، ما مخالفت نخواهیم کرد. اما موضوع اینست که بخش دیگر افغانستان، مردم افغانستان با این موافق نیستند. یعنی، باید نشسته شود و توافق صورت بگیرد. توافق باید در جریان مذاکرات صورت بگیرد. سپس این توافقات باید توسط نشست سنتی مردم افغانستان، لویه جرگه تایید شود. آنزمان میتوانداین به یک قانونی سراسری و ملی تبدیل شود.
اسپوتنیک: کناروفسکی، سفیر پیشین روسیه در افغانستان در کتاب خود نوشته است که تجربه کمونیستی در افغانستان شکست خورد. به باور شما، تحمیل ارزشهای دموکراتیک در افغانستان یک تجربه موفقیتآمیز بود؟ چرا این سوال را میپرسم؟ توضیح میدهم. از یک طرف در افغانستان میگویند که باید دستاوردهای ۲۰ ساله حفظ شوند: آزادی بیان، حقوق بشر، حقوق زنان برای تعلیم و کار. از جانب دیگر، با کمی دور شدن از کابل یا شاید هم از ارگ، در اخبار میخوانیم که به طور مثال، در هرات محکمه صحرایی برگزار میشود، یک زن را شلاق میزنند.
بلی، سنگسار میکنند.
اسپوتنیک: در ولایت مرکزی، دواخانهها و مراکز صحی اجازه ندارند به زنان بدون محرم مرد خدمات ارایه کنند. همچنان در خود کابل چند ماه قبل وزارت معارف ترانهخوانی دختران بالاتر از ۱۲ سال را منع کرد.
آنها سپس با عجله این تصمیم را لغو کردند.
اسپوتنیک: بلی، آنها زمانی لغو کردند که سر و صدا بلند شد.
و ببینید، این همه در محلاتی رخ میدهد که طالبان کنترول نمیکنند، بلکه تحت کنترول دولت سکولار فعلی قرار دارد. این نشاندهنده اینست که سنتها در افغانستان ریشههای عمیق دارند. عجله در اینجا مضر است، باید در رویکردها ثبات و تعدیل وجود داشته باشد.
با برگشتن به شکست تجربه کمونیستی. کاملا درست است. به باور من، اشتباه اصلی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی فرستادن نیروها نبود. اینجا البته میتوان حدس و گمان زد. باید ماموریت انجام میشد – خروج عاجل، نه درگیر در جنگ طولانی داخلی. اشتباه اصلی بعدا صورت گرفت - تلاش برای شوروی کردن، اجتماعی کردن افغانستان. همکاران امریکایی به شکل درخشان تمام اشتباهات ما را تکرار کردند، اما با شعار دیگری – دموکراسی، با تحقق چشم انداز خود از دموکراسی بر افغانستان و نادیدهگرفتن اشکال سنتی موجود دموکراسی افغانستان که به مردم افغانستان نزدیکتر است. لذا، تجربه دموکراسی در افغانستان نیز به سختی شکست خورد. اما با این هم، برخی نهادها است که نیمه تاسیس شدند، مثلا پارلمان. اما نباید فراموش کرد که پارلمان در دوران شاه، نظام جمهوری بعدی در دوران حزب دموکراتیک خلق افغانستان، نیز وجود داشت. اما نقش پارلمان مثل آن زمان حالا نیز بسیار محدود است. فکر میکنم پارلمان در اواخر دوران ظاهر شاه خان و مدتی هم در دوران ریاست جمهوری داوود خان، تاثیرگذارتر بود. سپس پارلمان به یک ابزار قدرت تبدیل شد. اگر این نهادها بیشتر سنتی شوند، در آنها صفات سنتی افغانی افزوده شود و همزمان با آن حق حل موضوعات ملی شایسته اقتدار، دریافت کنند، میتوان گفت که کاملا شکست نخورده اند (تلاشها). میتوان برای توسعه این نهادها تلاش صورت بگیرد، سپس یک دموکراسی با چهره افغانی فرصت زنده ماندن را پیدا میکند.
اسپوتنیک: بعضی از کارشناسان نگران اند که پس از خروج نیروها، اگر طرفین توافق نکنند، غنی ممکن به سرنوشت نجیبالله دچار شود.
ما به هیچ کسی چنین چیزی آرزو نمیکنیم. امیدواریم که این کار صورت نگیرد. برای اینکه این کار صورت نگیرد، لازم است عملگرایی، متانت، آمادگی برای از خودگذشتن به معنای آماده بودن برای فدا کردن منافع شخصی به خاطر منافع ملی، از خود نشان داده شود. اگر او چنین عمل کند، ممکن سرنوشت مرحوم نجیبالله تکرار نشود.