کارگری که به خاطر عکس سلفی با جنازه مارادونا اخراج شد

به گزارش اسپوتنیک؛ کارگر تدفین دیگو مارادونا به دلیل گرفتن عکس سلفی در کنار جسد اسطوره افسانه‌ای فوتبال در تابوت باز اخراج شد.

عکس بیمار که نشان می‌دهد او در حال انجام انگشت شست توسط بدن اسطوره فوتبال است، از عصر امروز در رسانه‌های اجتماعی دست به دست شد.

آلبرتو فرناندز رئیس جمهور آرجانتین پس از درگذشت بازیکن افسانه‌ای مشکوک به حمله قلبی در سن 60 سالگی، سه روز عزای عمومی اعلام کرد.

بدن مارادونا در تابوتی چوبی با پرچم ملی به رنگ آبی و سفید و یک پیراهن آرجانتین با شماره 10 معروف در کاخ ریاست جمهوری کاسا روسادا در پایتخت بوینس آیرس گذاشته شده است.

اما قبلاً یک کارمند تشییع جنازه که فهمیده شده یکی از افرادی است که وظیفه آماده سازی بدن مارادونا را بر عهده داشته است، با تابوت باز از خودش سلفی گرفت.

صاحب سالن تشییع جنازه، شرکتی به نام Sepelios Pinier برای رسانه‌های محلی تأیید کرد که این کارگر اکنون اخراج شده است.

تابوت وی برای پیاده روی خانوادگی که مقدم بر اعزام عمومی بود که در ساعت 6 صبح امروز به وقت محلی آغاز شد، باز گذاشته شد.

ماتیاس مورلاو کیل مارادونا سلفی کارگر را مقصر نامید و در حالی که متعهد به اقدام قانونی شده بود، عکس رسانه اجتماعی او را در خبر رسمی توییتر خود منتشر کرد.

وی نوشت: "برای یادبود دوست من قرار نیست آرام بگیرم تا زمانی که وی هزینه این انحراف را پرداخت کند."

سخنگوی وی سباستین سانچی گفت مارادونا بعداً روز پنجشنبه در قبرستان جاردین دو پاز در حومه پایتخت آرجانتین به خاک سپرده خواهد شد جایی که پدر و مادر وی نیز در آنجا آرام گرفتند. هنگامی که پیکر وی را به کاخ ریاست جمهوری آوردند هواداران هنگام ورود با پولیس درگیر شدند تا نگاهی کوتاه به تابوت اسطوره فوتبال آرجانتین در بوینس آیرس بیندازند.

هنگامی که طرفداران دل شکسته موانع را شکستند و با پولیس ضد شورش در نزدیکی کاخ ریاست جمهوری درگیر شدند، غم و اشتیاق به جوش آمد.

بسیاری از عزاداران اشک می‌ریختند و برخی از آنها هنگام جمع شدن در کاسا روسادا پیراهن مشهور 10 جام جهانی آرجانتین را به تن کردند.

ده‌ها پیراهن دیگر از تیم‌های مختلف که توسط بازدید کنندگان گریان پرتاب می‌شدند در اطراف تابوت پراکنده بودند.

طرفداران هنگام عبور از تابوت چوبی مارادونا بوسه می زدند، برخی با مشت بسته به سینه‌های خود می‌زدند و فریاد می زدند: "بیایید دیگ برویم."