به گزارش اسپوتنیک، در فیلم "جنگ استالینگراد" که بعد از جنگ دوم جهانی فیلمبرداری شده بود، مشاهده می شود که عملیات "اوران" تحت قومانده استالین قرار داشت.
هیتلر در جنگ اول جهانی شرکت نموده بود و تجارب جنگ را داشت. اما او افسر نبود و تعلیمات خاص در این عرصه نداشت.
استالین یک شخص انقلابی بود و در جنگ اول جهانی شرکت نکرده بود. اما در جنگ های داخلی کاملاً شرکت کرده بود. او به مثابه فعال سیاسی در قرارگاه بود و از تمام عملیات های نظامی و چگونگی پیشبرد جنگ های داخلی آگاهی کامل داشت.
استالین از وضع نبرد در جبهه ها آگاه بود و استراتیژی جنگ را می دانست. در هر نوع شرایط پلان "ب" هم داشت. جناح قوی قوای سرخ، آمادگی نیروهای احتیاط به جنگ بود که در وقت ضرورت نبرد دشوار و سرنوشت ساز را مؤفقانه انجام دادند که می توان از نیروهای احتیاط حومه مسکو در سال 1941، اردوی احتیاط سال-1942، قول اردوی سال 1943 نام گرفت.
جریان جنگ نشان داد که هیتلر در شرق و هم در غرب پلان "ب" نداشت. او به استراتیژی بازی میدان قمار اتکا می کرد.
مهارتهای پیشبرد نبرد در جنگ دوم جهانی بسیار مهم بود که از تاکتیکهای عملیات اوپراتیفی جزوتام های مستقل مکانیزه استفاده می شد. این تاکتیک در سال های 1920-1930 بوجود آمده بود و هیتلر نیز مانند بسیاری از جنرال های ارتش آلمان ایده نسبتاً مبهمی در مورد آن داشت. هیتلر به اثر "ضربه با داس" سال 1940 در فرانسه اتکا کرد و بر اساس پیشنهاد برای حمله به سدان طرح ریزی شد. با این حال، این یک حرکت تصادفی بود و نه بینش استاد بزرگ. هیتلر آگاهی کامل نداشت که بعداً چه کاری را باید انجام دهد. اریش فون مانشتین هنوز سازنده "ضربه با داس" بود. این آن کسی بود که تمام نقشه تعرض قوی و عظیم تانک به کانال بریتانیا را طرح ریزی نموده بود.
از طرف دیگر، استالین نیز در ابتدای جنگ نتوانست درک امکان پیشرفت واحدهای سیار را نشان بدهد. این امضای وی در سال 1941 بود که فرمان کمیته دفاع ملی شماره 570 صادر شد، که بیش از شش ماه اردوی سرخ شوروی بدون حمایت قوای تانک در میدان نبرد ماندند. عواقب این اشتباهات بر جنگ های زمستانی سالهای 1941-1942 بسیار تاثیر گذاشت. بلاخره در بهار سال 1942، قول اردوهای تانک در شوروی ایجاد گردید.
باید گفت که در آنزمان جنرال های هر دو طرف تجربه سوق و اداره قوای تانک را نداشتند. بعداً مسوولیت تمام اشتباهات را بدوش سیاستمدارن گذاشتند که می توان از جنگ استالینگراد نام گرفت که مسوولیت این حمله را بدوش هیتلر گذاشتند. اما اسناد های موجوده گویندگی از آن می کند که طرح حمله بر استالینگراد از پائین مطرح شده بود که بعداً هیتلر آنرا تائید نمود.
بعد ها استالین را نیز در شکست کیف متهم نمودند. اما در حقیقت کیرپونوس او را وادار به این امر نموده بود. این دو شخصیت درج تاریخ شدند، هیتلر به مثابه شخصیت منفی ضد بشر، از طرف دیگر دیکتاتور استالین. به هر صورت هیتلر با تمام نیروی قوی که داشت در مقابل مردم شوروی تحت رهبری استالین شکست خورد.
فاشیزم نتوانست به هدف برسد. این سیاست جان بیش از 50 میلیون نفر را گرفت و میلیون ها انسان معیوب و بی خانمان شدند. در اخیر باید افزود که یوسف استالین در مقابل فیودور هیتلر پیروز شد.