پس از بلند رفتن آمار مثبت کرونا در افغانستان، دولت تمام ادارت دولتی، دانشگاهها و مکاتب را تا یک ماه آینده تعطیل اعلام کرد و شهر کابل را قرنطین کرد. برای رفتوآمد در سطح شهر محدودیت وضع شد و اکثر مارکیتهای تجاری بسته شدند.
برای من به عنوان یک خبرنگار که ارتباط مستقیم با مردم دارم، گرهٔ دیگر به مشکلاتم افزود. حالا در کنار کلاه ایمنی و واسکت ضدگلوله، باید با دستکش و ماسک و مایع ضدعفونی هم مجهز باشم. ترس آلوده شدن به این ویروس عملا روی کارم اثر منفی گذاشته است.
بیرون از خانه احساس آرامش ندارم؛ به هرچیزی نگاه میکنم حس میکنم آلوده است. به خاطر آلوده نشدن به این ویروس منم همانند میلیونها انسان تصمیم گرفتم از داخل خانه کار کنم.
اما کار خبرنگاری بدون حضور در محل رویداد یا هرجایی که قرار است موضوع خبری اتفاق بیفتد، خیلی راحت نیست. دست یافتن به آمار و جزئیات دست دوم با «ریسکِ» راست و دروغ همراه است.
بحران کرونا تنها در بخش کار حرفهییام خلاصه نمیشود؛ پیش از این اتفاقها هرروز و به طور منظم باشگاه بدنسازی میرفت. وزارت صحت افغانستان باشگاههای ورزشی را یکی از دهها منبع شیوع ویروس کرونا اعلام کرد و حالا مبجور استم با استفاده از وسایل ابتدایی بدنسازی در خانه ورزش کنم.
دلم میخواهد با دوستان و خانواده بیرون بروم؛ اما دور شدن از خانه پذیرفتن انتقال یا مبتلا شدنِ ویروس کرونا را در قبال دارد. در افغانستان اکثر خانوادهها یکجا زندگی میکنند و فضای به گونهای نیست که آدم با خیال راحت بتواند کار کند.
من که پدر یک فرزندم این موضوع را کاملا حس میکنم. لحظهای که باید روی نوشتن یک گزارش دقت کنم، باید به پرسشهای کودکانهی دخترم هم پاسخ بدهم.
نبود دسترسی درست به انترنت و برق، نبود فضای آرام برای کار و از همه مهمتر دور بودن از جامعه چالشهایست که این روزها درگیر آن استم.
در جغرافیای به نام افغانستان که از جمله خطرناکترین کشورها برای خبرنگاران عنوان شده است و تا دل تان بخواهد دلیل برای مرگ وجود دارد، کار از خانه خیلیها بد نیست. عمدهترین مزیت آن روبرو نشدن با حملات انتحاری و دیگر حادثات مرگبار است. برای منی که بارها شاهد چنین حملات بودهام، حداقل از این ناحیه آسودهام. تنها من نه، مادرم هم خیالش آسوده است. حالا از این پرسشها خبری نیست: کجا میروی؟ باز هم انفجار شده؟ جایی که میروی مصوون است؟ هروقت رسیدی احوال بده!