پتر شتیپانیک (Petr Štěpánek) در مطلب منتشره در نشریه Natoaktual (چک) در ادامه می نویسد، نظر وجود دارد که اساس آن را عقیده ای مبنی بر این تشکیل میدهد که همه چیز در افغانستان بد است و سربازان ما بیهوده در آنجا می می میرند و حتی باید این کشور را ترک کنیم. بنابراین، من فوراً میگویم: افغانستان هرگز جایی نبود که امپراطوری ها در آن از بین می رفتند.
برای تأیید این واقعیت، کافی است بدون اینکه وارد جزئیات غیرضروری شوید، به تاریخ مراجعه کنید. اگر دوران باستان و اسکندر مقدونی را کنار بگذاریم که در مورد آن فقدان اطلاعات غالباً با خیال پردازی های خشن جبران می شود، می توانید از دوره های بعد شروع کنید. به گونه مثال، از قرون اوسطا.
بیایید ازحدود قرن دهم و یازدهم شروع کنیم. در آن زمان، افغانستان (راستی به این نام یاد نمی شد) و اراضی پهناور آن در غرب و شرق، توسط خاندان سلسله ترکان غزنی اداره می شد (همان غزنی، جایی که در تابستان و خزان سال 2018 نبردهای شدیدی صورت گرفت). این خاندان در نیمه دوم قرن دوازدهم سقوط کرد و سلسله رقیب غوریان به قدرت رسید.
بنابراین افغانستان بین دو رقیب - در غرب در مرز بین صفویان ایران (در اصل آنها نیز سلسله ترک بود) و در شرق با مغولان هندی قرار گرفت. بعد از گذشت بیش از دو قرن، تنها پس از ترور نادرشاه افشار ایرانی در سال 1747، یكی از قوماندانان افغان در اردوی نادرشاه، احمد شاه درانی، توانست دولت خود را در خلاء سیاسی ایجاد كند كه پس از ناپدید شدن تقریبا همزمان دو رقیب منطقه ای سلطنت كرد.
بر انگستان اغلب به عنوان نمونه ای از امپراطوری که به علت جنگ در افغانستان از هم فروپاشید، استناد می کنند. در واقع، نخستین جنگ انگلیس و افغانستان (1831 - 1841) از دیدگاه نظامی ناموفق بود و هیچ کس از قوای نظامی انگلیس در کابل جان سالم به در نه برد. با وجود این، انگستان، بالاخره، به دستیابی بر اهداف سیاسی خود موفق شد و افغانستان به دریافت کننده سبسایدی های انگلیس تبدیل شد.
در نتیجه جنگ دوم افغان و انگلیس سال های 1878-1880 نیز به تلفات سنگین جانب انگلیس منحجر شد و انگلیس بالاخره در نتیجه شکست در جنگ سوم افغان-انگلیس استقلال افغانستان را در سال 1919 به رسمیت شناخت.
نویسنده در ادامه می نویسد، برای هیچ یک از ما آسان نیست که در پهلوی تابوت سرباز کشته شده ایستاده باشیم. اما در حالی که این تهدید وجود دارد که هواداران طالبان برای بی ثبات کردن کشور و منطقه از آنارشی در افغانستان استفاده کنند که بن لادن و امثال شان از این خاک برای حملات بعدی به تمدن غربی استفاده خواهند کرد، ناتو باید در افغانستان بماند و به او کمک کند و جمهوری چک که عضو ائتلاف بین المللی است در افغانستان باقی خواهد ماند.
این مهم است که ببینیم چه چیزی در خارج از افق سیاسی ما اتفاق می افتد، در افغانستان نه تنها خطر (برای امنیت و مهاجرت) وجود دارد، بلکه امکان صدرو آرمان های بشردوستانه از اروپای مرکزی نیز وجود دارد. و این نه تنها برای افغانستان بلکه اولتر از همه برای خودمان مهم است.