پولیو در کودکی این مریضی زندگی عادی را از او گرفت و یک سمت از بدنش فلج شد.
او برای گرفتن قالب پا به مرکز ارتوپیدی صلیب سرخ در کابل رفت و همین اتفاق باعث شد تا کار با صلیبسرخ افغانستان را آغاز کند. حالا دهسال بدین سو به در نخست به عنوان «اسیستانت» و بعدا بهحیث دکتر در بخش کودکان و بانوان این نهاد کار میکند. مُلکآرا که خود معلول است، وضعیت روحی مریضانش را به خوبی درک میکند و با لبخند همیشهگی که دارد، به معالجهٔ افراد دارای معلولیت میپردازد. به گفتهٔ او، جنگ در افغانستان گراف معلولیت را بالا برده است:
«در پنج-شش سال پیش تعداد معلولین ما به مراتب بیشتر شده است. جنگ در افغانستان تنها دلیل افزایش معلولیت در این کشور است».
خانم مُلکآرا دکتر معالج رحمان است. کودکی که پس از پوشیدن پای مصنوعی به رقص آغاز کرد و رقص او سوژهٔ شبکههای مجازی شد.
این دکتر جوان میگوید:
«رحمان مریض سابق ما است و کودک هشیار است. یادم هست که پیش من آمد و پس از آن که قالب نو گرفت، گفت: دکتر صاحب من با قالب نو خیلی خوشحالم و دلم میشود که رقص کنم. خیلی خوشحال شدم و به خاطر خوشی خود از جریان رقص او ویدیو گرفتم».
مُلکآرا میگوید، صلیبسرخ افغانستان زیر تهدید است، اما این تهدید نمیتواند مانع کار ما شود:
«خیلی سخت است برای ما. هر لحظه باید نگران این باشیم که انتحار یا انفجار نشود. اما حالا با این وضعیت عادت کردهایم. من از مُردن نمیترسم. حالا چیزی به نام ترس در وجودم نیست».

مُلکآرا میگوید، دوست دارم روزی سایهٔ جنگ از افغانستان برچیده شود و صدای هیچ شلیکی شنیده نشود. در مورد بهترین خاطرهٔ ده سال کار در صلیبسرخ افغانستان از او پرسیدم:
«یکی از مریضانم دختری بود که یک پایاش را در اثر سرطان از دست داده بود. برای او قالب پا تهیه کردم. پس از سهسال دوباره دیدمش. با قالب پا تمام مشکلات خود را حل میکند. درس میخواند و به دانشگاه میرود. این موضوع یکی از بهترین اتفاقهای زندگیام است».
از مُلکآرا پرسیدم، اگر روزی جنگ در افغانستان تمام شد، دوست دارید چهکار کنید؟ خندید و گفت، دوست دارم همچنان این کار خود را ادامه بدهم.