مقامهای ادارهی هماهنگی کمکهای بشردوستانهی سازمان ملل متحد گفتهاند که آمار فقر در افغانستان در جمع بلندترین آمارهای این نهاد قرار دارد.
حکومت افغانستان دلایل عمدهی افزایش فقر را تغییر اقلیم و خشکسالی مطرح کرده است.
آیا دلیل افزایش فقر و گرسنگی در افغانستان مسایلی است که حکومت مطرح نموده؟ اصلا خط فقر چه مفهومی را میرساند؟
استاد مسعود، کارشناس ساحه اقتصاد و استاد دانشگاه کابل، در مصاحبه با اسپوتنیک در این رابطه گفت که او با آماری که سازمان ملل مطرح کرد موافق نیست زیرا به گفته او تا هنوز آمار دقیق فقر و گرسنگی در اختیار نیست. او می گوید که فقیر و بیکار دو مفهوم مترادف است که در دایره فقر گرفته شده و به مجردی که فرد بیکار میشود به گونه اتومات داخل دایره فقر میشود. اکثریت بیکاران نیز فقیر هستند.
وی گراف فقر را چنین توضیح می کند:
"در کشورهای غرب برای نشان دادن سطح فقر عاید شخص در یک روز مد نظر گرفته میشود. به طور مثال در کشورهای پیشرفته اگر فرد کمتر از 500 دالر در روز عاید داشته باشد، فقیر به حساب میرود. در حالی که درکشور در حال رشدی مانند افغانستان حتا در صورت عاید روزانه 2 دالر در روز زیر خط فقر حساب میشود. اگر عاید فرد بالاتر از 2 دالر باشد، سطع معیشتی و اگر پایینتر از دو دالر عاید داشته باشد فقر است که باعث صدمه جسمی و روحی فرد میشود."
به گفته این استاد، فقر به دو کتیگوری مختلف تقسیم شده که یکی فقر مطلق است، مثلا در افغانستان افرادی هستند که اصلا هیچگونه عایدی در دست ندارند و عاید چه که حتا غذا ندارند. پس اینها فقیر هستند و با گرسنگی مواجه می باشند. دوم فقر نسبی که بیرون از خط فقر قرار دارند. فقر و گرسنگی در افغانستان عوامل زیادی دارد. ترکیب چندین عامل باعث شده که متاسفانه در افغانستان گرسنگی و فقر رو به افزایش است. یکی از دلایل اصلی گرسنگی در افغانستان علاوه بر حوادث و آفات طبیعی، عدم موجودیت پالیسیهای کلان دولت برای فقرزدایی، از طریق ایجاد کار و ارتباط آن برای ایجاد سیستمهای خودکفایی است.
در پهلوی این همه تئوری خطرناکی نیز در منطقه موجود است که عبارت از تئوری فقیرسازی همسایه میباشد. این تئوری فقیرسازی همسایه از جانب پاکستان بالای کشور ما تحمیل شده که این تئوری افغانستان را به بازار فروش تولیدات خود شان مبدل میکند که در نتیجه کارگر افغانستان مجبور شود برای بدست آوردن کار به کشوردیگر برود و با بدست آوردن مزد ناچیز یک زندگی بخور نمیر را برای خود و خانوادهاش فراهم کند.
عامل سوم، جنگ است و همه میدانند که جنگ خود عامل فقر است و جنگ باعث نابودی باور شده است و از دست دادن باور نه تنها فقر اقتصادی، بلکه فقر سیاسی، فقر دیپلماسی، فقر اجتماعی و حتا فقر کلتوری را ایجاد میکند.
اشتباهات در مصرف پولهای کمکی بادآورده شده نیز باعث کاهش فقر اقتصادی در افغانستان نشد. به گفته استاد مسعود اگر این پولها برای رشد و انکشاف اجتماعی اقتصادی افغانستان یک پول بادآورده فکر نمیشد و تاراجگری این پولها انجام نمیشد این کمکها میتوانست تا اندازه زیاد در کاهش فقر در افغانستان کمک کند که متاسفانه چنین نشد و نحوه مصرف پولهای کمکی عامل برباد رفتن پولها شد.
دولت افغانستان و جامعه جهانی جهت کاهش گرسنگی و فقر و جلوگیری تلفات ناشی ازآن باید کدام اقدامات را اجرا کنند و یا ممکن تا حال اجرا کرده است. اصلا آمار واقعی دراین مورد چگونه است؟ و در نهایت، برنامهی وزارت اقتصاد برای مبارزه با گرسنگی چیست؟
سهراب بهمن سخنگوی وزارت اقتصاد، در پاسخ به پرسشهای فوقالذکر در گفتگو با اسپوتنیک گفت:
"برای همه روشن است که 44 درصد مردم کشور از عدم موجودیت غذا و فقر غذایی رنج میبرند." وی میگوید که پانزده میلیون نفر از نفوس افغانستان توانایی تامین غذای روزانه خود را ندارند و بیشتر این افراد در مناطق دوردست به ویژه روستاهای کشور زندگی میکنند.
به گفته آقای بهمن، فقر مفهوم گستردهتری را در بر میگیرد. بر اساس آمار رسمی ادارهی مرکزی احصائیه، جمعیت افغانستان 31.6 میلیون نفر است که از این میان 54.5 درصد آنها زیر خط فقر زندگی میکنند.
سخنگوی وزارت اقتصاد میگوید که پس از سال 2014 روند فقر در افغانستان متاسفانه رو به صعود نهاد و دلیل واضح این صعود کاهش کمکهای خارجی بود و فعالیتهای که باید در مناطق دوردست و کمتر توسعه یافته صورت میگرفت فشرده تر و کمتر شد.
وی همچنین ناامنی، فقر، خشکسالی، بیکاری، کاهش رشد اقتصادی، کاهش میزان سرمایه گذاری و بازگشت مهاجرین افغان را عوامل اصلی نبود مصونیت غذایی در افغانستان عنوان نمود.
به گفته آقای بهمن موضوع تلفات انسانی ناشی از فقر در افغانستان خوشبختانه مطرح نیست. کمکهای عاجل جهت جلوگیری از تلفات انسانی تا کنون صورت گرفته و رساندن کمکها ادامه دارد. نهادها و وزارت خانههای مختلف در داخل حکومت افغانستان مانند وزارت انکشاف دهات، وزارت زراعت و آبیاری، وزارت دولت در امور مبارزه با حوادث دست به دست هم داده و کمکهای را سازماندهی نمودند و حتا برای مواشی نیز علوفه مهیا شده است. اکنون کشور در مقایسه با سال گذشته در وضعیت بهتری قرار دارد.
سخنگوی وزارت اقتصاد میگوید که متاسفانه آمار تا هنور تغییر چندانی نکرده است. وزارت اقتصاد تلاش دارد تا این مشکل بنیادی حل شود زیرا کمکهای عاجل میتواند پاسخگوی همان لحظه باشد اما برای حل مشکل گرسنگی در افغانستان و پایین آوردن سطح فقر و ثبات یک وضعیت بهتر اقتصادی لازم است تا سطح تولیدات داخلی بهبود بخشیده شده و صادرات افزایش داده شود. زیرا اینها باعث میشود که بنیههای تولیدی، هم در سطح شهرها و هم در مناطق دوردست و روستاهای افغانستان تقویت شود و مردم این مناطق بتوانند عایدی ثابت را بدست آورند تا در سالهای بعدی یا حد اقل در 5 تا 10 سال آینده دوباره با مشکلات گرسنگی مواجه نشوند.
به گفته آقای بهمن بحث دیگر وزارت اقتصاد اینست که اقلام وارداتی داخلی باید تعویض شوند و این اقلام در داخل افغانستان تولید شود که ما توانایی تولید آنرا در داخل کشور داریم و بنیه تولیدی این اقلام در روستاهای کشور خوشبختانه موجود است.
در همین حال، اکرم رستمی سخنگوی وزارت زراعت، مالداری و آبیاری نیز به اسپوتنیک گفت که خشکسالی تاثیر بدی بر مالداری در افغانستان گذاشته است و علفزارها و چراگاهها را در بسیاری ولایتها از بین برده است. از همین رو مواشی با کمبود جدی علوفه و خوراکه حیوانی مواجه شده اند.
سخنگوی وزارت زراعت و آبیاری افغانستان میگوید جلوگیری از تلفات مواشی در اولویت کاری این وزارت است.
او میگوید با رویدستگرفتن برنامههایی برای افزایش محصولات زراعتی، حمایت از دهقانان، بلندبردن کیفیت غذایی، توجه به زنجیرههای غذایی برای افزایش تولیدات، معیاریساختن محصولات زراعتی و بازنگری پالیسی زراعتی با توجه به تغییر اقلیم از اقداماتی است که برای مبارزه با گرسنگی، در دستور کار این وزارت قرار دارد.
آقای رستمی گفت از سال گذشته تا کنون این وزارت بیش از ده هزار تن غله جات را از ذخایر استراتژیک گدام های این وزارت به نیازمندان توزیع نموده است.