مایکل کریپون (Michael Krepon) در مطلب منتشره در روزنامه The New York Times (امریکا) می نویسد، سیستم امنیت هستوی در جهان تضعیف و تخریب میشود. چون روسای جمهوری دو ابرقدرت هستوی دونالد ترامپ و ولادیمیر پوتین در مورد خروج از قرارداد راجع به منع راکت های برد متوسط و کم فیصله نموده، خطر رویارویی هستوی نه تنها در اروپا، بلکه در آسیا افزایش می یابد. آخرین مثال آن — هند و پاکستان می باشند. این دول هستوی بر یک دیگر در خط رویارویی در کشمیر ضربات وارد نمودند. برعلاوه این، بطور ناگهانی مذاکرات بین ترامپ و کیم جونگ این رهبر کوریای شمالی راجع به پروسه خلع سلاح هستوی قطع شدند.
مستحکمترین و وزین ترین حلقه اتصالی در امنیت هستوی قرارداد شمرده میشد که شخصیت های سیاسی فعلی دور می اندازند و هیچ چیزی را در بدل پیشنهاد نمی کنند. چون دیپلوماسی در حاشیه قرار داده شده، یگانه چیزی که نزد سیاستمداران برای بازداری دشمن باقی می ماند، — این تهدید استعمال سلاح هستوی می باشد. بازداری بر همین امر استوار می باشد، در غیر آن سلاح هستوی به مثابه تهدید بکاربرد سلاح هستوی مفهوم خود را از دست میدهد. اما این کار میتواند به اشتباهات فاجعه بار منجر گردد. قرارداد یادشده جلو تهدیدها را میگیرد و آنها را کاهش میدهد. به این ترتیب، «تقویت» بازداری و ارعاب بدون قرارداد و دیپلوماسی خطرناک است. این را یکبار دیگر هند و پاکستان تائید کردند.
امید جستجوی الترناتیف بازداری آخرتر از همه میمیرد. در برخی استراتیژی ها نیات جلوگیری از پروسه نابودسازی سلاح هستوی و راکت های که آن را به هدف میرساند، پیشبینی شده است. دیگران به دستیابی بر پیروزی متوجه اند، نه به بازداری و شامل ایجاد سپر دفاع ضد راکتی در فضا می باشند.
این تلاش، گریز ار واقعیت، ناگزیر به شکست منجر میگردد و تهدید هستوی را تقویت میکند. ولی توامیت استراتژی بازداری و مذاکرات اثربخشی و کارایی خود را ثابت ساخته است. یکی از بزرگترین تناقض های جنگ سرد در اینست که اعتراف بر آسیب پذیری متقابل در طول 30 سال بیمه برای کنترول بر تسلیحات هستوی محسوب میشد و با گذشت زمان به کاهش قابل ملاحظه ذخایر هستوی روسیه و امریکا کمک میکرد.
در حال حاضر نابودسازی قرارداد به شکل نو به گریز از واقعیت مبدل گشته است. بعد از حملات 11 سپتمبر اداره جورج بوش اعلام داشت که امریکا از قرارداد در باره دفاع ضد راکتی که دو ابر قدرت در سال 1972 امضا کرده بودند، خارج میشود. پوتین در پاسخ از قرارداد راجع به کاهش تسلیحات تهاجمی استراتژیک (سالت-2) مصوب سال 1993 خارج گردید که راکت های استقرار زمینی با سرگلوله های جداشونده را ممنوع می ساخت. نابودسازی چنین راکت ها مهمترین هدف طرفداران کنترول بر تسلیحات بود. حالا روسیه چنین وسایل را به بدترین شیوه های ممکن توسعه می بخشد و راکت ها با انجن های با سوخت مایع را در چاه ها مستقر می سازد. چنین شرایط میتوانند پرتاب را بدون هرگونه بررسی در اولین گمان آغاز حمله — از ترس اینکه این راکت ها نابودساخته خواهند شد، تحریک کند. در اگست مسکو و واشنگتن میتوانند از قرارداد نابودسازی راکت های برد متوسط و کم که رونالد ریگان و میخائیل گورباچف در سال 1987 امضا کرده بودند، خارج شوند. این قرارداد به مسابقه تسلیحاتی هستوی و جنگ سرد خاتمه بخشید. ترامپ بدون آنکه جهت رفع تخلفات از آن با روسیه به توافق برسد، اعلام داشت که امریکا از قرارداد خارج میشود. حالا دستان پوتین برای بکاربرد آنها جهت تسلیح به تعداد زیاد باز است.
در نوبه بعدی — قرارداد سالت-3 قرار دارد. این یگانه قرارداد است که بین امریکا و روسیه پابرجا باقی مانده که تعداد راکت های برد زیاد را محدود می سازد.
طرفداران نابودسازی قراردادها استراتژی معقول و نقشه راه دیپلوماتیک در باره تعویض سیستم امنیتی که آنها تخریب میکنند، ندارند. میتودهای آنها — نشان دادن زور و تحمیل فیصله های یک جانبه می باشند. روسیه و چین وسایل برای مقابله با امریکا دارند که میخواهد از بازداری صرفنظر نماید و دیپلواسی را بی اهمیت سازد. در نتیجه چنین فعالیت ها خطر هستوی فقط افزایش می یابد.
کانگرس که صلاحیت های بودجوی دارد، میتواند جلو اعمال غیرمسوولانه قدرت اجرائیه را بگیرد. مولف می افزاید، در هر صورت، مسابقه نو تسلیحاتی (فعلاً) کار فیصله شده نیست و اگر عقل سلیم ما کفایت کند، ما میتوانیم از آن جلوگیری نمائیم.
به هراندازه که ترامپ با چشمان بسته ضربات وارد می سازد، به هراندازه که بولتون تخریب میکند و به هراندازه که پوتین ترس ایجاد میکند و تهدید میکند، به همان اندازه مردم که در کانگرس بر مسند قدرت قرار دارند، به عملکرد فعالانه مکلف می باشند. سیستم امنیت هستوی که نسل های قبلی به ما به میراث گذاشته، به تغییرشکل حاد نیاز دارد. و فعلاً ما هیچ مرجع جهت مراجعه، به جز از کانگرس نداریم.