مارتین چولوف (Martin Chulov) در مقاله منتشره در روزنامه «The Gurdian» انگلستان می نویسد، در اتاق وسیع در کنج روی کوچ زن در پیراهن مزین با چشمان مملو از امید نشسته است. حجاب سرخ که موهای او را می پوشاند، در الماری شیشه یی منعکس میشود؛ در داخل عکس چوکات شده اولین پسرش جایگاه مفتخر بین آثار و چیزهای ارزشمند خانواده احراز نموده است. چهره متبسم ریشدار در لباس نظامی در تصاویر در تمام اتاق به چشم میخورد.
عالیه غانیم — مادر اسامه بن لادن می باشد. او مورد توجه همه حضار قرار میگیرد. در پهلوی او روی چوکی ها دو پسر زنده مانده او، احمد و حسن و همچنان شوهر دومی اش، محمد ال عطاس، شخصی که همه سه برادر را تربیه کرده، نشسته اند. هرکدام در خانواده تاریخ خود راجع به شخصی دارد که نامش با افزایش تروریزم جهانی مربوط می باشد؛ ولی امروز حرف نهایی در باره آنچه که به شخصی مربوط میگردد که برای او هنوز پسر دوست داشتنی است که روز راه را گم کرده بود، به غانیم تعلق دارد. او که هفتاد سال عمر دارد، میگوید:« برای من زندگی بسیار دشوار بود، به خاطریکه او از من دور بود. او طفل بسیار خوب بود و مرا بسیار دوست داشت». او ضمن اشاره به ال عطاس میگوید:« او اسامه را از سه سالگی تربیه میکرد. او نسبت به اسامه مهربان بود و نسبت به او برخورد خوب داشت».
او حالا در خانه در شهر جده عربستان سعودی به سر می برد که منزل خاندان بین لادن شمرده میشود.
غانیم، مانند خانواده او بطور کل، از صحبت راجع به اسامه در جریان سالیان متمادی — در طول دو دهه رهبری او به مثابه رهبر «القاعده» (سازمان ممنوع در فدراسیون روسیه — تبصره مدیریت مسوول) و در دوران، وقتیکه بر نیویارک و واشنگتن ضربات وارد آورده شدند و بعد از بیش از 9 سال وقتیکه او در پاکستان به قتل رسانده شد، امتناع می ورزیدند.
حالا رهبری جدید عربستان سعودی، تحت رهبری شهزاده ولیعهد محمد بن سلمان، به درخواست من در مورد صحبت کردن با خانواده موافقه نموده است. میراث اسامه بن لادن به عین اندازه، مانند خانواده او، به دولت شاهی ضرر میرساند و ماموران عالی رتبه عقیده دارند که با اجازه دادن به بن لادن در مورد دادن معلومات راجع به تاریخ خود، آنها میتوانند نشان دهند که مسوول 11 سپتمبر شخص مردود بود، نه اجنت. منقدین عربستان سعودی از مدتها بدینسو میگویند که اسامه بن لادن از حمایت دولت برخوردار بود و اقارب قربانیان آن حوادث علیه دولت شاهی به محکمه عارض شده اند و 15 تن از جمله 19 تن ربایندگان طیارات از عربستان سعودی آمده بودند.
غانیم که بین دو برادر ناسکه بن لادن نشسته، اولین پسر خود را محجوب و متمایل به تعلیم و تحصیل توصیف میکند. او میگوید که او وقتیکه 20 سال عمر داشت، به شخص جدی، قابل اداره و خداپرست مبدل گشت. او در پوهنتون عبدالعزیز در جده در رشته اقتصاد تحصیل میکرد و در همانجا به مفکوره های افراطی رو آورد. او میگوید:« او تا وقتی پسر بچه بسیار خوب بود، تا که با مردم ملاقات کرد که مغز او را در 20 سالگی خوب شست و شو کردند. این را میتوان کیش پرستی نامید. آنها به خاطر این کار پول دریافت میکردند. من همیشه به او می گفتم که باید از آنها دوری جوید و او هیچگاه به من در مورد آنچه که مصروف آن بود، اعتراف نمی کرد و او مرا سخت دوست داشت».
در اوایل سال های 1980 او به افغانستان جهت مبارزه با اتحاد شوروی رفت. حسن میگوید:« همه آنهایی که با او در روزهای اول ملاقات میکردند، نسبت به او با احترام برخورد میکردند. در ابتدا ما بر او بسیار افتخار میکردیم. حتی حکومت سعودی نسبت به او برخورد نجیبانه و احترامانه داشت. بعداً اسامه-مجاهد بوجود آمد».
مولف مقاله می نویسد، میراث بن لادن پرابلم بسیار مهم برای دولت شاهی باقی می ماند. من با شهزاده ترکی ال فیصل که طی 24 سال، از سال 1971 تا 1 سپتمبر سال 2001 (10 روز قبل از اعمال تروریستی 11 سپتمبر) رهبری اداره استخبارات سعودی را بر دوش داشت، در ویلای او در جده ملاقات نمودم. شخص مجرب به سن بیش از 70 سال به من گفت:« دو اسامه بن لادن وجود دارد. یکی قبل از ختم اشغال افغانستان توسط اتحاد شوروی و دیگر بعد از آن. قبلاً او مجاهد بسیار ایدیالیست بود. او رزمنده بود. طبق اعترافات شخص او، او هنگام نبرد بی هوش شد و وقتیکه بیدار شد، حمله شوروی بر مواضع اودفع شده بود».
وقتیکه بن لادن از سودان به افغانستان برگشت، مناسبات او با حکومت سعودی بدتر شد.
بدون تردید، اسامه به افغانستان با توافق و اگاهی دولت سعودی رفته بود که یکجا با امریکا مجاهدین افغانستان را تسلیح و تمویل میکرد. بعد از خروج نیروهای شوروی از افغانستان او به جده برگشت. مجاهد جوان بخش از ثروت خانوادگی را با خود برده بود، تا برای کسب نفوذ از آن استفاده کند. ترکی میگوید:« از سال 1990 او بیشتر موضعگیری سیاسی را تبارز میداد. او میخواست کمونیستان را از یمن و مارکسیستان یمن جنوبی را براند. من او را پذیرفتم و گفتم که بهتر است، او مداخله نکند. او در مساجد جده مثال افغانستان را یاداوری میکرد — مقصد ترکی طالبان می باشد که مفهوم عقیده را به شکل محدود آن تعبیر میکردند. او سعودیان را تحریک میکرد. به او گفتند که متوقف شود».
مامور استخبارات انگلیس که من با او صحبت داشتم، به من گفت:«متحدان سعودی روحیه خوشبینانه دارند، اما هشدار میدهند: اگر سلمان به پیشرفت موفق نشود، پس تعداد زیادی چنین اسامه ها وجود خواهند داشت. و من نیز متیقن نیستم که انها به به دور کردن این طوق لعنت موفق خواهند شد».
