روزالا کاستیلیتی (Rosalba Castelletti) در مطلب منتشره در نشریه «La Repubblica»، چاپ ایتالیا می نویسد، اتحاد شوروی نیز از خود «ویتنام» داشت. در جریان ده سال، از سال 1979 تا 1989، اردوی شوروی در افغانستان بر ضد مجاهدین می جنگید. در این مدت 14 هزار سرباز شوروی کشته، 50 هزار نفر زخمی گردیده و 125 طیارت سقوط داده شده بود. وقتیکه در تاریخ 15 فبروری سال 1989 نیروهای شوروی از افغانستان خارج میشدند، در حدود 300 سرباز « در جریان عملیات جنگی مفقودالاثر» محسوب شده بودند. با گذشت سال ها در حدود 30 نفر از آنها زنده پیدا شدند. اخرین نظامی را فقط چند روز قبل پیدا کردند.
بیش از 30 سال او« در جریان عملیات جنگی مفقودالاثر» شمره میشد. خویشاوندان و همرزمان اش او را کشته شده میخواندند، با یک تفاوت — آنها تابوت دریافت نکرده بودند که بالای آن گریه کنند. طیاره او از پرده رادار در آسمان بر فراز خاک افغانستان در سال 1987 ناپدید شد، از آن زمان راجع به او هیچگونه معلومات در دست نبود. اما او زنده ثابت شد. حالا او 60 سال عمر دارد و او میخواهد به خانه برگردد، خیر است اگر وظن او، اتحاد شوروی، وجود هم ندارد. طوریکه والیری واستروتین، یکی از روسای کمیسیون مشترک روسیه — امریکا در باره اسرای جنگی و ناپدیدشده گان در جریان عملیات محاربوی، ریمبوی معاصر که 30 سال بعد از بازگشت از افغانستان تا به حال جهت یافتن رفقای سابق خود تلاش مینماید، اعلام داشت، این خبر «دلچسپ» است.
زمانیکه در تاریخ 15 فبروری سال 1989 قطار زرهپوش های شوروی افغانستان را ترک میکرد، اخرین کسی که از پل بالای دریای آمو عبور نمود، جنرال بوریس گروموف بود که جمله را اظهار داشت که بعداً مشهور گردید:«همه چیز تمام شد. در خاک افغانستان هیچ سرباز شوروی نه مانده است». ولی چنین نبود. در خاک افغانستان صدها سرباز شوروی باقی مانده بودند: برخی مردان را به اسارت گرفته بودند و دیگران — فرار کرده بودند. کسی از آنها در سال های 90 به وطن برگشت و کسانی به باقی ماندن در آنجا ترجیح دادند. کسی به دین اسلام گروید و خانواده تشکیل داد. و کسی از مجازات به خاطر «خیانت به وطن»، باوجود عفو اعلام شده، هراس داشت.
ولی، همرزمان سابق آنها از تلاش های خود دست بردار نشدند و کمیسیون خاص تشکیل دادند که تا به حال کار جستجو را دادمه میدهند، تا راجع به سرنوشت آنها چیزی را بدانند. اگر در سال های 90 آنها بر پیشرفت کم دست یافتند، اما بعد از مداخله امریکا در افغانستان در سال 2001 آنها تلاش های شان را، با استناد بر لست متشکل از 264 نام، از سر گرفتند. از آن به بعد آنها به بازگرداندن اجساد پنج نفر موفق شده و 30 نفر را که مفقودالاثر شمرده میشدند، زنده یافتند. هفت نفر در افغانستان ماندند.
بطور مثال، مانند بهارالدین حکیموف، باشنده ثمرقند، ازبکستان امروزی. در سپتمبر سال 1980 او در نبرد جراحت سنگین برداشت. یک افغان او را توسط بته های طبی معالجه کرد. او این فن را به حکیم یاد داد. امروز او را شیخ عبدالله خطاب میکنند. او در ولایت هرات زندگی میکند، جای که او را پنج سال قبل یافتند. گینادی تسیومی که حالا بنام محمد یاد میشود، 18 سال عمر داشت، وقتیکه او را در سال 1983 مفقودالاثر اعلام داشتند.
آخرین شخص ناپدیدشده در بهار سال گذشته زمان یافت شد، وقتیکه تیم جیوفزیکدانان اوکراینی که در جریان کار در افغانستان قرار داشتند، با ایگور بیلوکوروف اوکراینی روبرو شدند که مجاهدین در قندهار در سال 1988 به اسارت گرفته بودند. او بعد از قبولی دین اسلام بنام امرالدین مسمی شد. حالا او نه به زبان روسی و نه هم به زبان اوکراینی صحبت نمی کند. یگانه کلمه که به یاد دارد — والین، نام ولایت آبایی اوست.
راجع به پیلوت سابق شوروی که اخیراً یافت شده، معلومات کمتر وجود دارند و حتی نام او هم معلوم نیست. میگویند که همکاران امریکایی واستروتین او را در پاکستان، جای که افغانستان کمپ های زیادی برای نگهداری اسرا داشت، پیدا کردند. طبق معلومات آژانس تاس، نام او الکساندر میرونوف است. در حال که روزنامه »کمیرسانت» در مورد این معلومات شک دارد: در سال 1987 در افغانستان یک پیلوت ناپدید شده بود، نام او سرگی پانتیلیوک بود. او در سال 1962 در باتایسک ولایت روستوف تولد شده بود. در تاریخ 27 اکتوبر سال 1987 او در بگرام به هوا بلند شد، ولی بر نگشت. طیاره سو-27 او را مجاهدین سقوط داده بودند.
همسر او، ایرینا، هنگام که از این خبر آگاه شد، موهای سرش سفید شد. دخترش، لاریسا در آن وقت فقط چند ماه عمر داشت و حالا میگوید:«مدت طولانی صحبت کردن راجع به پدر من ممنوع بود».
گینادی شوروخوف از سازمان «برادری رزمی» خواستار رعایت احتیاط می باشد و میگوید:« ما در حال حاضر هیچ چیزی نمی دانیم، فقط یک فرضیه وجود دارد. باندهای محلی اکثراً برای آنکه مکافات دریافت کنند، اخبار جعلی پخش میکنند که بعداً دروغ ثابت میشود». اما، همسرش، ایرنا و دخترش، لاریسا، امیدوارند.