د. ماریانوویچ (D.Marjanović) در مطلب منتشره در نشریه «Advance»، چاپ کروویشیا در ادامه می نویسد، معمر قدافی که طی سالیان زیادی رئیس جمهور لیبیا بود و یکی از چهره های مشهور جنبش ضدامپریالیستی در قرن 20 باقی مانده بود، در سال 2011 به دست قوای امپریالیزم کشته شد که او با آنها با وسایل قانونی (و نه چندان قانونی) مبارزه میکرد. میتوان گفت که قدافی از مبارزه خود که تمویل مالی و تسلیح تقریباً همه سازمان های ضدامپریالیستی را که سلاح به دست جهت رفتن در راه مقاومت آماده بودند، پیشبینی میکرد، در سال های اخیر تا اندازه خسته شده بود.
سقوط نظام لیبیا، واضحاً، بصورت ناگهانی رخ نه داد و نه هم ادامه بهار نامنهاد عربی شمرده نمیشود. چنین پلان ها طی سالیان دراز سنجیده میشوند و برای تحقق عملی آنها منتظر موقع مناسب می مانند. ولی، بازهم یک عده معتقدند که شخص معمر قدافی در سال های اخیر تدریجاً مبارزه خود را معتدل تر ساخته بود و همین امر به آن مساعدت نمود که کشورش قربانی ناتو گردید.
ایالات متحده در طول ده ها سال قدافی را یکی از خشن ترین دشمنان خود (یکسان با فیدل کاسترو فقید) میدانست. قرار معلوم، قدافی به مناسبات بالقوه نو باور داشت و به خاطر آن بهای بسیار گزاف پرداخت.
در تاریخ 17 مارچ سال 2011 جلسه شورای امنیت سازمان ملل متحد برگزار شد. 15 عضو شورا به فیصله نامه 1973 رای دادند و فیصله نامه بدون هیچ اعتراض تصویب شد. ولی پنج کشور — برازیل، آلمان، هند، چین و روسیه — رای ممتنع دادند. اگر در آن وقت روسیه یا چین این فیصله نامه را ویتو میکرد، پس ممکن، امروز لیبیا کشور شگوفان صلح آمیز باقی می ماند. اما این کار صورت نه گرفت و ناتو از فیصله نامه برای آغاز تجاوز استفاده کرد.
در پاراگراف نهم این فیصله نامه راجع به وضع نمودن تحریم بر فروش سلاح به لیبیا صحبت شده است. قبل از رای گیری در فیصله نامه تغییرات اضافی وارد نمودند و در همان پراگراف یاداوری شده که اقدامات پیشنهادی در صورت عملی نمی گردند، اگر صحبت راجع به «دفاع از باشندگان ملکی» مطرح بحث باشد. بنابر همین فورمولبندی های زرنگانه، راه گنجشگک گشوده شد که از طریق آن گویا بطور قانونی ارسال سلاح به گروه های مختلف افراطی اسلامگرا، ابتدا — در شرق لیبیا و بعداً در تمام خاک آن کشور آغاز گردید. اولین کسی که اعلام داشت که فیصله نامه 1973 امکان مسلح ساختن «نیروهای مخالف قدافی» را فراهم می سازد، هیلاری کلینتن بود که در آن وقت در مقام وزارت خارجه امریکا ایفای وظیفه میکرد. بسیاری ها به خاطر دارند که او با علاقمندی خاص بر بمباردمان این کشور پافشاری میکرد.
راجع به اینکه این پروژه سالها سنجیده میشد، این واقعیت گواهی میدهد که امریکا به لیبیا مردم را روان میکرد که آمادگی طولانی در CIA و دیگر سازمان ها دیده بودند. هدف آن بود تا حمایت مردم مطمئین در محل کسب گردد که جنگ پیش می بردند و در نتیجه قدافی را سرنگون می ساختند. یکی از چنین اشخاص خلیفه حفتر، جنرال قدافی بود که در لحظه از او جدا شد و به امریکا فرار نمود. او در آنجا به شخص نزدیک به CIA مبدل گشت که او را در سال 2011 به لیبیا بازگرداند، تا دستورات ادارات استخباراتی را در محل اجرا کند.
حفتر که 75 سال عمر دارد، با دقت آن وظیفه را اجرا کرد که برای او در نظر گرفته شده بود. بعد از آن که قدافی را کشتند و نیروهای لیبیا شکست خوردند، حفتر به مقام سرقوماندان اعلی در شرق لیبیا رسید.
در سال های آینده نزدیک حفتر با اسلامگرایان مسلح جنگ طولانی پیش خواهد برد که با آنها یکجا علیه اردوی «سبز» لیبیا در سال 2011 می جنگیدند. بعد از سال 2011 جنگ بیشتر به هرج و مرج شباهت داشت، تا به جنگ واقعی و مدت زمان طولانی معلومات راجع به اینکه چه کسی پیروز میشود و چه کسانی اصلاً می جنگند، وجود نداشت. طبق برخی معلومات، حالا حفتر دو ثلث خاک لیبیا را کنترول میکند.
ولی در این اواخر چیزی رخ داده و شخص دیروزی CIA بیش از این به آن وفادار نیست و بجای اینکه کنترول اراضی اشغال شده با معادن نفت و منابع سرشار را به حامیان دیروزی خود بسپارد، حفتر به رقبای حامیان خود، منجمله روسیه رو آورده است.
ولی واشنگتن سیاست خارجی نو را در پیش گرفته و به این منظور حکومت در طرابلس تشکیل داد. میتوان گفت که حفتر برای امریکایان جهت انجام کارهای کثیف ضرور بود، نه برای ان که بعداً به قدرت برسد. ولی حفتر حکومت در طرابلس را به رسمیت نمی شناسد.
بعد از شرکت در منازعه سوریه به روسیه، بدون شک، پیشنهادات مختلف از تمام گوشه های جهان، از جمله راجع به اعمار پایگاه، مواصلت می ورزند. گمان نمی رود انتظار داشت که مسکو به این کار، حد اقل تا زمانیکه اوضاع در سوریه حل نشود، تن دهد. اگر جنگ در سوریه طوری خاتمه یابد که نیروهای ضد سوریه شکست بخورند، پس هیچکس را خواست روسیه در باره گسترش نفوذ جیوپولیتیکی خود حیرت زده نخواهد ساخت. و در این صورت لیبیا به مثابه اولین وریانت مطرح میگردد.