تعداد بیشتر زنان افغانستان که در سایۀی جنگ، نانآوران خانوادههایشان را از دست داده بودند، برای تأمین معیشت خود و خانوادهیشان وارد کاروبار اجتماعی شدند.
در دهه 90 برخی از زنان موترهای شخصی داشتند و حتی برخی از زنان به عنوان رانندگان ملی بس- سرویس دولتی انتقال داخل شهری — بودند. این رسم با به قدرت رسیدن حکومت مجاهدين و طالبان ازمیان رفت.
باآنکه از نگاه قانون زنانی بالاتر از 18 سال جواز رانندگی گرفته می¬توانند، افغانستان دراین عرصه به صورت جدی به عنوان جامعه سنتی باقیمانده است. به این دلیل حتی درشهرهای بزرگ به ندرت دیده می شود که زنی پشت فرمان یا «اشترنگ» موترقرارگیرد.
در یک دهه گذشته زمینههای بیشتر برای نمایش ظرفیت و توانمندی زنان در افغانستان فراهم شده و این قشر در عرصههای مختلف از جمله جلسههای سیاسی، فعالیتهای مدنی گرفته تا کارهای تجارتی و صنعتی حضور پررنگ داشتهاند.
برعلاوه که زنان در بخشهای مختلف (سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی) در این مدت فعالیتهای چشمگیری داشته است اکنون یک زن در بلخ شغل رانندگی تکسی را انتخاب کرده و از این راه پول حلال برای نیازمندی مالی خانوادهٔ خود بدست میآورد.
سارا بهایی نخستین راننده تکسی زن در افغانستان میباشد که در شهر مزارشریف مرکز ولایت بلخ در شمال افغانستان زندگی میکند. وی از شغل تکسیرانی رضایت داشته و این وظیفه را دوست میدارد.
از او در مصاحبه با خبرگزاری اسپوتنیک خواستیم تا خودش را معرفی کرده بگوید چی انگیزه سبب شد که تابوشکنی کند به تکسیرانی که بیشتر یک شغل مردانه پنداشته میشود، روی بیاورد:
«من سارا بهایی استم، آموزگار مکتب و اولین تکسیران زن افغانستان. در ولایت فاریاب به دنیا آمده ام و سکونت فعلی من ساحهٔ کمربند بابه یادگار شهر مزارشریف مرکز ولایت بلخ است. چند دلیل داشت که من این شغل را انتخاب کردم؛ اول اینکه به همه مردم نشان دهم که زنان افغانستان هم میتوانند که از راه حلال برای رفع نیازمندی مالی خانوادهٔ خود کار کنند و دیگر اینکه ولایت بلخ از امنیت خوبی برخوردار است و همه میتوانند کار نمایند».
این تنها دلیلهای سارا بهایی برای آغاز تکسیرانی نبوده است، او میگوید که در کنار دلایل دیگرش، برای رفع نیازمندی های زنان همشهری اش که مورد اذیت مردان تکسی ران قرار می گرفتند، دست به این اقدام زده است.
او که معلم مکتب هم بوده است، میگوید معاش معلمی، نیازمندی خانواده او را رفع نمیکرد به همین خاطر خواست کار دیگری را انجام دهد تا پول بیشتر بدست بیاورد.
همین بود که خانم بهایی با تشویق نزدیکان و زنان آشنا تصمیم خودش را گرفت و دست به اقدام زد.
او میگوید:
«برایم از پدرم یک مقدار زمین در ولایت فاریاب میراث مانده بود که من مجبور شدم آن زمین را به فروش برساندم و پول آن را تکسی خریداری کنم.
او رانندگی را نیز زمانی که در ولسوالی دهدادی ولایت بلخ زندگی میکرد از همسایههایش آموخت. بعد از مدیریت ترافیک مزارشریف جواز رانندگیاش را هم به دست آورد.
بهایی نخستین زنی است که تکسیرانی را در افغانستان آغاز کرد، او را میتوان پیشگام این عرصه دانست، پیشگام بودنی که گفتۀ خودش آسان به دست نیامده است:
«در اولین روز های کارم مورد تهدید قرار میگرفتم. خشونت، بد رفتاری و بد گفتاری های زیاد را متقبل شدم. حتی به بهانهَ مراعات نکردن نوبت مورد لت و کوب دیگر تکسی درایوران قرار گرفتم. تایرهای موترم را پنچر میکردند تا نتوانم کار کنم.»
بانو سارا با عزم و اراده راسخ و با پشتکار و شوق و علاقه ویژۀ خودش به رانندگی تکسیاش ادامه داد و مبارزه کرد. او توانست بعد از مقابل شدن با این همه موانع و مشکلاتی که سر راهش قرار داشت، استوار و مصمم به کارش ادامه دهد.
حالا شرایط برایش بهتر شده است: «خوشبختانه اکنون برخورد مردم با من خوب شده و هر کس که میبیند که من تکسی رانی میکنم و پول حلال برای خانواده پیدا میکنم تشویق میکنند.»
او به نقش ارزندۀ زنان در اجتماع آگاه است و با صمیمیت خاص خودش میگوید:
«زنان چیزی کمتر از مردان ندارند. اگر اراده و جرأت داشته باشند میتوانند در کنار مردان در کارها سهم گرفته و جامعه را به سوی ترقی سوق دهند. او میگوید: من جرات خود را امروز مدیون زنان همشهریام می دانم که با تشویق و حمایت شان، مرا یاری رساندند.»
سارا می گوید اکنون وقتی زنان راننده را در موترهای شخصی شان میبیند خرسند میشود و این امید دل دلش پیدا میشود که روزی تکسیران های زن بیشتری به کار آغاز خواهند کرد:
«در گذشته نسبت به کار و فعالیت زنان در خارج از منزل ممانعت و مشکلات زیادی وجود داشت اما حالا آن مشکلات کم شده اند، جامعه ما نسبت به گذشته پیشرفت کرده و زنان میتوانند در بخشهای مختلف فعالیت نمایند، به شرط آن که ترس را بهخود راه ندهند.»
سارا بهایی علاوه بر این که نخستین راننده زن در افغانستان است، حالا عالمی از دغدغهها و مصروفیتها را دارد و بیشتر تبدیل به یک الگوی زنان و یک فعال بشری شده است.
او برای شماری از زنان ولایت بلخ دورههای آموزش رانندگی راهاندازی میکند. او می گوید که تا کنون به 250 زن در این ولایت رانندگی آموخته است. زنانی که نزدش رانندگی آموخته اند به وی گفته اند: «یادگرفتن رانندگی زنان از یک آموزگار زن به مراتب راحت تر از یادگرفتن از یک مرد است.»
خانم بهایی برعلاوه که شغل تکسی رانی دارند، از دانشکده تعلیم و تربیه یکی از دانشگاههای افغانستان فارغالتحصیل شده و در مکتب مولانا جلال الدین محمد بلخی در بخش مضامین اجتماعی آموزگار است و ریاست شورای زنان محل زندگی خود را همچنان به عهده دارد.
او همچنین با دفتر ساحوی کمیته سویدن کار کرده و آنجا فزیوتراپی را یاد گرفته، او حالا در کنار شغل آموزگاری و رانندگی به طور شخصی برای مریضان متقاضی که بیشترشان معلولان اند خدمات فیزیوتراپی را هم ارایه می کند. او رییس کوپراتیف پرورش زنبور و تولید عسل نیز است که عوایدی از آن به دست نمیآورد. به حیث رضاکار با یکی از دفاتر مدافع حقوق زن در ولایت بلخ کار می کند. این دفتر بیشتر مشکلات حقوقی و خانوادگی زنان را حل می کند. یکی از وظایف سارا این است که از گسترش مشکلات خانوادگی زنان جلوگیری کند.
سارای بهایی از موفقترین فعالیتهای شاد میکند که توانسته از چند مورد طلاق جلوگیری کند و در شماری حالات توانسته قناعت اعضای خانوادۀ دخترانی را به دست بیاورد که ادامه تحصیلات برای شان محدود شده بود. او با گفتن این جملات نشان میدهد که از این شرایط راضی و متفخر است:
«من کسی هسی هستم که از بین جامعه برآمده ام و خدمت من نیز برای همین مردم جامعهام میباشد. خوشحال هستم که مردمم از من راضی هستند.»
از وی در مورد زندگی شخصی اش پرسیدیم:
«من در یک فامیل روشنفکر به دنیا آمدم، 42 سال عمر دارم و تا هنوز ازدواج نکردهام. 3 کودک به فرزندی گرفتم اما متأسفانه یک پسرم هژده سال عمر داشت و صنف 8 مکتب بود که به شهادت رسید. شوهر خواهرم را طالبان به شهادت رساندند و از او شش طفل باقی ماند که مسوولیت آنها هم به دوش من است همرای مادرم یکجا در شهر مزار شریف زندگی میکنم و مسولیت هر پنج نفر به دوش من است.»
او «تامین نیازمندی مالی خواهرش و فرزندان و سرپرستی از مادر پیرش» را؛ عمده ترین علتهای ازدواج نکردن خود میگوید.
خانم سارا بهایی به دیگر زنانی که علاقمند رانندگی یا تکسیرانی استند، نیز پیامی دارد:
«هر خانم باید اول به خود اعتماد کامل داشته باشند و به فکر حرفها و سخنهای بیمورد مردم نباشد، اگر علاقه دارد که تکسیرانی کند و برای خانواده خود پول پیدا کند تا ضروریات خانه رفع گردد و یا هم بدون تکسیرانی علاقه به رانندگی دارد، در چارچوب شریعت اسلامی و با حجاب کار کنند و روزی حلال برای خود و خانوادهٔ خود بدست بیاورند. من یک پیام به خانمهایی که گدایی میکند دارم که آنان از گدایی و پول مفت دست بردارند و بروند کار کنند و از آبلۀ دست خود، صاحب روزی شوند.»
در قانون اساسی 1964 افغانستان، بر برابری و حقوق طبیعی کلیه شهروندان زن و مرد تأکید شده است. تا آغاز دهۀ 90 میلادی، زنان و مردان در دانشگاههای افغانستان در کنار هم درس میخواندند و زنان میتوانستند معلم، وکیل مدافع، قاضی، استاد دانشگاه، پزشک یا نویسنده شوند.
این روند با آغاز حکومت مجاهدین دستخوش تغییراتی شد و با آغاز دورۀ حاکمت طالبان در 1996، روزهای سیاه زنان افغانستان به دور از کوچکترین حقوق انسانی آغاز شد.
پس از سقوط رژیم طالبان، حالا زنان افغانستان یک بار دیگر تلاش دارند تا همپای مردان در فعالیتهای اجتماعی و فضای سیاسی نقش برجسته ایفا کنند.