عطامحمد نور از پانزده سال به این سو بر ولایت بلخ، یکی از ولایتهای مهم و استراتیژیک شمال در افغانستان حاکمیت دارد و او در این بخش برای حزب جمعیت یک جزیره قدرت ایجاد کرده است. آقای نور که همزمان ریاست اجرایی حزب جمعیت را نیز به عهده دارد، بارها موضعگیریهای سخت و تندی علیه حکومت داشته است. او بیشتر بهجای این که به عنون یک چهره ارشد حکومتی تبارز کند، بارها به عنوان یکی از چهرههای اصلی اوپوزیسیون عمل کرده است. حضور آقای نور در شمال تا جایی به بهبود امنیت در بلخ کمک کرده، اما شکافهای عمیق اجتماعی و قومی را در این ولایت بهوجود آورده است.
ولایت بلخ در شمال و ولایت هرات غرب افغانستان دو جزیره اصلی قدرت حزب جمعیت اسلامی پنداشته میشدند. یکی از این جزیرهها با کنار رفتن اسماعیل خان از رهبری ولایت هرات در نتیجه تلاشهای حامد کرزی رییسجمهور پیشین، از بین رفت، اما جزیره شمال تاکنون پابرجاست.
حامد کرزی توانست اسماعیل خان را از ولایت هرات بیرون بکشد و اما اقدامش برای بیرون کشاندن عطامحمد نور از ولایت بلخ کارساز واقع نشد. اما، اشرفغنی این بار تصمیم گرفته است تا جزیره قدرت شمال را از بین ببرد و آقای نور را مثل اسماعیلخان از صلاحیتهای حکومتی دستش را کوتاه سازد. هرچند اقدام ریاستجمهوری برای برکناری عطامحمد نور که از پانزده سال به این سو به عنوان امپراتور شمال در ولایت بلخ حکم رانده اقدام به جا و قابل تقدیر به شمار میرود، اما در عینحال نگرانیها از حرکت حکومت به سمت دیکتاتوری تحت نام دموکراسی اوج میگیرد.
در هرنظام و حکومتی لازم است تا قدرت یکدست باشد، اما در افغانستان بدلیل آنکه اکثر رهبران ارشد آن قومی و سمتی عمل کرده و میکنند، پایان کار عطامحمد نور در ولایت بلخ تمایل اشرفغنی را به دیکتاتوری بیشتر میسازد. آقای غنی از همان آغاز کارش روش دیکتاتوری را به پیش گرفت. او در بخشهای مختلف کمیتههای متعددی را شکل داد و ریاست هر کمیته را خودش به عهده گرفت.
عطامحمد نور به عنوان یک مانع برای جلوگیری از دیکتاتور شدن حکومتی تحت رهبری اشرفغنی پنداشته میشود. آقای غنی و تیم همکارش طی نزدیک به سال گذشته با عملکردهای قومی و سمتیشان ثابت ساخته که تمایل بیشتری به دیکتاتوری و تکقومی شدن قدرت سیاسی در افغانستان دارند.
درز راهنمای «قومگرایانه» توسط یکی از کارمندان ارشد اداره امور ریاستجمهوری، جعل فهرست کارمندان اداره هوانوردی ملکی، گزینش اکثریت افراد مربوط به قوم پشتون در نهادهای حکومتی از جملهای این اقداماتی اند که به خوبی نشان میدهند که اشرفغنی قصد دارد تا حکومت تکقومی دیکتاتوری ایجاد کند. همچنین در آغوش کشیدن گلبدین حکمتیار رهبر حزب اسلامی و بیتفاوتی ریاستجمهوری در قبال اظهارات قومگرایانه و تفرقهافگنانه حکمتیار نیز نشان دهنده تکقومی شدن قدرت است.
اشرفغنی و تیم همکارش بسیار به آسانی توانست جنرال عبدالرشید دوستم را از قدرت سیاسی خلع کنند. آقای دوستم پیش از آن که متهم به بدرفتاری جنسی علیه یکی از مخالفان سیاسی قدیمیاش شود، از قدرت بهنحوی خلع شده بود. اشرفغنی به خواستهایش توجهی نداشت و به کارکرد او هیچ اهمیتی نمیداد. اشرفغنی از جنرال عبدالرشید دوستم تنها به عنوان یک تکیت انتخاباتی استفاده کرد و از قبل فهمیده میشد که آقای غنی نمیخواهد با دوستم کار کند. زیرا، سالها قبل از انتخابات ریاستجمهوری 2014، آقای غنی از دوستم به عنوان یک جنایتکار نام برده بود.
با خلع قدرت شدن جنرال دوستم، اینبار نوبت به عطامحمد نور رسیده است. هرچند در شرایط موجود که وضعیت سیاسی، امنیتی و اقتصادی افغانستان بحرانی است هیچ ضرورتی به تغییر و تبدیل جنجالبرانگیز رهبری ولایت بلخ دیده نمیشد، اما آقای غنی قصد تا از قبل از نزدیک شدن به پایان دوره کاریاش به عنوان رییسجمهور، تمامی مخالفان سیاسیاش را از صحنه حذف کند تا بتواند در انتخابات بعدی با دستباز عمل کند.
اشرفغنی با تغییراتی که در پی آن است یک مساله را فراموش کرده است. او در کنار خود افرادی را دارد که با استفاده از نام رییسجمهور در صدد بدنام کردن و به چالش کشیدن آقای غنی هستند. از اشرفغنی به عنوان آله دست استفاده میشود و طرحهایی که نزدیکان آقای غنی میریزند، از طریق رییسجمهور اجرا میکنند.
حلقهای که آقای غنی را محاصره کرده از خود رویایی برای رسیدن به قدرت دارد. این رویاها از طریق اشرفغنی کم کم به اجرا در میآید. رییسجمهور غنی توانایی آن را ندارد تا خود از درون این حلقه بیرون شود و یاهم مخالفتی زنجرههای این حلقه داشته باشد.
تغییراتی که آقای غنی در پی آن است، به خوش شهروندان افغانستان هم نیست. زیرا، بخش اعظم اقوام افغانستان به شمول شماری از پشتونها، آقای غنی را به عنوان یک فاشیست قومی میشناسند. آقای غنی هرچند در آغاز کارش به عنوان رییسجمهور با حذف پسوند «احمدزی» از اخیر نامش تلاش کرد تا این ذهنیتها را تغییر بدهد، اما باآنهم همه میدانند که این یک اقدام عوامفریبانهی بیش نیست. اقدامات او تاکنون بیشتر به منظور حذف دیگر چهرهها و اقوام بوده است. با اینحال، اشرفغنی در تلاش است تا تحت نام دموکراسی به رویای رسیدن به دیکتاتوری باشد؛ چیزی که برخلاف تصور و برداشت رییسجمهور، در شرایط موجود رسیدن به آن ناممکن است.
نویسنده: دایفولادی