روند تغییرات خاورمیانه پس از جنگ اول و دوم جهانی و تجزیه امپراطوری عثمانی به کشورهای عرب زبان و تشکیل دولت-یهودی اسرائیل نقاط عطفی دارد که دربردارنده ی:
۱- تشکیل دولت های جمهوری اسلامی در ترکستان شرقی، پاکستان، موریتانی، ایران، افغانستان، گامبیا.
۲- شورش های مردمی در کشورهای عرب زبان، موسوم به بهار عربی.
۳- تغییر شکل سازمان تروریستی القاعده به دولت اسلامی (داعش) در پی تضعیف شدید دولت های عربی سوریه و عراق.
۴- ورود شبه نظامیان شیعه برای نبرد با شورشیان عراقی و سوری وکمک به شیعیان الحوثی یمنی.
۵- مواضع عربستان، ترکیه و ایران نسبت به یکدیگر که میان رقابت، تقابل و ضدیت نوسان می کند.
این بی ثباتی در پیوند های کشورهای مسلمان، مانع صلح و توسعه پایدارِ خاورمیانه است. برای نمونه سیاست ترکیه ایران و عربستان درباره ی قطر، افغانستان، سوریه، یمن، لبنان، بحرین، فلسطین، نشان از نبود یک توافق و اتحاد و پیوند همه جانبه ی راهبردی و استوار، بین کشورهای خاورمیانه می باشد.
اسراییل از این اوضاع آشفته خاورمیانه بیشترین بهره برداری را می کند و در نظام بین الملل جایگاه خود را استوار می کند و امروزه با ۱۵۷کشور روابط دیپلماتیک وتجاری دارد.
ناتوانی جوامع عرب زبان ومسلمان در تشکیل دولت فراگیر و با ثبات و هرج و مرج در برخی کشورهای مسلمان و عرب زبان مانند یمن، سوریه، لیبی، عراق، افغانستان و تضاد بین عربستان و ایران که اگر به جنگ نرسد مانع همکاری منطقه ی است و از سوی دیگر علمای اسلام و مذاهب اسلامی در بسیاری از مسایل جهان وحدت رای و نظر ندارند و بحران های اقتصادی و اجتماعی چون مهاجرت دانش آموختگان و بیرون شدن سرمایه ها از کشورهای بحران زده و بحران زیست محیطی خشکسالی، پدیده گرد وغبار از دست دولت ها ابتکار عمل بیرون رفته است و ناتوانی کشورهای مسلمان و عرب زبان برای پایان دادن به تراژدی غم انگیز سوریه و محاصره ظالمانه یمن همگی دلیلی بر این مدعا است.
سیاست مداران امریکای در پی استواری و پذیرش تمامیت و حاکمیت اسراییل بر تمام سرزمین های مورد مناقشه اعراب و اسراییل و حذف عنصر مذهب از حاکمیت بر سرزمین بیت المقدس هستند تا هرسه ادیان ابراهیمی بدون جنگ و خونریزی به انجام مناسک دینی بپردازند. حاکمان اسراییل به هیات حاکمه ی امریکا این تعهد و ضمانت را داده اند تا در بیت المقدس آزادی مذهبی را تامین کنند و امریکا در این برهه ی خاص فرصت را مناسب دید و بیت المقدس را پایتخت اسراییل اعلام کرد، تا سفارت خانه و اماکن دیپلماتیک به این شهر که دارای تنوع مذهبی است منتقل شود و الگوی همزیستی مذهبی به جهان ارایه شود و عملاً و رسماً دین از حکومت داری جدا گردد و این سیاست غایی هیات حاکمه امریکا است.
شواهد عینی حکایت از ناتوانی اعراب ومسلمانان برای جلوگیری از انتقال پایتخت اسراییل به بیت المقدس دارد. روند صلح اعراب و اسراییل هم شکست خورده است چون با وجود توافق حماس و فتح برای انتخابات پارلمانی هنوز نتوانسته اند دولت فلسطینی را تاسیس کنند و فلسطینیان از سیستم پولی ومالی اسراییل بهره می برند و فلسطینیان به اقتصاد اسراییل وابسته هستند و چون اتحادیه ی کشورهای عرب، شورای همکاری کشورهای خلیج فارس، سازمانهای بی فایده که اعضایش در تضاد بایکدیگر هستند و مسلمانان هم گرفتار اختلافات مذهبی در عراق، سوریه و یمن نمونه آشکار این اختلاف مذهبی است. نمونه دیگر از این اختلافات محدودیت برای اهل تسنن در ایران و فشار بر شیعیان بحرین، عربستان و یمن از سوی حاکمان سعودی، گواه این مدعا است.
اگر جوامع مسلمان بخواهند این وضعیت شوم را ادامه دهند و به تضعیف یکدیگر بپردازند این قرن، قرن زوال مسلمانان خواهد بود، مگر اینکه مسلمانان بتوانند اوضاع آشفته و پریشان جوامع اسلامی را سامان دهند و بتوانند زندگی در شان و شرافت مسلمان را بسازند و با دیگر انسانها از راه صلح و دوستی سخن گویند تا معجزه اسلام در قرن ۲۱ نمایان گردد.
نویسنده: حمید تبرزن