نمایندههایی از جامعۀ شصت درصدی جوانان که میتوان آنها را نسل طلایی افغانستان خواند و کار آنها در ساختن یک افغانستان باثبات و پیشرفته در نبود دیگر جوانان روز به روز سختتر است، اما آنها هر کدام با هدف مشخص و مسیر خاص خودشان، زندگی را در گوشهیی از پایتخت افغانستان میگذرانند و برای فردای خود و کشور شان، هدف و آرزو دارند، خبرنگار اسپوتنیک در کابل به سراغ شماری از این جوانان رفته و در مورد زندگی عادی آنها، پرسشهای ساده را مطرح کرده است.
مروه، یکی از این جوانان طلایی است. او دختر آرام، مودب و درسخوان به نظر میرسد. پس از پایان ساعت درسی، به سراغش رفته و از وی درخواست مصاحبه میکنیم، با بسیار آرامی به ما پاسخ مثبت میدهد و خودش را اینگونه معرفی میکند:
«نام من مروه، دانشجوی سال چهارم دانشکدۀ زبان و ادبیات روسی میباشم. از مکتب مخفی بدخشی فارغ شدهام و اکنون در خواجه رواش کابل زندگی میکنم.»
مصروفیت روزانۀ او را، به گفتۀ خودش درس خواندن در دانشگاه، کار در خانه و یادگیری انگلیسی و کمپیوتر در کورسها تشکیل میدهد، اما میگوید ساعات معینی برای این کار ندارد:
«برخی روزها چهار-پنج ساعت تنها در ساعت درسی در دانشگاه و کورس سپری میکنم و در خانه هم بین 2 تا 4 ساعت درس میخوانم.»
وقتی مروه از علاقهاش به درس میگوید از وی میپرسیم که در آینده دوست دارد چهکاره شود:
«من علاقه خاصی به استادی دارم و در آینده میخواهم یک استاد موفق شوم تا بدین ترتیب بتوانم مسئولیتم را در برابر جامعهام انجام داده باشم. من از واژه مسئولیت استفاده کردم، چون اگر خدمت میگفتم بدین معنی بود که کسانی مدیون من خواهند بود، اما واژه مسئولیت، کسی را مدیون من نمیسازد. در بسیاری از جاها نوشته شده که ما خدمتگزار هستیم. خدمتگزار گفتن یعنی کسی یا کسانی را مدیون خود ساختن و در افغانستان بسیاری از واژه ها درست معنی نمیشوند و یا کسی به درستی معنی واژهها را نمیداند.»
با وجود مشکلات فراوانی که در افغانستان وجود دارد، او نگاه خوشبینانه به زندگی دارد و در پاسخ به رضایتش از زندگی، میگوید:
«بلی! من از زندگیام بسیار راضی استم، اما وقتیکه بتوانم در آینده یک استاد ورزیده شوم، بیشتر از این خوشحال خواهم بود.»
علی سینا مهتر، پسر بشاش و پرانرژی که ورزشکار است و همزمان در دو دانشگاه درس میخواند یکی دیگر از نشانههای نسل طلایی افغانستان است. او با معرفی خود، دربارۀ مصروفیتهای زندگی خود میگوید:
«علی سینا مهتر استم در دیپارتمنت روسی دانشگاه کابل درس میخوانم. پدر و مادرم اهل ولایت زیبا و تاریخی غزنی استند. در سال 1374 در کابل تولد شدهام و در سال 1381 در یکی از مکتبهای مشهور کابل، آموزشهای ابتدایی خود را آغاز کردم. حالا هم به دانشگاه کابل راه یافتهام و در صنف چهارم زبان و ادبیات روسی این دانشگاه مصروف تحصیل میباشم.»
او میگوید که علاقۀ فراوانش به درسخواندن و رشتۀ کاری مورد پسندش، سبب شده است تا به یک دانشگاه اکتفا نکند:
«در یک دانشگاه دیگر حقوق میخوانم، چون دوست دارم روزی یک وکیل مدافع خوب باشم. در کنار آن ورزش میکنم.»
برای ما جالب است که بدانیم یک روز برای علیسینا مهتر چگونه میگذرد:
«صبح من با عبادت آغاز میشود، پس از آن به باشگاه ورزشی برای تمرین میرومم، بعد از ورزش صبحانه می خورم و به طرف دانشگاه کابل میآیم. پس از پایان درسهای دانشگاه کابل و خوردن نان چاشت، به دانشگاه خصوصی میروم که در آنجا حقوق میخوانم و سپس خانه. اینطور یک روز برای من به پایان میرسد.»
ویژگیهای یک فرد موفق به باور این جوان زحمتکش، به داشتن آگاهی و هدف ارتباط دارد:
«به کسی میتوانیم یک فرد موفق بگوییم که زندگی خود را آگاهانه و با یک هدف به پیش ببرد. بدون هدف، هیچکسی نمیتواند موفق باشد. هدف، همان نقطهیی است که ما را به حرکت میآورد تا برای رسیدن به آن تلاش کنیم. میتوانم بگویم این هدف است که ما را به موفقیتهای مزید میرساند.»
از وی میپرسیم که به نظر او، تحصیل چه نقشی در هدفمند شدن زندگی دارد؟
«تنها با تحصیل میتوان یک زندگی هدفمند داشت، تحصیل خودش یکی از نیازمندیهای کنونی مردم است، با تحصیل انسان میتواند با مشکلات مبارزه کند و مهمتر از همه، آگاهانه زندگی کند.»
در حالی که امید در میان شهروندان افغانستان کمتر شده، اما علیسینای مهتر هدف خود را تعیین کرده و تصمیم خودش را گرفته است:
«میخواهم که یک وکیل مدافع خوب شوم، تا از اینطریق بتوانم به مردم خود خدمت کنم.»
از او میپرسیم که با این علاقه به وکیل مدافع شدن، چرا زبان روسی میخواند:
«حقوق، زبان و ادبیات پیوندهای تنگاتنگی باهم دارند. من زبان و ادبیات روسی را به این دلیل انتخاب کردم، که بتوانم در عرصه بینالملل و در حقوق بینالملل کار کنم و این کار نیاز به یادگیری زبانهای بینالمللی مانند زبان روسی دارد. افغانستان در روزگار ما، سخت نیازمند کسانی است که هم در حقوق بینالملل آگاهی داشته باشند و هم بر چند زبان بینالمللی مسلط باشند.من میخواهم و و امیدوارم روزی بتوانم یک وکیل مدافع خوب باشم و از موکلانم حتا در دادگاههای بینالمللی دفاع کنم تا افتخاری برای کشور و مردم خود شوم.»
با جوان شیکپوش دیگری روبرو میشویم…
عبدالقدیر قادری نام دارد و دانشجوی سال چهارم دانشگاه کابل است. میگوید در کنار آن در دانشگاه امریکایی افغانستان نیز درس میخواند و همزمان مصروف تجارت شخصی است.
قادری میخواهد در آینده یک تاجر خوب باشد، او میگوید:
«با انجام خوب تجارت میتوان به درستی برای مردم و کشور خود خدمت کرد.»
به شیکپوشی اش اشاره میکنیم و از رنگ مورد علاقهاش میپرسیم:
قادری با لبخند پاسخ میدهد:
«رنگهای آبی و جیگری را دوست دارم. بیشتر وقتها لباسهای خود را از فروشگاه شهرنو خریداری میکنم اما در این اواخر با روی کار آمدن فروشگاههای آنلاین بسیار خوشحال و راحت شده ام. به نظر من خرید آنلاین در صرفهجویی زمان، بسیار مناسب و موثر است.»
به گفتۀ او، جوانان نسل تأثیرگذار افغانستان استند:
«از تمام جوانانی که پول و امکانات در اختیار دارد، میخواهم تا بخشی از آن را صرف کارهای مفید و تحصیل خود کنند.»