به کارشناسان در باره روسیه ضرورت است، دانش لازم نیست

© Sputnik / Grigoriy Sisoev /  مراجعه به بانک تصاویر به کارشناسان در باره روسیه ضرورت است، دانش لازم نیست
به کارشناسان در باره روسیه ضرورت است، دانش لازم نیست - اسپوتنیک افغانستان
عضو شوید
زمانیکه کار به روسیه مربوط میگردد، پس جای تحصیلات تخصصی و روحیه تحقیقات حقیقی را وطنپرستی کاذب میگیرد و این اشتباه بزرگ است.

لیونید بیرشیدسکی در مطلب منتشره در نشریه Bloomberg، چاپ امریکا مینویسد، چیزهای زیادی باید در رابطه به کمیته تحقیقات در باره روسیه که به تازگی تشکیل شده، روشن ساخت که قصد دارد "به امریکایی ها در مورد درک تمام جدی بودن حملات دوامدار روسیه بر دموکراسی ما کمک کند». عجیب ترین خصوصیت این کمیته را میتوان عدم موجودیت کارشناسان در باره روسیه خواند. این نشانه آشکار زمان ما است.

 بوجودآمدن این کمیته در ایالات متحده امریکا از برکت شرکت دو هنرمند معروف "روب رینر" و "مورگان فریمن"، در آن که سازمان غیر انتفاعی جدید را در ویدئو معرفی کردند که در آن گفته میشود: " ما در حالت جنگ هستیم"، شهرت گسترده یافته است. روب رینر در طول تمام دوره کار خود هرگز با روسیه تماس نداشته است. در عین حال، فریمن در دو فیلم رژیسور روسی تیمور بکمامبیتوف، منجمله، فلم "بن گوری" (2016)، که نمایش آن ناموفق ثابت شده، بازی کرده است.

در ترکیب شورای مشورتی کمیته یک نفر شامل است که در مسکو متولد شده است — مبصر محافظه کار ومورخ نظامی " مکس بوت". او در سن کودکی به ایالات متحده رفته و هیچکدام از آثار اصلی وی به روسیه اختصاص نداشت. رئیس سابق آژانس امنیت ملی، جیمز کلیپر شاید در دوره خدمت خود با کارشناسان روسی ارتباط داشت، اما او خودش چنین شخصیت محسوب نمی شود. به عین ترتیب دیگر اعضای شورا که قبلا هیچ علاقمندی ژرف به روسیه نداشتند. آنها را نمیتوان "محققان" واقعی خواند — به خاطریکه انها برای این کار اندوخته های دانش کافی راجع به روسیه ندارند — ولی سازمان که برای جمع آوری ثبوت ها ایجاد شده، ظاهراً، برای فروش قصه مغرضانه به جای اینکه اطلاعات بوجودآمده را بطور بی طرفانه ارزیابی کند، استفاده میشود.

 آنهایی که برخورد ظریفتر تامین کرده میتوانند، در ایالات متحده هر سال کمتر می شود. طبق گفته انجمن مطالعات زبان معاصر، در سال 2013 تعداد محصلین پوهنتون های امریکایی که کورس زبان روسی را انتخاب کرده، نسبت به سال 1960 کاهش یافته است.

زبان غیرمحبوب

اوج علاقه به روسیه با سال 1990 مصادف بود، زمانی که با بازشدن سرحدات شوروی، فرصتی جدید برای آموزش زبان بوجود آمد: در آن وقت این زبان دشمن نبود، بلکه زبان بود که در بازار امیدوارکننده جدید از آن استفاده بعمل می آمد. اما، تامین مالی ناچیز و دورنماهای غیر قابل توجه برای رشد حرفه ای در طول سال ها، جامعه کارشناسان درمورد روسیه را کاهش داده است.

 وضعیت مشابه در گوشه های دیگر جهان انگلیسی زبان بوجود آمده است. در نتیجه نسبت به کشور که اغلب به نام کشور در حال غروب منطقه نامیده میشود، تنها گروه کوچک دوستداران "داستایفسکی" علاقمند نشان میدهند. باوجود این کمیته عالی تحقیقاتی وگروه های دیگر که به مداخله روسیه در دموکراسی ایالات متحده امریکا علاقمندی دارند — اگر واقعاً هم به این دلچسپی میداشت — می توانست حداقل چند متخصص دارای تخصص عالی را به صفت مشاوران پیدا کند. و چیزی رخ میدهد که در این روزها سیموئیل گرین (Samuel Green) رئیس موسسه مطالعات روسیه در کالج کینگ در لندن،در بلاگ خود، نوشته است.

" تعداد بسیار زاد از دوستان روسی و همکاران من که در امریکا زندگی میکنند — مهاجران و اتباع امریکا، متخصصان، روزنامه نگاران، و دانشمندان که همه آنها بدون استثنا مخالف سرسخت پوتین هستند — به پنهان شدن و اختیارکردن سکوت مجبور شده اند. تعداد بسیار زیاد تحلیلگران امریکایی به پنهان نگهداشتن نظر خود که با نظر رسمی سازگار نباشد، معتقدند. پس معلوم میشود، من یکنیم دهه صرف آن کردم، تا به سیاستمداران، روزنامه نگاران و اتباع عادی روسیه توضیح کنم که تنفر غریزوی امریکایی دوران جنگ سرد دیگر مرده و به خاک سپرده شده است، فقط برای اینکه، تا دید که آن چگونه احیا شده".

گرین با جدیت تمام جهت استفاده از برخورد ظریفتر جهت نظارت بر روسیه دعوت بعمل می آورد. اما طوریکه مارک گالیوتی، یکی دیگر از کارشناسان برجسته راجع به روسیه، که قبلا در پوهنتون نیویورک تدریس میکرد، و در حال حاضر در انستیتت روابط بین الملل در پراگ کار می کند، اخیرا در توییتر خود نوشت:« هر گونه تلاش درنظر گرفتن ملحوظات به مثابه خیانت تلقی میشود».

امروز به متخصصین مانند مولی ماک کیو (Molly McKew) مشاور سابق میخائیل ساکاشویلی رئیس جمهور اسبق گرجستان، تقاضا وجود دارد. سایت کمیته تحقیق در باره روسیه به طور فعال بر او استناد میکند.

 موضعگیری مک کیو، که او به طور منظم در مقالات طولانی خود در مجلات و گردهمایی های مختلف تکرار می کند، این است که روسیه با ایالات متحده جنگ اطلاعاتی پیش می برد.

"طبق دوکتورین استراتیژیک ما، عملیات اطلاعاتی این نوع، به عنوان مکمله عملیات نظامی عمل میکنند. این مطلب را او — در بیانیه اخیر در جلسه کمیسیون هلسنگی کانگرس امریکا اظهار داشت.- در دوکتورین روسیه همه برعکس است. عملیات اطلاعاتی توسط عملیات نظامی تقویت میشود، پاشیدن خاک در چشم — شیوه عمده نشان دادن قدرت است".

این استدلال را می توان هم ساده و هم نادرست خواند، پرابلم واقعی دراینست که به تکذیب قاطع آن تقاضا وجود ندارد.

والری گیراسیموف، لوی درستیز روسیه که نامش بارها در ارتباط با جنگ "غیر سنتی" روسیه یاداوری شده، در سخنرانی خود در سال 2013 اعلام داشت که روسیه باید توجه دقیقی به این امر مبذول دارد که ایالات متحده چگونه فعالیت های نظامی را با برنامه های اطلاعاتی، دیپلوماتیک و تحریم های اقتصادی متحد می سازند.

راجر مک دیرموت (Roger McDermott) متخصص در باره اردوی روسیه و مسائل امنیتی، در مقاله ای جامع در سال گذشته، شایعاتی راجع به "دوکتورین گیراسیموف " را رد کرد. او می نویسد: "شاید، خطرناک ترین جنبه تفاوت های عمیق کنونی در دیدگاه های روسیه و ناتو، افسانه راجع به این باشد که مسکو دوکتورین مرگبار جنگ ترکیبی را تدوین کرده است."

به این صداها کمتر کسی گوش میکند. هر گونه نظریات در این باره که گویا که کرملین به اندازه کافی تاثیرگذار و ماهر نیست که به بر روی نتایج انتخابات در ایالات متحده تاثیر گذار باشد، و سیاست خارجی روسیه (و طرز تفکر گراسیموف) ارتجاعی است و بر اساس هیچ برنامه پایدار طولانی مدت استوار نیست و اینکه تبلیغ کنندگان روسیه به شکل بهتر میتواند بودجه خود را، نظر به اینکهدیدگاه های روسیه به مخاطبان غربی ارایه کنند، مورد توجه لازم قرار نمی گیرند.

تمام این سه پیشبینی را من با استناد بر تجربه شخصی خود در مدیریت در رسانه مستقل در روسیه(زمانی که هنوز امکان داشت) که به یکی از کشورهای غربی تعلق داشت، مشارکت در تحقیقات روزنامه نگاری و کار با منابع حکومتی، انجام داده ام. اما امروز، قضاوت های من، و همچنین قضاوت های دانشمندان که در واقعیت از زادگاه من اگاه هستند ، به بسیار آسانی نادیده گرفته میشوند. خود ماکیو اظهار داشت، زبان و فرهنگ روسی را تعداد بسیار کم مردم می آموزند. مقصد او، ظاهراً این بود که آن چند نفر محدود بلافاصله به عین نتیجه راجع به مداخله سازمان یافته میرسند، چیزی که خود او انجام داده. گرین در نشریه خود نوشت: "آیا ما قادر به گوش دادن به صدای روس ها هستیم؟ بدون آن که انها را ابتدا در "جعبه ها" سورتبندی کنیم که عقده های خود ما را منعکس میسازد، نه واقعیت های پیچیده آنها.

آیا ما قادر به آموختن اعتمادنمودن بر فراست افرادی هستیم که زندگی خود را به فرراگیری زبان، فرهنگ، مردم، اقتصاد و سیاست این کشور وقف نموده و در این صورت آنها را به این امر متهم نکرد که آنها به کدام شکلی به نزدیکی به موضوع خودشان خود را بدنام ساخته اند؟ "

از زمان اولین گزارش های مربوط به دخالت روسیه در انتخابات ایالات متحده در سال گذشته، واژه های "پروپاگند" و "هک کردن" تدریجاً در ادارک سیاسی امریکا به "جنگ" مبدل گشت.

ایالات متحده امریکا می داند چگونه جنگ را پیش برد. جنگ ملحوظات و ابهام را مستثنی می سازد. جنگ فقط به متانت خوب تمرین شده مورگان فریمن نیاز دارد.

اما زمانی که این مرحله پایان می یابد، روسیه کما فی سابق باقی خواهد ماند: غرب مایوس شده، تشنه ستایش، آشتی ناپذیر، جنایتکار و متکبر فکری، بی رحم، متجاوز و در عین حال تضعف شده توسط فساد و بی کفایتی تنها خواهد ماند. کدام وقتی، این پارچه ها باید جمع آوری شوند، و تنها کسانی قادر به انجام این کارند که جزئیات را بررسی کنند. این افراد همه وقت "مصروف تحقیق روسیه بودند". اصلاً، موقتاً کار آنها را «تحقیقات» کمتر دقیق و بیشتر سیاسی شده عقب زده بود.     

نوار خبری
0
برای شرکت در گفتگو
ورود به سیستمیا ثبت نام کنید
loader
بحث و گفتگو
Заголовок открываемого материала