گلایههای سیاسی جنرال دوستم از رهبران حکومت وحدت ملی واقعن تماشایی است. ایشان به راستی که هر ماه یک دستهگلی به آب میدهد. یک ماه پیش گفت که امضایش اعتیار ندارد و حالا رییس جمهورغنی، عبدالله، اتمر، ستانکزی و رحیمی را به رگبار نقد بسته است و مدعیست که یکی سَمتی عمل میکند و دیگری قومی میگمارد.
اما اینبار اعتراضات وی شدیدتر و تندتر از گذشته است. اینبار دوستم به آخر خط رسیده و دیگِ حوصلهاش واقعن سر رفته است.
از سوی دیگر، رییس جمهور نیز تازه فهمیده که کار کردن و شراکت سیاسی با یک فرد نظامی تا چه حدی میتواند دشوار، دردسرساز و حوصلهبرانداز باشد.
گذشته از دیگر حرفهای که متوجه جنرال است، اما انتقادهای فعلیاش بجا و ستودنی است. خوبست که در شرایط فعلی، حداقل ایشان به مردم دروغ نمیگوید و خاک بر چشم مردماش نمیپاشد.
انتقادات دوستم از رییس جمهور گرفته تا داکتر عبدالله همه را نشانه رفت. دوستم، هر یکی را به دامنزدن به تبعیض قومی و منطقوی متهم کرد و هشدار داد که ادامهی این گونه سیاستها کشور را کشور را به سمت نابودی پیش میبرَد.
به نظر میرسد انواع تبعیض در بدنهی حکومت و آن هم بیشترینه در سطح بالای حکومتی، جنرال را نالان و ناآرام ساخته است که میآید و بیپرده همهی راز و رمزهای سیاسی و امنیتی را افشا میکند. دوستم پیش از این، نیز از کارکردهای حکومت وحدت ملی شکایت داشت و در برخی موارد، از اِعمال روشهای نادرست سیاسی ناراض بود؛ اما اینبار به طور کمسابقه، نارضایتیهایش را بیان میکند.
معاون اول ریاست جمهوری از وجود پنهانکارها و طرحهای مخرب نیز خبر داد و از گماشتن افراد براساس معیاری های قومی و منطقوی گلایه کرد.
حال ذکر این نکته ضروری است که با وصف اینگونه بیانات که از طرف یکی از مسئولان بلندرتبهی نظام به زبان آورده میشود و از وجود اینهمه مسایل منفی در سطح حکومت شکوه دارد؛ چگونه میتوان به دستاوردهای بزرگ حکومت در ابعاد سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی امیدوار بود! آیا با وجود اینهمه سیاهکارهایی که جنرال دوستم از آن یاد میکند، میتوان به اصطلاحِ «وحدت ملی» که نام این حکومت نیز بر آن رفته است، باور داشت؟!
در حالیکه از لازمهی وحدت ملی، نبود هرنوع تبعیض و بیعدالتی است. هرچند افکار عمومی، کارکردهای حکومت را از آوان تشکیل آن تا کنون زیرنظر دارد و متوجه است که به چه سمت و سویی به پیش میشتابد، اما اظهارات معاون اول حکومت، نشان میدهد که عمق بحران بیشتر از آنست که فکرش را کرده باشیم.
گماشتهشدن افراد بر مبنای مسایل منفی که جنرال از آن یاد کرده و هم جایگرفتن برخی از اشخاص در سطوح کلان امنیتی، نشانگر آنست که اختلاف جدی و پیچیدهای میان سران حکومت وجود دارد.
اما باید در نظرگرفت که بالاگرفتن سطح اختلاف در درون حکومت، باعث میشود که سرنوشت سیاسی مردم و کشور با خطرات فراوان مواجه شود. مخالفین مسلح و غیرمسلح نظام، از وجود این اختلاف به نفع خود کار میگیرند و اوضاع سیاسی، اقتصادی و اجتماعی نیز به شدت از اینگونه قضایا، تاثیرپذیر میشود. چنانچه شاهد هستیم که طی بیش از دوسال اخیر، میزان نارضایتیهای مردمی نیز بیشتر شده است. یکی از دلایلی که باعث به میانآمدن این وضعیت شده است، وجود اختلافات سیاسی درونحکومتی است. تقسیم قدرت براساس معیارهایی که جنرال دوستم از آن گفت نیز یکی از طرحای بنیادبرانداز فعلیاست که جز ناکامی و بدنامی، چیزی دیگری به دنبال نداشته است.
حرفهای دوستم، جدا از اینکه با نیت و مقاصدی بیان شده است، گویای یک واقعیت تلخ نیز هست. او از وجود تبعیض سخن زد و از کارکردهای یک گروه خاص، انتقاد کرد. او چند وقت پیش نیز از نداشتن صلاحیتکاریاش زار زد و حالا نیز که در میدان جنگ جا خوش کرده، از نقشآفرینی عدهای سخت ناراض است.
بدون شک، در نظرگرفتن هرنوع طرح و راهکار سیاسیای که در آن تبعیض، قومگرایی و لسانگرایی جای داشته باشد، نه تنها که یک روش نادرست است، بلکه خیانت به شعور سیاسی و سرنوشت جمعی مردم نیز هست. بهتر است مسیر حکومتداری، براساس قانون، شایستهسالاری و به دور از هرنوع تبعیض و بیعدالتی ادامه یابد.
نویسنده: سیدمحمد ضیا موسوی
ممکن است عقاید نویسندگان مقالات با سیاست های اسپوتنیک مطابقت نداشته باشد.