یوید ایگناشس' دیدگاه نویس روزنامه واشنگتن پست روز گذشته تفسیری را در در مورد جنگ امریکا با کوریای شمالی نوشته است که گفته: می خواهم در اینجا خلاف جریان آب شنا کنم و فکری مغایر با افکار عموم را مطرح کنم و آن اینکه رئیس جمهوری 'ترامپ' به حق برای از بین بردن کابوس کوریای شمالی متوسل به کمک چین شده است.
وی افزوده است،" باید بپذیریم کانون مشکل در شرق آسیاست و یافتن یک راه حل صلح آمیز برای آن بدون کمک یک قدرت بزرگ دیگر در شرق آسیا امکان پذیر نیست.
ترامپ خود را در آستانه بروز یک بحران نظامی با کوریای شمالی یافته است و در این مقطع؛ لازم است آن سعه صدر و فراستی را که در آغاز خیزش بحران داشت، را هم همچنان حفظ کند و حرکتی خشونت آمیز از خود بروز ندهد و کار را از اینکه هست خرابتر نکند.
با قاطعیت می توان گفت که اوضاع کنونی کاملا تکرار همان شرایط شبه جزیزه در سال 1950 است که 'جنگ کوریا' را به وجود آورد.
در حال حاضر همان شرایط در منطقه شرق آسیا حاکم است. کوریای شمالی آنقدر تک تازی و تجاوزگری پرداخته که سرانجام آمریکا را هم تحریک می کند که حرکتی از خود نشان دهد و در اخیر هم مشخص است که یک جنگ بزرگ روی خواهد داد و کل شبه جزیره کوریا را نابود
خواهد کرد.
آتش این جنگ سرانجام خاموش می شود اما نه با به دست آمدن نتیجه ای مشخص و قابل قبول، بلکه حاصل کار فقط یک بن بست خواهد بود، ضمن آنکه هزینه ای گزاف هم بر دوش همه طرفهای درگیر باقی می گذارد.
ترامپ در آغازین ماههای کاری خود در قبال مسئله برنامه هسته ای و راکتی کوریای شمالی استدلالش این بود که می توان مشکل را با مذاکره حل کرد. اما او اکنون در این مرحله از پیشرفت بحران در واقع به سمت انتخاب گزینه های نظامی هل داده شده است چون 'کیم جونگ اون'
رهبر کوریای شمالی دیگر بیشرمی را از حد گذرانده است و همین طور پشت سر هم راکت آزمایش می کند. تلاشهای چین برای جلوگیری از بروز بی عقلی های رهبر جوان پیونگ یانگ هم کاری از پیش نبرده است.
تب جنگ فوق العاده بالاست.
'لیندزی گراهام' سناتور جمهوریخواه از ایالت کارولینای جنوبی هم روز سه شنبه در این مورد گفت: 'درگیری اجتناب ناپذیر است'، مگر آنکه پیونگ یانگ دست از آزمایش کردن سلاحهایش بردارد'.
خوب حالا در این شرایط کار عاقلانه و سیاست معقول چیست؟
حتی اگر ترامپ هم قصدش این باشد که فشار را بر طرف دیگر بالا ببرد بهترین راه این است که در خفا، چین را مجاب سازد که رهبری یک راه حل دیپلماتیک را برای حل بحران برعهده بگیرد. او حالا باید همچون گذشته به پکن تفهیم کند که ، اگر آمریکا مجبور شود خودش به تنهایی وارد عمل شود و مشکل را از طریق راه حل نظامی حل وفصل کند؛ در آن صورت، منافع اقتصادی و امنیتی اش بطور جدی لطمه خواهد دید.
در اینجا می توان به چین پیشنهاد داد که سایر بازیگران کلیدی را شامل آمریکا، جاپان، کوریای جنوبی و شاید هم روسیه را دعوت به همکاری کند. همه این بازیگران می توانند در اجلاس سالانه مجمع عمومی سازمان ملل که در ماه سپتامبر در نیویارک برگزار می شود دور هم بنشینند و راجع به رفع و رجوع مشکل کوریای شمالی با هم بحث وتبادل نظر کنند.
مدل این همکاری دقیقا مشابه همکاری گروه '1+5' در مورد گفتگوهای هسته ای ایران است.
در گفتگوهای '1+5' چین در واقع حکم یک ناظر را داشت اما این بار او گردآورنده گروه است.
طوریکه انتظار می رود، مجمع عمومی کنگره حزب حاکم کمونیست چین در خزان امسال برگزار شود و در این مجمع آینده ریاست جمهوری ' شی جینپنگ' رئیس جمهوری چین شکل داده می شود. اگر رئیس جمهور چین در کار حل بحران کوریای شمالی نقشی تعیین کننده ایفا کند؛ یقینا جایگاه جهانی اش از اینکه هست تعالی خواهد یافت.
ظاهر ترامپ حتی چمدانهایش را هم برای سفر به پیونگ یانگ بسته بود. او در صحبتهایی در اول ماه می گفت: اگر برایم امکان داشت که با کیم ملاقات کنم؛ با غرور و افتخار مطلقا این کار را می کردم'.
کاری نداریم که این صحبت ترامپ قدری خودشیرینی بود؛ اما به هر حال نفس عمل کاری است پسندیده. اما حالا ترامپ دلش از آن می سوزد که چین که هیچ کار مفیدی در این زمینه انجام نداد و نتوانست جلوی آزمایشهای راکتی پیونگ یانگ را بگیرد؛ مع الوصف، هنوز هم قصر سفید از پکن می خواهد که پرچمدار حل مشکل شود.
ترامپ احساس می کند چین در این زمینه به آمریکا خیانت کرده است و همین حس را روز یکشنبه در پیام توییتریش بیان کرد و نوشت 'من واقعا از چین ناراحتم…. آنها هیچ کاری برای ما در قبال کوریای شمالی نکردند و فقط حرف می زنند'.
این رنجش ترامپ از چین موجب شد تا موضوع تحریم تجاری پکن مطرح شود. آمریکا در نظر دارد تولیدکنندگان فولاد چین و همچنین چندین شرکت بزرگ فعال در تجارت اینترنت این کشور را تحریم کند.