بیبی گل میگوید پس از آن که شوهرش فلج شد، مشکلات زیادی را تحمل کرد تا بتواند از عهده مصارف فامیل و خانهاش برآید و هیچگاه ناامید نشده هست.
او که تمامی مسؤولیت خانوادهاش را برعهده دارد، یگانه دکاندار زن در شهر قندهار است.
این پیر زن میگوید که هیچ گاهی در برابر سختیهای زنده گی تسلیم نشده است.
بیبی گل هنوز جوان بود که همسرش در نتیجۀ یک بیماری، فلج شد و از کار افتاد. او ماند و بار مسؤولیتهای زنده گی.
وی، میگوید که از آن پس هم مسؤولیتهای همسرش را بر شانه کشیده است و هم برای شش فرزندش مادری کرده است.
بیبی گل اکنون پنجاه سال است که از طریق دکانداری خانواده اش را پشتیبانی میکند.
وی میگوید حتی در دوران حاکمیت طالبان نیز دکانداری میکرد.
بیبی گل می افزاید: «50 سال است که من دکانداری می کنم، در زمان روسها و طالبان، بسیار سختیها را دراین دکان دیدهام. مردم اکنون همرایم عادی شده اند و کسی برایم مشکل ایجاد نمیکند. برای دکانداری خودم مواد را میخرم و خودم میفروشم و هیچ یک از اعضای خانوادهام همرایم همکاری ندارد».
وی میگوید، هفته یک بار به خانهاش میرود که در حومۀ شهر قرار دارد، زیرا از شام تا نیمههای شب نیز کار می کند و شبها را در دکانش سپری مینماید.
بیبی گل تصریح میکند: «زمانی که شوهرم مریض شد، برای حمایت خانه به دکانداری آغاز کردم، نواسه های یتم از پسرم و هم از دخترم نزدم استند و به خاطر نگهداری آنها دکانداری می کنم. هفتۀ یک بار خانه می روم، مجبور استم کار کنم چون تمام فامیلم را حمایت می کنم».
در میان این همه سختیها، جان باختن یک پسرش در یک رویداد ترافیکی، جان باختن پسر دیگرش از طف اشخاص مسلح ناشناس و نیز درگذشت یک دخترش، بر دردهای بیبی گل افزوده اند.
اما وی میگوید که هیچ گاه در برابر این سختیها تسلیم نشده و به امید آیندۀ بهتر برای فرزندانش کار میکند.