جمپاولو روسی (Giampaolo Rossi) در نشریه «Il Giornale»، چاپ ایتالیا، می نویسد، ولادیمیر پوتین در سال 2005، هنگانم سخنرانی در برابر دومای دولتی روسیه، اعلام داشت:«فروپاشی اتحاد شوروی به بزرگترین فاجعه جیوپولیتیک قرنXX مبدل گردید».
در غرب این گفته های او را یک نوع اندوه آرمانی در باره کمونیزم تعبیر نمودند. در واقعیت امر پوتین نه تنها اظهار نظر تاریخی ایراد کرد، بلکه با دقت تمام آرایش نامتناسب قوا را تحلیل کرد که در نتیجه ختم جنگ سرد بوجود آمده است؛ او در باره ضرورت توسعه «دموکراسی و آزادی» در کشورهای که از کمونیزم رهایی یافته، شک و تردید ابراز داشت، او این سوال مطرح ساخت که نظم بین المللی چگونه تغییر خواهد یافت، وقتیکه امریکا یگانه ابرقدرت جهان باقی بماند.
در سال گذشته رئیس جمهور روسیه یکبار دیگر راجع به این مساله اعلام داشت و این سوال را مطرح ساخت که آیا حزب کمونیست اتحاد شوروی میتوانست «به بلاک مدنی در دموکراسی، بجای ان تا آن را تخریب کرد» مبدل گردد یا خیر. پوتین اشتباه نمی کند. فروپاشی اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی برهم خوردن توازن بین دو بلاک در قبال داشت، امریکا به ذات خود توان از عهده برآمدن تمام پیچیدگی پروسه های جاری ندارد که بسیاری آنها بصورت مشخص به مثابه تلاش غرب جهت اعمار جهان مطابق نمونه و شبه خود آن تعیین میشوند.
نیات امروزی روسیه جهت مداخله به همین امر مربوط می باشند. دوکتورین جدید سیاست خارجی روسیه که ولادیمیر پوتین در نوامبر سال گذشته تصویب نمود، عبارت از سند بسیار مهم استراتیژیک مسکو شمرده میشود و اقدامات روسیه را در سال های آینده تعیین میکند. بدون درنظرداشت اینکه اولوویت مانند گذشته ضرورت همگرایی در ساحه بعد شوروی در اتحادیه اقتصادی یوریشیا باقی مانده، هدف استراتیژی نو پوتین — مبدل ساختن مسکو به یکی ار مراکز نفوذ جهان معاصر می باشد.
این کار چگونه صورت گرفته میتواند؟ بهترین شیوه آن تحکیم امکانات نظامی، افزایش شرکت دیپلوماتیک و نظامی در حل و فصل بحرانات منطقوی و توسعه مناسبات سیاسی و اقتصادی در خارج از محدوده عرصه های یوریشیا محسوب میشود. روابط اقتصادی و نظامی با چین، بشمول سازمان های منطقوی آن (مانند سازمان همکاری شانگهای) و بریکس اهمیت بنیادی دارند.
اما «برای اولین بار» طوریکه در استراتیژی پوتین نوشته شده، روسیه «نیت دارد با منطقه اتلانتیک شمالی مناسبات طویل المدت دورنمایی ایجاد کند که متوجه تشکیل ساحه مشترک صلح، امنیت و ثبات باشد». «تحکیم مناسبات دوجانبه با آلمان، فرانسه، ایتالیا و اسپانیه» در چارچوب همین هدف برای مسکو به منبع مهم مبدل خواهند گشت. کشور ما، روسیه، به این ترتیب به مثابه مذاکره کننده خوب بررسی میشود.
مناسبات با امریکای نوین تحت رهبری دونالد ترامپ، خاصتاً در مسایل، مربوط به امنیت بین المللی، کنترول جهانی بر تسلیحات و مبارزه با تروریزم که به مثابه «تهدید عمده برای جهان معاصر» بررسی میشود، اهمیت قابل ملاحظه خواهد داشت.
ولی پوتین همچنان در جمله «پرابلم های سیستماتیک که در چوکات پروسه جهانی شدن» و در «مداخلات خارجی که میکانیزم های عنعنوی اداره دولتی و تضمیات امنیتی را تخریب میکنند» تبارز می یابند، ظهور انتیگرالیزم — ایدیولوژی متکی بر جامعه واحد — در شرق نزدیک و افریقا جدا می سازد.
باوجود اینکه استراتیژی های روسیه راجع به خطر پائین «جنگ وسیع و حتی جنگ هستوی بین کشورهای پیشتاز صحبت شده، این خطر که آنها در منازعات منطقوی و تشدید بحرانات جاری درگیر خواهند شد، پیوسته افزایش می یابد». هشدار پوتین کاملاً قابل فهم است: در اوکراین، مانند سوریه و بصورت کل در شرق نزدیک، بحرانات منطقوی راه حل های مشترک مطالبه میکنند. از همینرو مسکو نیت دارد نقش سازمان ملل متحد را به مثابه ضامن حقوق بین الملل تقویت نماید.
دوکتورین پوتین نهایت روشن است
© Sputnik / Alexei Druzhinin
/ عضو شوید
شعارهای پوتین، برای کشور بزرگ – آینده شایسته! فعالیت های دیپلوماتیک و نظامی برای احیای توازن در مناسبات با امریکا می باشند.