در ابتدا ماموران امریکایی عقیده داشتند که انحصار امریکا بر سلاح هستوی مدت زمان نسبتاً طولانی دوام خواهد کرد. جنرال لیسلی گرووز (Leslie Groves)، رهبر برازنده پروژه مانهیتن، باور داشت که اتحاد شوروی اولین بمب اتمی خودر را قبل از دو دهه آزمایش کرده نمی تواند.
از همینرو امریکا زمان تکان خورد، وقتیکه اتحاد جماهیر شوروی در تاریخ 29 اگست سال 1949 به اولین عضو کلوپ هستوی مبدل کشت. اگر این خبر باوجود تکان دهنده بودنش، بسیار زود بنابر دورنمای این موضوع که مسکو میتواند سلاح ترموهستوی و وسایل که توان رساندن آن را تا خاک امریکا داشته باشند، تحت الشعاع قرار گرفت.
تمام عواقب ممکن این به وضاحت تمام در تاریخ 1 مارچ سال 1954 زمان به نمایش گذاشته شدند، وقتیکه امریکا اولین بم هایدروجنی را آزمایش کرد. دانشمندان هنگام محاسبه طاقت گلوله که بنام «کاستل براوا» مسمی شده بود، مرتکب اشتباه شده بودند که در نتیجه قدرت انفجار دونیم برابر نسبت به قدرت محاسبه شده بیشتر ثابت گردید. مقیاس الوده گی های رادیواکتیف قوی تر از انتظارات دانشمندان بود که خود آنها نیز نزدیک بود از بین بروند. در نتیجه باشندگان جزایر نزدیک و همچنان تیم کشتی ماهی گیری Lucky Dragon جاپان که در منطقه هنگام آزمایش قرار داشت، از تشعشعات آسیب دیدند. همه اعضای عمله کشتی مریض شدند و یکی تن از عمله کشتی بعد از بازگشت به جاپان جان داد.
بعد از آزمایش مشاور رئیس جمهور دوآیت ایزنهاور در مورد مسایل علمی شیما های منطقه الوده شده از انفجار بمب «کاستا براوا» را روی نقشه گذاشت و واشنگتن را مبدای صفری ساخت. نتائیح تکان دهنده ثابت گردیدند. طوریکه اینی یاکوبسین (Annie Jacobsen) در کتاب فانتیزی خود که به تاریخ آژانس طرح های تحقیقاتی دورنمایی دفاعی وقف شده، یاداوری میکند:
«اگر واشنگتن، حوزه کولمبیا، نقطه صفری می بود… همه باشندگان واشنگتن و بالتیمور می مردند. در صورت عدم موجودیت پناه گاه های حفاظتی همه باشندگان این منطقه به اثر تشعشعات پنج هزار رینتگن فقط در ظرف یک دقیقه کشته میشدند. حتی در فلادلفیا که در فاصله 240 کیلومتری قرار دارد، اکثریت باشندگان از تائثیرات تشعشعا ت با چنین طاقت صدمه می دیدند که در ظرف یک ساعت جان می دادند. در نیویارک که در فاصله 360 کیلومتری قرار دارد، نیم از جمیعت تا فرارسیدن شب می مرد. در تمام منطقه تا سرحد کانادا مردم تحت تائثیر تشعشعا ت با طاقت 100 رینتگن و اضافه تر از آن قرار می گرفتند و آنچه را احساس میکردند که عمله کشتی ماهی گیری Lucky Dragon جاپانی احساس کردند».
دورنمای آنکه اتحاد شوروی توان رساندن چنین ضرر به امریکا را دارد، نه تنها ماموران امریکایی را وحشت زده می ساخت، بلکه تجدیدنظر بر استراتیژی آنها را مطالبه میکرد. در نهایت امر، استراتیژی امریکا این بود، تا سلاح هستوی را برای خنثی ساختن برتری های کمی اتحاد شوروی در اروپا استعمال کند. چنین استراتیژی در آن صورت مفهوم معین میداشت، اگر مسکو نمی توانست ضربه جوابیه را بر خاک امریکا وارد کند، یا میتوانست، ولی با استعمال تعداد محدود سرگلوله ها، این کار را انجام داده نمی توانست. ولی چنین استراتیژی را در عهد سلاح ترموهستوی که شهر کامل را نابود ساخته میتوانست، چگونه میتوان تحقق بخشید؟ یکی از طرق حل این مساله تحقق دفاع ملکی بود. ولی در واقعیت امر چنین پلان به مراتب پیچیده تر بود و باید بادقت سنجیده میشد که کمتر دیوانه وار به نظر نمی رسید. مردم امریکا این پلان را به مثابه تخلیه سراسری مکاتب و غیره تصور میکردند.
در سال های 1950 و 1960 حکومت امریکا بین پلان ها که تخلیه شهرها را پیشبینی می نمود و پلان های در حال تزلزل قرار داشت که اساس آنها را ساختن پناه گاه های خاص ضد تشعشعات تشکیل میداد که در آنها مردم هنگام حمله دشمن جابجا شده میتوانستند. ولی در باره مخارج پولی آنها اختلاف نظر بوجود آمد.
در دوران اداره رئیس جمهور دوآیت ایزنهاور حکومت برای احداث شبکه دفاع ملکی، باوجود تمام شک و تردیدهای رئیس جمهور در باره موثریت آن، مساعی زیادی بخرج میداد. بطور مثال، سر از سال 1954 امریکا همه ساله تمرینات سراسری ملی بنام «Operation Alert» برگزار میکرد که در جریان آن عکس العمل در برابر ضربه هستوی اتحاد شوروی بر شهرهای امریکا تمرین میشد.
کانگرس به مردم اطمینان در باره زنده ماندن در صورت جنگ هستوی تلقین میکرد. در سال 1956 کانگرس جلسات استماعیه را بنام کمیته هالیفیلد به افتخار کانگرس مین دموکرات چیت هالیفیلد (Chet Holifield) آغاز کرد که طرفداری سرسخت سیستم دفاع ملکی بود. جلسات شش ماه طول کشید و در آن 211 شاهد سخنرانی کرد که بیانات آنها در 3145 صفحه درج شده بودند.
ولی این تلاش ها جهت ایجاد شبکه دفاع ملکی کاملاً بی مفهم هم نبودند. به گونه مثال، ضرورت تخلیه شهار به یکی از دلایل به نفع اعمار شبکه راه های سریع فدرالی تمام شد. مساله مهم دیگر تامین کار بلاوقفه ارگان های حکومتی در صورت چنین حمله بود. در نتیجه در واشنگتن پناه گاه های خاص برای رئیس جمهور و دیگر نمایندگان شاخه های قدرت اجرائیه، برای اعضای کانگرس، ستره محکمه اعمار شدند و همچنان جهت بهبود سیستم اداره اوپراتیفی اقدامات اتخاذ شدند. این همه به خاطر بلند بردن اعتبار وسایل بازداری استراتیژیک راه اندازی شده بودند، ولی در نهایت پلان دفاع ملکی امریکا بازهم غیرضروری ثابت گردید.
پلان دیوانه وار امریکا در باره بقا بعد از ضربه هستوی اتحاد شوروی
16:18 06.07.2017 (بازآوری شدن: 19:24 06.07.2017)
© East News / Sovfoto/Universal Images Groupپلان دیوانه وار امریکا در باره بقا بعد از ضربه هستوی اتحاد شوروی
© East News / Sovfoto/Universal Images Group
عضو شوید
ذکریا کیک (Zachary Keck) در مجله «The National Interest» امریکا نوشته، بعد از جنگ جهانی دوم امریکا به نیرومندترین قدرت در سیاره ما مبدل گشت. و این امر نه تنها به این که نیم از محصول ناخالص ملی جهان به او تعلق داشت، بلکه به این ارتباط داشت که امریکا یگانه کشور بود که مخرب ترین سلاح در طول تاریخ بشریت در اختیار داشت.