پیدرو ژورداو (Pedro Jordão) در نشریه «Publico» چاپ پرتگال می نویسد، رابطه متقابل بین منابع طبیعی، بشمول انرژی و سلطه سیاسی در کدام منطقه یا جهان به خوبی معلوم است. به این ترتیب، ما به آسانی چهره غرب پیشرفته از نظر صنعتی مجسم ساخته می توانیم که در عین حال به حد بسیار بلند به نفت وابسته می باشد که تحت کنترول کشورهای بی ثبات شرق نزدیک قرار دارد.
بی توزانی سراسری جهانی که در صورت آن یک عده مناطق منابع انرژی را کنترول میکنند، در حال که دیگران به این منابع نیازمندی شدید دارند، در آینده اهمیت خود را در صورت تقسیم قدرت اقتصادی و سیاسی و همچنان نفوذ ستراتیژیک، حفظ میکند. باوجود این همه، در دهه های نزدیک در مادل های مصرفی و تولیدی معلوم به ما تغییرات قابل ملاحظه بوجود خواهند آمد. به درک درست این پیدیده ها این امر مربوط می باشد که فیصله های که پرتگال و اروپا در عرصه انرژی اتخاذ میکنند، فیصله های که قسماً معقول شمرده میشوند و قسماً از کوتاه بینی متضرر میشوند، تا چه حد دوراندیشانه خواهند بود.
در جریان 15 سال آینده جمیعت جهان به اندازه تقریباً 2،1 میلیارد نفر افزایش خواهد یافت. تنها این شاخص بدان معنی است که جمیعت پرتگال به 120 ضرب شود، یا تعداد باشندگان اتحادیه اروپایی به اندازه دونیم برابر افزایش خواهد یافت. در عین حال فقط 3% این رشد به غرب تعلق می گیرد. هر روز در جهان بیش از 400 هزار طفل تولید میشود.
جمیعت نو فقط رشد ساده نفوس نمی باشد. صحبت بر سر افزایش جمیعت کشورهای در حال انکشاف مطرح بحث می باشد که اقتصاد آنها، قاعده تاً، به مراتب سریعتر، نسبت به غرب انکشاف می کند. در جریان چهل سال آینده مجموع حجم اقتصاد چین، هند، روسیه و برازیل با اقتصاد کشورهای ثروتمند که امروز در G7 (امریکا، جاپان، انگلستان، آلمان، ایتالیا، فرانسه و کانادا) شامل می باشند، در یک سطح قرار خواهد گرفت.
در سه — چهار دهه آینده نزدیک تعداد نمایندگان طبقه متوسط به اندازه سه برابر عمده تاً در آن کشورها افزایش خواهد یافت که امروز «در حال انکشاف» محسوب میشوند. اروپا تدریجاً اهمیت سابق خود در جهان از دست خواهد داد، اگرچه در حال حاضر برخی سیاستمداران از خود راضی و در عین حال جاهل، ظاهراً، عقیده دارند (و این مفکوره را بر مردم تحمیل میکنند) که یکسان ساختن محتوا (که به ذات خود متحدساختن نمی باشد) ضامن موفقیت آن در آینده شمرده میشود. بعد از 15 سال اقتصاد چین، نسبت به 27 کشور شامل ترکیب اتحادیه اروپایی بزرگتر خواهد بود (در عین حال اقتصاد امریکا نیز از اقتصاد اروپایی فاصله میگیرد).
تغییرات کیفی در بسیاری سطوح بوجود خواهند آمد. آموزش دارای دسترسی هرچه بیشتر و برآمدن کتلوی زنان به بازار کار در اقتصاد تقریباً همه کشورهای در حال انکشاف تغییرات ساختاری وارد ساخته اند. در شهرها همین اکنون بیش از نیم جمیعت جهان به سر می برد.
نظر به رشد اقتصادی در کشورهای در حال انکشاف کالاها هرچه بیشتر تولید و خدمات زیاد عرضه خواهند شد که به بلندرفتن رفاه و مصرف محلی منجر خواهد شد. افزایش مصرف انرژی و مواد خام نیز امر ناگزیر شمرده میشود. تعداد کشورهای در حال انکشاف که همین اکنون در حدود 75% بشریت را در خود متحد می سازند، دقیقاً همانند قابلیت خرید مردم آنها، افزایش خواهد یافت که سطح کیفی بهتر زندگی تامین خواهد شد. تشدید انتقالات ترانسپورتی نیز امر ناگزیر شمرده میشود. موثریت مصرف انرژی در عرصه ترانسپورتی (و عرصه های دیگر) در چند دهه آینده نزدیک بطور قابل ملاحظه افزایش خواهد یافت، ولی گمان نمیرود که این امر بر مصرف جهانی انرژی نظر به افزایش تدریجی نعمات مادی اقشار قبلاً فقیر جمیعت، تائثیر خواهد کرد.
بعد از 20 سال باشندگان سیاره ما به 50% انرژی بیشتر، نسبت به امروز، نیاز خواهند داشت. در جریان ده سال آینده در حدود 90 فیصد تقاضای روزافزون به انرژی به کشورهای در حال انکشاف تعلق خواهد گرفت. خلاصه اینکه، در چند دهه آینده نزدیک ما شاهد بازسازی بزرگ مقیاس، مطابقاً، در عرصه نفوذ و کنترول بر نواحی منابع انرژی خواهیم بود.
امروز، آنهایی که در هند سفرها انجام میدهند، به چشم سر شدت ترافیک شهری مشاهده میکنند، ولی تکاثف انتقالات باربری در محلات دهاتی نیز خاطره انگیز است. فقر در این کشور مانند گذشته پدیده سراسری است، ولی همه چیز با سرعت سرسام آور تغییر میکند. این فقط یک مثال ساده است که به پاه ایستاده شدن کشورهای در حال انکشاف را نشان میدهد که از سطح بسیار پائین اقتصادی آغاز میشود، ولی با سرعت خاطره انگیز به پیش گام برمیدارد که در چند دهه آینده، بدون تردید، بر ما در بسیاری ساحات تفوق حاصل خواهد کرد. در عین حال سیاستمداران اروپایی و پرتگالی که خود را مترقی میدانند، ولی در واقعیت امر بسیار عقب مانده اند، مسایل مربوط به کار را مورد بحث قرار نمیدهند که حقیقتاً بسیار مهم شمرده میشوند.
در آینده موضوع عمده مورد مناقشه منابع انرژی و طبیعی خواند بود. آسیای مرکزی، منجمله حوزه بحیره کسپین، به یکی از منابع عمده تشنج مبدل خواهد گشت که نتیجه آن منازعه جدی بوده میتواند. نواحی که در بازی کنونی ستراتیژیک برای ما قابل دید و لمس نیستند، در واقعیت امر همین اکنون هدف تحلیل های جدی محسوب میشوند که در شرایط اشد محرم انجام میگردد، مثال آن منطقه ارکتیک می باشد. در پشت پرده راه های عمده مواصلاتی بحری که از طریق آنها انتقال نفت، مواد خام و کالا صورت میگیرد، باعث نگرانی خاص میگردند. امروز از طریق آبنای هورموز 16 فیصد نفت جهان صادر میشود، ولی بعد از 20 سال این شاخص به 30% خواهد رسید.
در عین حال، طوریکه بسیاری تولیدکنندگان نفت حجم استخراج را کاهش میدهند و برخی کشورها — مانند، عربستان سعودی، عراق و روسیه — در دهه آینده نزدیک افزایش پوتنسیال خود را در این عرصه توسعه خواهند بخشید. برازیل به یکی از بزرگترین تولیدکنندگان نفت (در قدم اول از برکت منابع وسیع حوزه نفت و گازخیز سانتوس) مبدل خواهد گشت. این بدان معنی است که نیروی مولده این سکتور اقتصاد، نسبت به امروز، به شکل دیگر، تقسیم خواهد شد. مولدین اروپایی برخلاف با رکود آشکار روبرو خواهند شد. امتناع از نوع معدنی مواد خام نهایت مهم است، اما باید درک کرد که حتی در صورت کار بسیار تشدیدی در جهت توسعه انرژی قابل تجدید و وفاداری همگانی برای دستیابی بر پیشرفت در این هدف سالیان زیادی لازم خواهند بود.
سیاست خارجی چین همین حالا تا اندازه زیادی از نیازمندی های آینده به منابع انرژی و طبیعی ناشی میگردد و هند نیز در همین عرصه پیش میرود. منابع غذایی و آبی، قاعده تاً، تا اندازه زیادی، نسبت به آنچه که ما پیشبینی میکنیم، با تهدید مواجه می باشند، راستی در برخی موارد مشخص اوضاع، نسبت به آنچه که به ما تصور میکنیم، در وضع بهتر قرار دارد.
به این ترتیب، مساله منابع ماهیان نمی تواند باعث نگرانی نه گردد. در طول سه دهه اوضاع در رشته ماهیگیری باثبات باقی مانده بود، ولی در بسیاری موارد ما افزایش قابل ملاحظه حجم حدمجاز ماهیگیری یا از بین رفتن ذخایر ماهیان مشاهده میکنیم. به این ترتیب، در بحیره شمال 93 فیصد ماهی تریسکا قبل از آن بصورت صنعتی شکار میشود که ماهی امکان تکثر کسب کند. در سال 1950 حجم ماهیگیری صنعتی را 19 میلیون تن تشکیل میداد، در حالیکه در سال 2006 این حجم به 94 میلیون تن رسیده است. اگر ما میخواهیم مصرف سرانه کنونی گوشت ماهی را در جهان حفظ کنیم، در دو دهه آینده ما به افزایش جهانی تولید ضرورت داریم: صحبت بر سر ده ها میلیون تن مطرح بحث می باشد که برای صنعت ماهیگیری وظیفه مطلقاً غیرقابل اجرا شمرده میشود.
در عین حال پرورش ماهی در سال های اخیر سهم قابل ملاحظه در رشته صنایع ماهیگیری ایفا نموده که بسیاری ها در باره آن معلومات ندارند. اگر در سال 1970 سهم ماهیان که در جریان پرورش ماهی بدست آمده بود، 5 فیصد حجم کلی تولید ماهی در جهان تشکیل میدهد، پس در سال 2006 این شاخص به 35 فیصد رسیده است. امروز اتکا بر پرورش ماهی را میتوان بسیار مهم خواند.
اعلام نمودن و توضیح نمودن این امر که «بیزنس ایکالوژیکی» امروز با منافع عظیم مغرضانه کدام کسی مطابقت دارند، نهایت مهم است. حمایت که مقامات امروز از این عرصه کاری بعمل می آورند، همیشه شفاف نیستند. بیزنس با منابع قابل تجدید انرژی رابطه دارد، به زمینه بسیار مساعد برای فساد مبدل میگردد، به خاطریکه برای به پاایستاده کردن این عرصه از بودجه وجوه عظیم تخصیص داده میشوند.
ما فقط چند مثال ساده ذکر نمودیم که راجع به تمایلات جهانی در سیاست جیوپولیتیکی انرژی و مواد خام مربوط می باشند. در سیاره ما، جای که در دهه آینده میلیاردها مردم به سطح بعدی مصرف گذار مینمایند، باید افزایش شدید مصرف انرژی و منابع طبیعی و یکجا با آنها تشدید تشنج در ارتباط با دسترسی بر این منابع، انتظار داشت. جلوگیری از منازعات جدی بسیار دشوار خواهد بود و در این شکی وجود ندارد. و، اگرچه این امروز آشکار نیست، در پشت پرده در قدرت های جهانی همین اکنون آمادگی برای این برخوردهای بزرگ مقیاس جریان دارد و این منازعات بسیار دور نیستند.