به گزارش اسپوتنیک به نقل از تسنیم، «لارنس سلین» سرهنگ بازنشسته ارتش امریکا در یادداشتی در «شیکاگو تریبیون» نوشت: پاکستان از تروریسم به عنوان ابزار سیاست خارجی استفاده میکند اما بهتر است پاکستان به یاد داشته باشد آنهایی که موجودیتشان وابسته به نیروهای شبهنظامی است در نهایت توسط همین پدیده نیز از بین خواهند رفت.
پاکستان همیشه افغانستان را به عنوان حائل امنیتی برای مقابله با محاصره احتمالی هند و سکوی پرشی برای افزایش نفوذ در مناطق سرشار از منابع معدنی در آسیای مرکزی میداند.
دولت اسلامآباد اکنون انگیزههای اقتصادی قوی برای از بین بردن نفوذ کشورهای غربی در افغانستان دارد زیرا تنها چین را به عنوان شریک استراتژیک بلند مدت خود میبیند.
کریدور اقتصادی چین و پاکستان بخشی از طرح «یک راه، یک جاده» چین است که هدف دارد تا آسیا را از طریق مناطق اقتصادی زمینی و دریای متصل کند.
این دهلیز اقتصادی بر شبکه حمل و نقل که چین را به بنادر گودر و کراچی در پاکستان و در دریای عرب متصل میکند، استوار است. این شبکه همچنین به مناطق ویژه اقتصادی و پروژههای انرژی تبدیل خواهد شد. بخش پروژههای انرژی میتواند کاهش کمبود انرژی در پاکستان را نیز تا حدی جبران کند.
این طرح برای پاکستان پروژه بزرگ زیرساختی است که میتواند گامی بزرگ رو به جلو باشد و این کشور را به اقتصادی بزرگ تبدیل کند. برای چین هم این کریدور اقتصادی، مسیر ارتباطی با غرب، نفت خاورمیانه و ثروت آفریقا است. این پروژه همچنین در راستای جاهطلبیهای استراتژیک چین برای محاصره هند است که پاکستان را به متحد طبیعی این کشور تبدیل میکند.
گسترش دهلیز اقتصادی چین و پاکستان به افغانستان به نفع اسلامآباد و پکن و اهداف اقتصادی دو کشور در افغانستان که شامل بهرهبرداری از سه تریلیون دالر منابع معدنی تخمین زده شده افغانستان میباشد، خواهد بود. خروج نظامیان امریکایی و ناتو از افغانستان به چین این اجازه را خواهد داد تا با بازسازی این کشور جنگ زده، از منافع آن مانند حق امتیاز برای استخراج معادن افغانستان استفاده کند.
دیرزمانی است که استفاده از شبهنظامیان افراطگرا یکی از پایههای سیاست خارجی پاکستان بوده است. از 1950، این کشور اقدام به ورود اعضای وابسته به «جماعت اسلامی» در افغانستان کرد.
در سال 1974 نخستوزیر وقت پاکستان، «ذوالفقار علی بوتو» بخشی در داخل سازمان اطلاعات ارتش پاکستان بوجود آورد تا مدیریت اسلامگرایان مخالف در افغانستان را انجام دهد. «ضیاالحق» رئیسجمهور پاکستان در سالهای 1977 تا 1988 زمانی به جنرالهای خود گفت: آتش جنگ در افغانستان را باید به طور نسبی گرم نگه داشت.
حمایت کنونی پاکستان از طالبان، تکرار سیاست درازمدت برای اعمال نفوذ برای بیثبات کردن افغانستان است. شاید استفاده از بیثباتی افغانستان پیش از این به نفع آنها تمام میشد، ولی اکنون خطر گروههای افراطگرا متوجه پاکستان نیز هست.
هنوز واضح نیست که افغانستان تحت کنترل طالبان در انجام برنامههای بینالمللی چین و یا پاکستان با این کشورها همکاری کند و یا حتی با ناامنی برای برنامههای آنها ایجاد مانع کند. این در حالی است که در دهه 90 میلادی، زمانی که طالبان بر افغانستان حاکم بودند، آنها با به رسمیت نشناختن خط فرضی «دیوورند» به عنوان مرز دائمی بین دو کشور سه مرتبه این هدف کلیدی سیاست خارجی پاکستان را بی نتیجه کردند.
موفقیت پروژه کریدور اقتصادی چین و پاکستان وابسته به ثبات بزرگترین ولایت پاکستان یعنی بلوچستان است، زیرا بنادر گودر و کراچی در این ولایت قرار دارند.
بلوچستان منطقه فراملی است که ترکیبی از اقوام مختلف در آن حضور دارند. بلوچستان در جنوب غربی پاکستان، شرق ایران و جنوب افغانستان قرار دارد. بلوچها و پشتونها اکثریت جمعیت آن را تشکیل میدهند و اقوام دیگری چون بروی، هزاره، سندی و پنجابی نیز در آن حضور دارند.
از سال 1948، بلوچستان شاهد شورشهایی توسط بلوچهای ناسیونالیست علیه حکومت پاکستان و ایران بوده است.
ممکن است پاکستان روزی از استفاده شبهنظامیان به عنوان ابزار سیاست خارجی خود پشیمان شود. ثبات پیششرط توسعه اقتصادی موفق است و ایجاد آن سختتر از ایجاد بیثباتی است.
آنهایی که موجودیتشان وابسته به نیروهای شبهنظامی هست، در نهایت توسط همین پدیده نیز از بین خواهند رفت. برای پاکستان بهتر است تا این موضوع را از یاد نبرد.