پيش بينى انتخاب ترامپ دور از ذهن بود، اما نظام انتخاباتى امريكا با همه انتقاداتى كه برآن وارد است ترامپ را برگزيد. انتخابات رييس جمهورى امريكا با راى مستقيم مردم نيست، بلكه نمايندگان خاصى كه با فرآيندِ گزينشىِ يكساله و با ثبت نام در كالج هاى الكترال برگزيده مى شوند راى گيرى را انجام مى دهند و رييس جمهور ومعاون رييس جمهور را به مجلس سنا اعلام مى كنند ورييس مجلس سناىِ امريكا پس از بررسى آراى كالج الكترال رييس جهمور و معاون او را اعلام مى كند كه معاون رييس جمهور رياست مجلس سنا رابه عهده مى گيرد.
چرا ساختار سياسى واقتصادى و اجتماعى امريكا ترامپ را برگزيد؟
دو نگاه، انتخابات امريكا را جهت مى دهد نگاه به درون امريكا و نگاه به بيرون امريكا. نگاه داخلى به تغيير بافت جامعه امريكاى وتغييرارزشهاى جامعه ى امريكایى به دليل ورود مهاجران، سرمايه گذارى امريكاى ها در خارج امريكا كه پيآمدش افزايش بيكارى در درون امريكا است. و از نگاه بيرونى، گسترش نا امنى در عراق، افغانستان، سوريه، ليبى، اكراين و افزايش نفوذ ايران در خاورميانه، كاهش مشاركت اعضاى ناتو درعملياتهاى نظامى و نپرداختن هزينه هاى مالى ناتوتوسط ديگر اعضا كه فشار بر امريكا را افزايش مى داد و از سوى ديگر ناديده انگاشتن توان و اثر گذارى روسيه در اداره بحران هاىِ جهانى و كم اهميت جلوه دادن نقش اقتصادى چين در رونق اقتصادى امريكا.
اين گزارش ها توسط رسانه هاى مانند سى ان ان، بى بى سى، روزنامه نيويورك تايمز وروزنامه واشنگتن پست در نظر مردم وارونه جلوه داده مى شد و عموم مردم كه وسيله شناختشان از محيط پيرامون رسانه ها هستند تحت تاثير رسانه ها قرار گرفتند اما نخبگان و برجستگان سياسى واقتصادى جامعه امريكا برآن شدند براى حفظ منافعِ و سرمايه هاىِ امريكا برخلاف نظر اكثريت مردم، ترامپ انتخاب شود. امروز جامعه فرانسه در وضعيتى شبيه جامعه امريكا است براى نمونه، مهاجران خارجى در حال تهديد هويت فرانسوى هستند. هزينه هاى حفظ اتحاديه اروپا چه از نظر سياسى و اقتصادى برعهده فرانسه و آلمان است. سياست روسيه ستيزى عملاً اروپا را به سمت جنگ سرد نوينى هدايت مى كند اما پرسش اين است كشورهاى اروپاى كه توان و قدرت مشاركت در اداره اتحاديه اروپا را ندارند وبدهكار آلمان و فرانسه هستند و بارهزينه هاى خود را بردوش فرانسه و آلمان گذاشته اند، چگونه مى توانند در اين جنگ سرد نوين ضد روسيه اشتراك داشته باشند؟ سياست مداران سنتى و سياستمداران كم تجربه وكم سن و سال به سودشان است كه وضعيت تغيير نكند و مردم هزينه هاى اين سياستهاى اشتباه را بپردازند اما كسانى كه بطور بنيادين و ريشه اى به هويت ملى وارزش هاى جامعه فرانسه اعتقاد دارند به خوبى مى دانند بايد از اين سياست ها دست كشيد و راهى در پيش گرفت كه هويت ملت فرانسه و اعتبار وشخصيت جهانى فرانسه بازگردد. اما انتخابات فرانسه با راى مستقيم مردم است و با تاثير گذارى رسانه هاى جعلى برمردم، كه ناشى از برانگيختن احساسات سطحى و دور از عقلانيت است، احتمال پيدايش آراى احساسى وجود دارد. دراين ميان دو شخصيت مارين لوپن و امانوئل ماكرون پيش روى ملت فرانسه است كه با نگاه به آينده، انتخاب خود را انجام دهند و بدون هيچ شك وگمانى سود و ضرر انتخاب هريك از اين نامزدها به ملت فرانسه بر مى گردد و اگر سياستهاى جهانى فرانسه براى ديگر كشورها مزاحمت ايجاد كند، هزينه نادانى سياستمداران كم تجربه و كم سن وسال را ملت فرانسه و از محلِ اعتبار و شخصيت جهانى فرانسه پرداخت خواهند كرد.
نويسنده: حميد تبرزن