وزیر معارف در عینحال ابراز داشت که در سال گذشتهی خورشید تعلیمی جدید نهصد و هفتاد و پنج هزار کودک جدیدا به مکاتب جذب شدهاند. او تاکید کرد که سی و نه درصد از دانشآموزان مکاتب را دختران تشکیل میدهند.
وزیر معارف افغانستان با تاکید کرد بر رشد تعلیم و تربیه در این کشور، افزود که این دانشآموزان توسط دوصد هزار آموزگار که سی و سه درصد شان را زنان تشکیل میدهند، تدریس میشوند. تعداد مکاتب دولتی نیز در سراسر افغانستان به هفده هزار باب میرسند.
اسدالله حنیف بلخی همچنین افزود که در سال جاری خورشیدی قرار است 414 باب مرکز آموزشی جدید اعمار شده و تسهیلات لازم برای شمولیت کودکان عودتکننده به مکاتب نیز ایجاد گردید. به گفته او، ده هزار آموزگار زن نیز در مناطق دور دست استخدام خواهند شد. آقای بلخی تاکید کرد که در بخش ارتقای ظرفیت آموزگاران نیز کار خواهد شد.
وضعیت وحشتناک بیسوادی
در همینحال، سرور دانش معاون دوم ریاستجمهوری که امروز زنگ مکتب را نوا درآورد، میگوید که هرچند افغانستان در بخش تعلیم و تربیه طی سالهای اخیر رشد قابل ملاحظهای داشته است، اما باآنهم از کمسوادترین کشورهای جهان به شمار میرود. آقای دانش با اشاره به میزان بیسواد در افغانستان، گفت که ارقام رسمی نشان میدهد که در حدود شصت و چهار درصد جمعیت بالای پانزده سال بیسواد هستند. وی تاکید کرد: «اگر بخواهیم به زبان امروز سخن بگوییم و از انواع سواد مانند سواد علمی، سواد هنری، سواد رسانه ای، سواد دیجیتالی، سواد زیست محیطی و انواع دیگر سواد سخن بگوییم، گراف بیسوادی بسیار بالا خواهد بود. بر این اساس اگر بخواهیم کم سوادی را نیز در زمره بیسوادی قرار دهیم، امری که در سایر کشورهای جهان معمول است، وضعیت سواد در کشور ما وحشتناک خواهد بود. باید اذعان داشت که هنوز طبقه با سواد ما که معمولا در ادارات و حتا در نهادهای آموزشی مثل مکاتب، دانشگاهها و رسانهها مشغول به کار هستند و کار فرهنگی و آموزشی میکنند، به شدت از نگاه فرهنگی و علمی، ضعیف هستند و در زمره طبقه کم سواد به شمار میروند.»
سرور دانش از عقبماندگی فرهنگی و علمی و همچنین بیسوادی به عنوان یک بحران خاموش و «مادر» همهی بدبختیها و رنجها در افغانستان یاد کرد و افزود که اکثریت مشکلات و بحرانهای موجود در این کشور ناشی از بیسوادی است. وی گفت: «اگر فرزندان ما در دامن افراطیت و تروریسم میافتند و اگر فساد و تباهی در کشور بیداد میکند، همگی ناشی از جهلی است که دامنگیر مردم ما شده است. بنابراین بزرگترین اولویت و بزرگترین رسالت ما این است که با این دشمن خاموش، اما تباه کننده، مبارزه جدی و بی امان داشته باشیم؛ امری که خوشبختانه امروز مردم افغانستان بیش از هر زمان دیگر اهمیت آن را درک کردهاند و در راستای نابودی آن تلاش میکنند.»
معاون دوم ریاستجمهوری افغانستان در سخنرانی امروزی خود ابراز داشت که دولت پس از سقوط رژیم طالبان، با دستآوردهای خوبی در بخش تعلیم و تربیه همراه است. به گفته او، در سال 2002 میلادی، تعداد تمام دانشآموزان در افغانستان کمتر از یک میلیون تن بودند که در سه هزار و چهارصد باب مکتب درس میخواندند.
سرور دانش با اشاره به این که در زمان طالبان حتا یک معلم زن نبود و دختران حق تحصیل نداشتند، میگوید که امروز رقم دانشآموزان به بیش از نه میلیون و تعداد مکاتب در سراسر افغانستان به هفده هزار باب میرسند. به گفته او، رقم افرادی که از برنامههای سواد آموزی مستفید میشوند نیز در حال افزایش اند و هم اکنون نزدیک به چهار میلیون تن از جوانان و بزرگسالان در بیش از هفده هزار و ششصد کورس و شصت و چهار باب مکتب سواد آموزی مصروف فراگیری آموزش سواد هستند.
واقعیتهای شرمآور
سرور دانش هرچند آمارهای موجود در مورد تعداد دانشآموزان و دانشجویان در مکاتب و دانشگاههای افغانستان را امیدوارکننده میخواند، اما گفت که برخی از واقعیتهایی در بخش تعلیم و تربیه وجود دارد که شرمآور است. معاون ریاستجمهوری میگوید: «متاسفانه علیرغم کمکهای بسیاری که در سالهای گذشته در بخش معارف از سوی جامعه جهانی صورت گرفت، بنیادهای اساسی تعلیم و تربیه به آن صورت پا نگرفته است. در سالهای گذشته، وجود فساد و تخطی از قانون در قراردادها، استخدام کدر تعلیمی، چاپ کتاب و اعمار تعمیرات مکاتب، صدمات جبران ناپذیری بر پیکر معارف وارد کرده است. پولهای زیادی از بودجه دولت به عناوین مختلف کشیده شده، بدون اینکه در عالم واقع کاری صورت گیرد. داستان مکتبهای خیالی و حتا معلمین و متعلمین خیالی یک واقعیت شرمآوری است که متاسفانه باید آن را بپذیریم و در مقابل آن صادقانه و با یک اراده قوی، باید مبارزه کنیم.» آقای دانش تاکید کرد: «در زمینه تعمیرات مکاتب که بعداز 15 سال، هنوز هم بیش از 50 درصد مکاتب ما از تعمیرهای معیاری محروم هستند و این واقعا جای شرمساری است. اکنون تصمیم گرفته شده که وزارت شهرسازی مسوولیت اعمار تمام تعمیرات دولتی به شمول مکاتب را به عهده بگیرد.»
سرور دانش گفت که ناامنی نیز از چالشهای مهم فراروی رشد و گسترش معارف است. به گفته او، در حال حاضر دروازههای تعداد زیادی از مکاتب در مناطق مختلف بدلیل ناامنی بستهاند. آقای دانش افزود که این مکاتب در مناطقی که طالبان حضور دارند بستهاند.
معاون ریاستجمهوری به افراطیت در معارف نیز اشاره کرد و گفت که هنوز هم جریانهای مخالف حضور زنان در عرصههای اجتماعی و سیاسی وجود دارند. به گفته آقای دانش، ضعف کدرهای آموزشی و اداری مکاتب در سراسر کشور، کاستی در خدمات لازم دولتی برای معلمین و کارمندان، هم چنین نبود تجهیزات آموزشی و نبود تعمیر برای بخش زیادی از مکاتب از دیگر مشکلاتی است که هنوز هم در سرتاسر افغانستان دیده میشود.
با اینحال، سرور دانش میگوید که حکومت مصمم است تا در سال جاری از طریق نیروهای امنیتی مکاتب مسدود شده را دوباره بازگشایی کند.
محروم شدن هزار و صد کودک در روز
در همینحال، سازمان بینالمللی حمایت از کودکان در افغانستان، نسبت به وضعیت کودکان واجد شرایط رفتن به مکاتب در این کشور شدیدا ابراز نگرانی کرده میگوید که هم اکنون 3.7 میلیون کودک از رفتن به مکتب بازمانده و در سال جاری احتمال این که این رقم به 4.1 میلیون برسد، زیاد است.
سازمان بینالمللی حمایت از کودکان میگوید که تحقیقات این نهاد نشان میدهد که در نتیجه افزایش شمار خانوادههای برگشت کننده از پاکستان، درگیریهای مسلحانه و افزایش تعداد خانوادههای بیجا شده ناشی از خشونت، امسال نزدیک به چهارصد هزار کودک از رفتن به مکتب محروم شوند. این سازمان تاکید کرد که ارزیابیها نشان میدهد که روزانه هزار و صد کودک از مکتب محروم میشوند.
سازمان بینالمللی حمایت از کودکان نسبت به وضعیت این کودکان هشدار داده میگوید هرگاه در این زمینه توجه جدی از سوی نهادهای داخلی و بینالمللی صورت نگیرد، این کودکان در معرض آسیبهای جدی از جمله پیوستن به صفوف گروههای مسلح مخالف دولت، قاچاق انسان، ازدواجهای زیرسن و کارهای شاقه و اجباری مواجه خواهند شد.
انا ماریا لاکسن، رییس دفتر افغانستان حمایت از کودکان در بیانیهای گفته است: «همهی ما میفهمیم که عدم دسترسی به آموزش کودکان را بیشتر در معرض خطر ازدواجهای قبل از وقت، کار روی جادهها و استخدام توسط گروههای مسلح قرارا میدهد و احتمال اینکه کودکان طعمه قاچاق انسان شوند را بالا میبرد. هر قدر که از نظام آموزشی دور بمانند احتمال برگشت شان به آموزش کمتر میشود.»
سال گذشتهی خورشیدی برای کودکان در افغانستان، خونینترین سال بود. در این سال بیش از نهصد کودک در نتیجه درگیریهای مسلحانه جانهای خود را از دست دادند و نزدیک به دو هزار تن دیگر زخمی شدند.