بودا های بامیان یاد آور جهل و تاریکی

© AP Photo / Stringerبودا های بامیان یاد آور جهل و تاریکی
بودا های بامیان یاد آور جهل و تاریکی - اسپوتنیک افغانستان
عضو شوید
صلصال و شهمامه اگر نمودی از دوران شکوه باستان این سرزمین بودند اکنون رخت بر بسته و حفره ای تاریکی برجای مانده تا برای آیندگان نمودی از حاکمیت تاریکی و یادآور جهالت انسانی باشد .

به گزارش اسپوتنیک به نقل از شبکه اطلاع رسانی افغانستان (afghanpaper)، مجسمه های بودا دیگر به مانند هزاران سال گذشته نه نمودی از روزگار پرشکوه گذشته بلکه یادآور تاریک ترین حکومت افغانستان است، طالبانی که اگر آزادی را به یغما بردند و شریعت سخت و قرون وسطایی خود را برقرار کردند و بر همان مبنا، کمر به نابودی بلندترین مجسمه های سنگی جهان بستند که از گزند افراطی ترین انسان های تاریخ در امان مانده بودند.
لشکری از کینه و نفرت که هرچه نماد انسانیت و فرهنگ بود را به باد فنا داده و با خیال واهی به مانند پیامبر خلیل، بت پرستی را سرنگون کردند و غافل از اینکه خود نماد شرک این روزگار هستند، همین کج فهمی ها از دین و مذهب است که به تاریکی و ظلمت در افغانستان رسید.
آنچه طالبان دو شبانه روز برای نابودی آن دست به انفجار و شلیک زدند، مجسمه های بزرگ بودا نبود بلکه ویرانی انسانیت بود که در آتش کینه و نفرت نابود شد و فریادهای افتخار آنان بر پیکرهای ویران بت ها، عمق جهالت را نشان داد.
اگر چه سال هاست که در این سرزمین دین اسلام برقرار است اما بت های بامیان و هر اثر باستانی دیگر، گوشه ای از تاریخ گذشته می باشد زیرا روایتگران روزگار دور زندگی مردمانی هستند از دل تاریخ که میراثی شدند برای آیندگان.
بت های بامیان که نظاره گران زندگی مردمان و نسل های انسان ها در قرن های بسیار بوده اند نه نمادی برای بت پرستی بلکه گنجینه ای کهن برای افغانستان بود تا به جهان یادآور شوند از شکوه گذشته این سرزمین و پیشینه آن.
حفرهای به جای مانده نیز به مانند مردمان این منطقه باستانی روزگاری است که به فراموشی سپرده شده است و جای جای آن یادآور زخم های از دوران تاریکی می باشد که دیگر برای بازسای آن تلاشی قابل قبول صورت نمی گیرد.
"بودا از شرف فروریخت" را می توان روایتگری هنرمندانه از تخریب بودا دانست اما نه راوی مجسمه ها بلکه بازگو کننده زندگی مردمانی در مقابل دیدگان بت ها که در زندگی طاقت فرسا و ظلم بر دختران و زنان که ویران نشد بلکه از شرم فرو ریخت.
حال که یک و نیم دهه از تخریب بت های بامیان می گذرد و حکومت طالبان سرنگون شده است آیا درد نیز مرحمی یافته، درد ویرانی از انسانیت گرفته تا تاریخ، درد قربانی های که طالبان هم از مردمان گرفت و هم میراث گذشتگان را نابود کرد؟
این دردها هیچ گاه التیام نیافت و اگر روزی جهان حیرت زده فروریخت بلندترین مجسمه های جهان را نظاره کرد، امروز همان حفره های خالی به جای مانده را به فراموشی سپرده است و شکاف هایی برجای مانده بر پیکر صلصال و شهمامه که دیگر با هر باد و بارانی عمیق تر می شود.
تاریخ این سرزمین گواه دوران شکوهمندی است از مردمانی که کردار نیک را سرلوحه خود قرار دادند و با اندیشه ای پاک، یادگاری بر دل کوه های عظیم کندند برای نسل های دور آینده اما آیا گمان می کردند هزاران سال بعد در دوران مدرن! گروهی برخیزد از بی رحم ترین ها که وحشیانه انسان ها را قتل عام کنند و تاریخ را ویران؟ تا به جهان نشان دهند جهالت تا چه میزان خونبار است و نابود کننده؟
حال، بت ها همچنان ایستاده در میان حفره های خالی نظاره گر هستند و بااقتدار از تاریخ و فرهنگی می گویند که اگر چندی قبل نماد تاریخ باستان بودند اکنون یادآور زخم درد و تاریکی برای آیندگان هستند تا یادآور شوند کینه و نفرت تنها ویران می کند.

نوار خبری
0
برای شرکت در گفتگو
ورود به سیستمیا ثبت نام کنید
loader
بحث و گفتگو
Заголовок открываемого материала