به گزارش اسپوتنیک به نقل شبکه اطلاع رسانی افغانستان (afghanpaper)، افغانستان همواره صحنه مداخله های خارجی بوده است، قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم صحنه رقابت امپراطوری های بریتانیا و روسیه، دهه هشتاد سرزمین جنگ داخلی و سپس افراط گری ها بود اما روزگاری یکی از صلح آمیزترین و باثبات ترین کشورهای جهان بوده، دهه های که بدون دخالت های خارجی و به حال خود رها شده بود.جنگ افغانستان که نزدیک به 40 سال خون و تباهی برای کشور ارمغان آورد با هیزم های خارجی و شعله های داخلی باعث ویرانی، مهاجرت، کشتار، افراط گری و فقر شد، تخم های کینه ای که کاشته شد و از آن طالب و داعش رویید.نگاهی به گذشته نشان می دهد که اگر جنگ از درون افغانستان آغاز می شود صلح نیز در همین سرزمین نهفته است اما جنگ بسیار و افراط گری های گسترده کشور را از هر رهبر با اقدار و نخبه سیاسی تهی و مملو از مقام های معامله گر و جنگ سالاران آلوده به کشتار کرد که 16 سال فرصت برای ثبات و صلح را به فساد و ناآرامی بدل کردند.منطقه ای حساس که افغانستان در آن قرار دارد طی یک و نیم دهه گذشته در کنترل امریکا و متحدان غربی آن تبدیل به کشوری جنگ زده و منبع قاچاق و تجارت مواد مخدر شد و غیرنظامیان گرفتاران همیشگی این رقابت ها بودند.نظام حاکم بر افغانستان که غرب آن را کارآمدترین برای حکومتی با اقتدار می دانستند اکنون با شکست ها در پی سو استفاده های مقام ها به دولتی ضعیف و ناکارآمد رسیده است، نظام ریاستی که باید در حکومت وحدت ملی با تعدیل قانون اساسی تغییر می کرد و برای تعادل میان قدرت، نخست وزیر انتخاب می شد.اما، تفکر فردی و قوم گرایی دولتمردان افغانستان که در تماس با ابرقدرتها و کشوری با نفوذ منطقه بود، ملی گرایی را نابود و کشور را در سو ظن ها و بی اعتمادی فرو برد.طی دو سال نیم گذشته، بارها مقام های کشور از رییس جمهور خواستار تعدیل قانون اساسی و تعیین سرانجام ریاست اجرایی شدند اما انحصار طلبی و سیاست تک محورِ غنی هم اوضاع داخلی را به سوی اختشاش برد و هم سیاست خارجی با تزلزل و تقابل روبه رو کرد.نظام ریاستی افغانستان ناکارآمد است و با شرایط موجود هم خوانی ندارد، سخنان قانونی در همایشی برای کاستی ها و برتری های نظام ریاستی و پارلمانی.پس از قوم پشتون که قرن هاست در راس قدرت حضور دارد، تاجیک ها همواره قدرت دوم و شامل در حکومت بودند اما سیاست به انزوا بردن بالاترین مقام این قومیت در حکومت، هم واکنش های تند را به همراه داشت و هم دلیل نقش آفرینی چهره های جدید از این قومیت و حزب جمعیت شد.قانونی یکی از دلایل مشکلات میان مجلس و ریاست جمهوری را نبود مقامی چون نخست وزیری گفته و تاکید می کند که انحصار طلبی دلیل زیر سوال رفتن اختیار و استقال نهاد و مقام های کشور شده است.هرچند تغییر نظام ریاستی به پارلمانی ضروری ترین اقدام حکومت وحدت ملی است اما با توجه به عملکرد اشرف غنی که از تقلب و بحران به ریاست جمهوری رسید و از ابتدای قدرت تنها در پی قوم گرایی بوده است و مخالفان را از بالاترین رتبه ها به انزوا و خانه نشینی کشاند.موج معترضان مقام ها که به نقد شدید از حکومت حال می پردازنند، همان افرادی هستند که در گذشته همراه حکومت و سیاست جاری بوده و اکنون تبدیل به مخالفان شده اند، زیرا نظام ریاستی از ابتدای دوران جدید و حکومت گذشته نیز برگرفته از آن بوده است.از پارلمان گرفته تا دادگاه عالی و وزارت ها تحت نفوذ ریاست جمهوری نه از استقلال برخوردار هستند نه عملکردی کارآمد دارند بلکه فساد باعث به وجود آمدن مقام های قدرتمندی شده است که به راحتی مخالفان را یا ترور و یا منزوی می کنند.با تغییر در رویکرد ابرقدرت ها نسبت به تحولات افغانستان و جنگ گسترده و نفوذ داعش ایجاب می کند که اشرف غنی به عنوان بالاترین مقام افغانستان همواره دست به بازی های سیاسی زده که کشور را با بحران داخلی و جنگ فرو برده، شخصی که به عنوان دومین متفکر جهان معرفی شد و استعداد خود خرج معامله کرد.
سیستم ریاستی و توهم قدرت خواهی غنی
© Photo / ارگ سیستم ریاستی و توهم قدرت خواهی غنی
© Photo / ارگ
عضو شوید
نظام ریاستی ناکارمد برای اکنون افغانستان است، نظامی که به غنی قدرتی مطلق داد و افغانستان را در جنگ، تجارت مواد مخدر و فساد فرو برد و حکومت را در انحصار پشتون قرار دارد.