اللهمحمد کاکر جوان بیست و شش سالهای است که کار و تحصیل را از یک مستریخانه شروع کرد و امروز توانسته است که نان آور حداقل هفتاد و پنج خانواده باشد. آقای کاکر در زمان دوران سیاه طالبان، در مستریخانهای در منطقه خیرخانه کابل شاگردی میکرد. او هفته دوصد افغانی معاش داشت و معاش هفتهوارش را خرچ خانوادهاش میکرد. مادر اللهمحمد کاکر از بیماری روماتیسم رنج میبرد، اما خانوادهاش بدلیل وضعیت بد اقتصادی نمیتوانست به مادرش رسیدگی کند.
اللهمحمد کاکر اول صبح و بعد از ظهر، در کنار شاگردی در مستری خانه، به مکتب میرفت. او در کنار پیشبرد درسهای مکتب و کار در مستریخانه، مجبور بود تا مواد سوختی نیز برای گرمساختن خانه از روی جادهها جمعآوری کند. آقای کاکر میگوید که در فصل سرما قدرت خرید مواد سوختی را نداشتند اما او مجبور بود تا از مقابل دکانها، فروشگاهها و روی جادهها اشیایی که بتوانند در گرم ساختن خانه کمک کند، جمعآوری میکرد.
اللهمحمد کاکر در پهلوی پیشبرد درس مکتب و کار در مستری خانه، به فکر یاد گرفتن لسان انگلیسی افتاد. او پس از فراغت از مستریخانه، با لباسها و دستان سیاه و پر چرک خود به کورس انگلیسی میرفت. این جوان افغان میگوید: «گاهی بود وقتی من از مستریخانه به کورس انگلیسی میرفتم، وقت بسیار قید و کم بود، چون من مکتب هم میخواندم اما باید به کورس انگلیسی هم خود را میرساندم و با دست و روی سیاه میرفتم، چون در مستریخانه دست و روی سیاه میشد. خیلی زمان میبرد تا دست و روی خود را پاک کرده برویم. همه ما را به نام سیاه و چرکین معروف و مشهور بودم و از این من بسیار رنج میبردم و همه میگفتند که شما مستری هستید و انگلیسی را چه میکنید. دقیقا یادم هست که استادانم میگفت که حالا در دنیا تخنیک پیشرفته میشود و سیستمها کمپیوتری میشود و اینها نیاز دارند که انگلیسی بخوانند. یعنی هیچ کسی فکر نمیکرد که من از یک شاگرد مستری به یک کسی که دکترا داشته باشد و در عرصههای سیاسی و اجتماعی کار بکند.»
اللهمحمد کاکر، پس از یاد گرفتن لسان انگلیسی و به پایان رساندن مکتب، وارد دانشگاه شد. او در مراسم عروسی، با یک مقام ارشد دولتی آشنا شد و در این مراسم، از این مقام دولتی بدلیل بیتوجهی دولت به تحصیل جوانان انتقاد کرد. این انتقاد و روان صحبت کردن وی به انگلیسی باعث شد تا این مقام دولتی به او توجه کرده و زمینه رفتن به بورسیه تحصیلی در هند را برایش مساعد سازد.
اللهمحمد کاکر در امتحان رقابتی برای دریافت بورسیه تحصیلی، بلندترین نمره را دریافت کرد. او توانست برای تحصیل به هند برود. این جوان پس از رفتن به هند توانست دو سند تحصیلی در مقطع لیسانس در رشتههای تجارت و اقتصاد و علوم سیاسی بدست آورد. او به تحصیل خود ادامه داد و یک سند ماستر و یک دکترا نیز بدست آورد.
ساخت آشپز خانه
اللهمحمد کاکر که از وضعیت اقتصادی رنج میبرد، در جریان تحصیل خود در هند دست به ابتکار جدید زد. او با پسانداز کردن دو تا سههزار کلدار هندی از طریق معاش ماهوار خود و قرضه گرفتن از دانشجویان، یک آشپزخانه ساخت و از طریق آن برای دیگر دانشجویان افغان غذا سرویس میکرد. او از نزدیک به دوصد دانشجو دو ماهه هزینه مصرف خوراکی شان را برای راهاندازی این آشپز به صورت پیشپرداخت گرفت. از این طریق توانست یک سرمایه یک میلیونی برای راهاندازی آشپزخانه تهیه کند. او به کارش آغاز کرد و توانست از این کار ماههانه حداقل صدهزار کلدار هندی عاید کند. کارش رونق بیشتری گرفت و کم کم دانشجویان ایرانی و عراقی نیز علاقمند خدمات اللهمحمد کاکر شدند. بیشتر خوراکیهایی که در آشپزخانه اللهمحمد کاکر تهیه میشد، از گوشت و برنج بود. قیمت گوشت در هند ارزان است اما دانشجویان افغان هم به گوشت علاقمندی زیادی داشتند و این مساله به رونق گرفتن کارش کمک کرد.
اللهمحمد کاکر پس از کسب سرمایه بیشتر، تصمیم گرفت تا کار تجارت را شروع کند. او اکنون در کشورهای هند، دبی و هانکانگ موتر تجارت دارد و نزدیک به هفتاد تن دیگر در کنارش صاحب کار و روزگار شدهاند.
از شاگردی در مستریخانه تا تجارت به دبی، هند و هانکانگ
© Photo / کسرااز شاگردی در مستریخانه تا تجارت به دبی، هند و هانکانگ
© Photo / کسرا
عضو شوید
اسپوتنیک، کابل: زندگی اللهمحمد کاکر، به یک داستان افسانهیی میماند که گوش دادن به آن ممکن است تعجب خیلیها را بر بیانگیزد و این که چطور یک شاگرد مستریخانه که در هفته دوصد افغانی درآمد داشت، امروز میتواند یک تاجر موفق و شخصیت علمی ممتاز باشد.