بی هویتی و سردرگمی سیاست مداران افغانستان

© Photo / کسرابی هویتی و سردرگمی سیاست مداران افغانستان
بی هویتی و سردرگمی سیاست مداران افغانستان - اسپوتنیک افغانستان
عضو شوید
حافظه تاریخ اگر موسی شفیق را بیاد می آورد از دوران دموکراسی نوپا که در حاکمیت کمونیست به قتل رسید و در دوران وحدت ملی تقدیر می شود از جنایتکاری چون حکمتیار نیز می گوید که برای دولت صلح جوست و برای مردم جانی.

به گزارش اسپوتنیک به شبکه اطلاع رسانی افغانستان (afghanpaper)، سمینار بزرگداشت از نودمین سالروز تولد محمد موسی شفیق، نخست وزیر و وزیر خارجه سابق افغانستان در کابل با حضور رییس جمهور، وزیر خارجه و برخی مقامات بلند پایه برگزار شد.
موسی شفیق، سیاستمداری که در حافظه تاریخی افغانستان در دوران دموکراسی نوپای حکومت ثبت شده است که قبل از کودتا و جنگ های داخلی سخت تلاش کرد تا روابط خارجی کشور را با همسایگان بهبود ببخشد و در دوران کمونیست در زندان شکنجه و به قتل رسید.
صلاح الدین ربانی، سرپرست وزارت خارجه در این سمینار اظهار داشت که بزرگداشت از این گونه شخصیت های بزرگ کشور تنها با هدف یادبود از خاطرات آنان نیست بلکه زمانی این تجلیل ها سودمند می باشد که دیدگاه ها و کارنامه های این افراد مورد مطالعه دقیق علمی برای درس های آموزنده صورت گیرد.
هرچند شخصی چون موسی شفیق با توجه به کارنامه وی می تواند سرمشقی برای حکومت اکنون باشد که با وجود چالش های بسیار کشور در سیاست خارجی بسیار ضعیف عمل کرده است اما انچه طی دوران جدید کشور اتفاق می افتد استفاده ابرازی از تقدیرها ست.
سردرگمی حکومت را می توان در بزرگداشت های چهره های مهم دوران شاه، کمونیست، خلق و حتی جنگ سالاران دید، روزی رییس جمهور در پی مقبره برای داود خان است و درصدد ساختن چهره ای دروغین از وی و روز دیگر برای دامن زدن به اختلافات، امان الله خان را قهرمان ملی می نامد و برای جنایتکار چهار دهه گذشته فرش قرمز پهن می کند.
سردرگمی در تمامی بخش ها حکومتی دیده می شود از سیاست خارجه گرفته تا وزارتخانه ها و میدان های جنگ! سمت و سوهای جناجی و تباری چنان در افغانستان پررنگ شده است که هر مقام در پی تعیین حلقه اطراف خود از نزدیکان و قهرمان سازی از شخصت های قومی خود هستند هرچند که این قهرمانان دستی در جنایت و جنگ داشته باشند.
نمونه یکی از این قهرمان سازی ها، کلکانی بود که باعث اختشاش و درگیری های قومی و حزبی را فراهم کرد که برخی از اینگونه اختلافات، منشا درون حکومتی دارد به مانند ساختن چهره ای غیر واقعی از داوود خان! شخصی که با براندازی یک پادشاهی و نابودی دموکراسی نوپای افغانستان از خود سلطانی ساخت انحصار طلب تام که دلیلی شد بر یورش خارجی، جنگ های داخلی و افراط گرایان.
به طور قطع تجلیل از سیاستمداران کاری عملی نیکو است اما تا زمانی که مقامات در پی ساختن بتی غیرواقعی و تحریف تاریخ نباشد، نخست وزیر سابق دوران پادشاهی افغانستان که از وی به عنوان شهید نام می برند می تواند نمونه ای برای مقامات حال باشد زیرا نشان می دهد که سیاست خارجی از چنان اهمیتی برخوردار می باشد که گاهی به جنگ و مناقشات بیانجامد، نمونه های که اکنون شاهد آن هستیم.
هرچند نمی توان از حکومت ظاهر شاه به عنوان دوران درخشان افغانستان یاد کرد زیرا همچنان کشور در تعصبات غرق و از دموکراسی تنها به عنوان نامی استفاده می شد اما نسبت به دهه های بعد آن از سیاستمدارن و نخبگانی برخوردار بود که اگر کودتا و جنگی اتفاق نمی افتاد می توانستیم به آینده ای مدرن و درخشان امیدوار باشیم زیرا با سرنگونی شاه، چه بسیار نخبگان از سیاست گرفته تا علمی یا ترور شدند و یا به قتل رسیدند.
سخن قابل تامل، بسیار قدردانی های است که از سوی حکومت در خصوص چهره های تاثیر گذار در دوره های مختلف صورت می گیرد، اگر افرادی چون شاه سابق و موسی شفیق قابل ستایش هستند پس چگونه قاتل چنین شخصیت های نیز به نیکی یاد می شود و در همین زمان و حکومت چهره های جهادی و مخالفان مسلح نیز قابل قدر هستند؟
در طور تاریخ افغانستان بسیار شاه، سیاستمدار، جنگ سالار و افراط گر نقش آفرینی کرده است که همچنان که کارنامه موسی شفیق برای کشور تاثرگذار بوده، سیاست آن دوران نیز قابل نقد و بررسی می باشد و همچنان که حکومت با زیرپاگذاشتن خون هزاران هزار بی گناه تلاش برای توافنامه صلح با حکمتیار کرد در پس ساختن نمادی از ناجی این کشور می باشد درحالی که حافظه تاریخ و مردم به خوبی می تواند قهرمان را از جانی تشخیص دهد و مقامات را در خاطرها حفظ می کنند که جان خود را برای کشور فدا کردند و آنان که همچنان بامعامله هم عزت را می فروشند و هم کشور را.    

نوار خبری
0
برای شرکت در گفتگو
ورود به سیستمیا ثبت نام کنید
loader
بحث و گفتگو
Заголовок открываемого материала