در عقب این همه زیبایی هنری مدتها قبل این نقطه به یادفراموشی سپرده شده که سینما نه تنها اثر هنری، بلکه در قدم اول مفهوم و مفکوره است که سازندگان فلم میخواهند بیننده خود را از انها اگاه سازند. کارگردانان هنر سینما در حال حاضر اکثراً این جز مهم هنر سینما را فراموش میکنند. در سالهای اخیر بیننده به دیدن فلم های زیبا، اما پوچ عادت کرده که راساً بعد از برآمدن از سینما فراموش میکند.
برعلاوه این، بخش قابل ملاحظه فلم های امریکایی فلم های نهایت ایدیلوژیک شده اند که هدف آنها آشناساختن بیننده از هر گوشه سیاره زمین با ارزش های لیبرال غربی می باشد.
واقعاً هم، اگر فلم های امریکایی را به دقت تمشا کرد، پی بردن به این به هیچ وجه دشوار نیست که در آنها اکثراً بصورت مشخص همان مفکوره ها نشان داده میشوند که در حال حاضر بصورت فعالانه توسط نمایندگان مقامات عالی امریکایی پخش میشوند که یکبار دیگر ثابت می سازد که سینمای امروزی — نه تنها وسیله تفریحی، بلکه سلاح جنگ اطلاعاتی است.
ولی فلم اولیویر ستون کارگردان امریکایی بنام «سنودن» که چندی قبل در روی پرده سینماهای روسیه به نمایش گذاشته شد، کاملاً دیگر است. این فلم در باره سرنوشت ادوارد سنودن مامور اسبق سیا معلومات میدهد که در تمام جهان از برکت آن شهرت یافت که او در باره مقیاس نظارت معلومات داد که ادارات استخباراتی امریکا بر اتباع کشور خود و تمام جهان پیش می برند. اعترافات سنودن که موصوف د ر سال 2013 نموده بود، به خبر پر سر و صدا واقعی مبدل گشت، ولی امروز، بعد از گذشت سه سال، در باره آنها تا اندازه فراموش کرده اند. فلم اولیویر ستون به وسیله وسایل برازنده هنری یکبار دیگر درین باره یاداوری میکند که مقیاس پیگرد در جهان معاصر تا چه حد است و راجع به شخص که همه ما به خاطر این دانش مدیون او هستیم — راجع به قهرمان معمولی ادوارد سنودن، یاداوری میکند.
در فلم سرنوشت ادوارد سنودن، تشکل او به مثابه شخصیت و این نشان داده شده که او، با چلنج دادن نه تنها به ماشین ادارات استخباراتی امریکا، بلکه به تصورات خود راجع به خیر و شر، از لابلای چه آزمون های گذشته است. سنودن به صفت وطنپرست امریکایی نشان داده شده که صادقانه بر این باور دارد، چیزی های که رئیس جمهور وی او دیگر شخصیت های رسمی میگویند. سنودن نسبت مریضی جسمانی از خدمت در نیروهای ویژه که آرزوی ان را داشت، صرفنظر کرد. ولی به او گفتند که به وطن نه تنها در اردو میتوان خدمت کرد و سنودن که درعرصه تخنالوژی های اطلاعاتی استعداد خارق العاده داشت، خدمت در سیا را ادامه داد. ولی در جریان آموزش و کار در استخبارات سنودن هرچه بیشتر از شیوه های آن مایوس می شد. او نمی توانست به آرامی مشاهده کند که سیا چگونه اعمال تامین شده را برای آن انجام میدهد، تا سازمان های ضروری مردم را در وضع لاچار قرار میدهد و آنها را به کار کردن برای خود مجبور می سازد. او تدریجاً مقیاس پیگرد را که ادارات استخباراتی علیه مردم انجام میدهند، درک میکرد. او به زودی فهمید که هر کس میتواند د هر لحظه تحت پوشش قرار گیرد — همه تماس های او در فیس بوک یا پست الکترونی در دسترس ادارات استخباراتی قرار گیرد و کمره نوت بوک یا تیلفون موبایل میتوانند از فاصله دور در هرلحظه فعال گردد. سنودن فهمید که حودث جاری با تصورات او راجع به عدالت مطابقت ندارند و عمده اینکه مردم حتی گمان هم نمی کنند که تا چه حد در برابر پیگرد آسیب پذیرند. و او در مورد عملکرد فیصله نمود. او، با قبول خطر برای آزادی (و ممکن جان خود)، معلومات راجع به فعالیت آژانس امنیت ملی امریکا در باره نظارت جهانی جمع آوری نمود و آنها را در USB ثبت کرد که او توانست از ساحه پایگاه محرم سیا خارج سازد. سنودن بعداً به هانکانگ رفت، جای که اعترافات پر سر و صدا ایراد کرد، به اتاق هوتل، جای که او مسکن گزیده بود، ژورنالیستان دعوت کرد که در جمله آنها گلین گرینویلد نیز حضور داشت. همین شخص قصه سنودن را در روزنامه انگلیسی «The Guardian» به نشر رساند. گرینویلد، از برکت مقالات راجع به سنودن و اعترافات او، در آن واحد به ستاره ژورنالیزم مبدل گشت. و خود سنودن که چشم جهان را در باره حقیقت باز نموده، ظاهراً، به دست خود آینده خود را نابود ساخت: او، کار خود، دختر دوست داشتنی و حتی وطن را از دست داد — در امریکا پاسپورت او را باطل ساختند و خائین اعلام کردند.
خوشبختانه، سرنوشت سنودن موفق ثابت گردید. او در روسیه پناهندگی حاصل کرد، در اینجا کار پیدا کرد و حالا در اطراف مسکو زندگی میکند. و دختر او چندی قبل از امریکا نزد او آمد. سنودن به خاطر فعالیت خود در باره مصوونیت حق زندگی شخصی مردم به دریافت بسیاری جوایز بین المللی مفتخر شده، ولی این پیشبینی هنوز قبل از وقت است که بعد از کشف یک شخص اوضاع در جهان خود بخود بهبود خواهد یافت، زیرا طوریکه خود سنودن گفت:« امروز صحبت در این مور مطرح بحث می باشد که ما تا چه حد میتوانیم بر تخنالوژی های اعتماد نمائیم که ما را احاطه میکنند و حکومت که استفاده از آن را تنظیم میکند. ما بصورت باهمی میتوانیم توازن بهتر را پیدا کنیم، به نظارت کتلوی خاتمه بخشیم و به حکومت راجع به این یاداوری نمائیم که اگر او واقعاً هم میخواهد بداند که ما چه احساس میکنیم — همیشه پرسیدن، نسبت به جاسوسی کردن، ارزانتر است».