داغِستان در سواحل دریای خزر و در قسمت شرقی ناحیه قفقاز موقعیت دارد. مرکز و بزرگترین شهر آن مَخاچقلعه است.
مخاچ قلعه در سال ۱۸۴۴ به مقصد تحکیم قوای روس ایجاد شد. د رسال ۱۷۲۲ در این محل پیگاه پتر کبیر امپراتور روس بود. در سال ۱۹۲۱ به مرکز جمهوری داغستان شوروی ملقب گردید و به نام مخاچ قلعه مسما گردید. این نام به افتخار مخاچ دخادایف به شهر گذاشته شده، وی یکی از فعالین سیاسی داغستان در اوان صده ۲۰ بود. مخاچ دخادایف در سال ۱۸۲۲ در داغستان بدنیا آمد و در سال ۱۹۰۰ زمان تحصیل اش در انسیتوت انجنیری راه آهن در سان پترزبورګ به سازمان انقلابی حزب سوسیال دموکرات کارگری روسیه آشنا شد و یک سال بعد به صفوف آن پیوست. در سال ۱۹۰۵ به داغستان برگشت و عضویت رهبری این سازمان را گرفت. دو بار زندانی گردید و در سال ۱۹۰۶دربدل ضمانت پولی خسرش بار دوم از زندان رها شد. در سال ۱۹۱۰ بعد از ختم تحصیل منحیث انجنیر راه آهن تا سال ۱۰۱۶ کار نمود. بعد از انقلاب ۱۹۱۷ عضویت کابینه موقت نمایندگی مسلمانان داغستان را حاصل نمود. وی در داغستان قوای سرخ شوروی را ایجاد نمود که درمقابله با نفوذ انگلیس در بحیره کسپین پیروز شد.
دومین شهر داغستان دربند است که در سواحل بحیره کسپین موقعیت دارد. این شهر از تاریخی ترین شهر های داغستان به شمار می رود آذربایجانی ها،لزگی ها و تَبَرسَرانی بیشترین ساکنان این شهر را تشکیل میدهند. دربند مرکز فرهنگی داغستان است و میان کوههای بزرگ قفقاز و بحیره کسپین ، به فاصلهٔ ۲۲۵کیلومتری شمال غربی باکو واقعست و با راه آهن و جاده به باکو مرتبط میباشد.
به اساس رویاتی این شهر تا سده ۴ میلادی بخشی از آلبانیای قفقاز بوده ٬ناحیهٔ اطراف دربند در ایام باستانی آلبانیا نام داشت. شهر دربند را معمولاً پایتخت البانیا میشمردند.
در دوره ایرانیان:
پیوستن آلبانیای قفقاز به ایران در زمان حکومت شاپور یکم ساسانی صورت گرفت و بنابر اطلاعات موجود داغستانیها در لشکرکشیهای فرمانروایان ساسانی و به ویژه شاپور دوم شرکت میکردند و به تدریج دین زرتشتی در داغستان گسترش یافت. شهر دربند به عنوان بخشی از داغستان گذرگاه ورود آلانها، خزرها، و سایر اقوام بیابانگرد به ایران بودهاست. بنابر این حکومتهای ایرانی در روزگار باستان برای حفاظت از ایران حاکمان ویژهای در این منطقه مقرر می نمودند. پس از ساخت دیوار حفاظتی دربند، مهاجرت مردم ایران به این شهر آغاز شد. طبق اطلاعات اثر معروف دربندنامه، سه هزار خانوداه از مناطق داخل ایران به دربند منتقل شدند و بر پایهٔ آختینامه، انوشیروان ۶۰ خانواده و ۳۰۰ نفر سپاهی به قلعه یی در نزدیکی روستای آختی منتقل ساخت.
روزگاری دربند در دست شروانشاهان بود، یکبار شاه عباس صفوی و بار دیگر نادرشاه آن را از ترکان پس گرفتند. نام فارسی دربند از اواخر سده پنجم میلادی به این شهر نهاده شد٬ یعنی از زمان همان قباد یکم ساسانی. ایرانیان استحکاماتی را در داغستان ساختند که یکی از آنها در شهر دربند با دیوار دفاعی طویل و معروف به همین نام مسما ګردید. استحکامات دربند دیوار سنگی بسیار بلندی بود٬طول آن چهل کیلومتر و از کوهستان تا کرانهٔ دریای خزر امتداد داشت و خط دفاعی بسیار مستحکمی در برابر سواران مهاجم به شمار میامد.
این دیوار که از تخته سنگهای بسیار بزرگ ساخته شده بود، هیجده تا بیست متر ارتفاع داشت. سی برج برفراز این دیوار قرار گرفته بود. دیوار سه دروازهٔ آهنی داشت که یک دروازهٔ آن به دریا گشوده میشد.
خسرو یکم پسر قباد یکم دستور ساخت دژ دربند را داد تا مرزهای شمالی ایران را از حملات اقوام مهاجم مصون دارد. این دژ طی ۱۵۰۰ سال بطور پیوسته مورد استفاده بودهاست. در قدیم دربند را ایراندژ مینامیدهاند، یعنی دروازهٔ ایران و دروازه قفقاز. ګویند به امر قباد یکم ساسانی در سال های ۴۹۰ و بعدآ خسرو انوشیروان درقرن ششم میلادی آن را استحکام بیشترداد٬از قرنها قبل به عنوان یک منطقه راهبردی ارزش بسیاری داشتهاست که آنرا در مقابل حملات مغول و تاتار به آذربایگان و ایران میبستند و راه رفت و آمد ایران را باخارج بسته مینمود.
دوران اعراب:
در قرن VII مسلمانان برای نخستین بار به دربند رسیدند، دربند در تصرف پادگانی ایرانی بود. به روایتی این ناحیه اول بار بوسیلهٔ مسلم تحت استیلای اعراب و مسلمین درآمد، و گویند وی دربند را از نو ساخت. در کتب جغرافیایی مسلمانان، احوال استحکامات و دروازههای دربند بنام عربی آن باب الابواب بتفصیل و با لحنی تا حدی مبالغه آمیز بیان شده است.
اعراب مسلمان برای محافظت از خلافت عربی در مقابل حملات خزرها، در دربند استحکاماتی بنا کردند. عناوین تعدادی از مناطق مسکونی ٬که تاکنون نیز باقی مانده است ٬گواه نقاط دفاعی در دربند است. در اینجا میتوان از محمدیه، اغلبی و دیگر عناوین نام برد. علاوه بر آن اعراب، مهاجران شرق مسلمان را در تمام منطقه ساکن کردند. به نوشته تاریخنگاران در دوران مختلف در دربند و داغستان جنوبی، دهها هزار خانواده از عراق ٬ شام و دیگر نواحی جهان عرب ساکن شده بودند. در خود دربند ۲۴ هزار جنگجوی عرب با خانوادههایشان ساکن شده و به بخشهای مجزا تقسیم شده بودند — محله فلسطینیها، دمشقیها، خمسیها، موصلیها، جزایری و قیصریها. در هر یک از آنها مسجدی بنا شده بود. علاوه بر آن مسجد بزرگی به نام «مسجد الجامی» ساخته شده بود. این مسجد تا کنون باقی مانده است و به نام «جمعه مسجد» یاد می شود. این مسجد یکی از قدیمیترین مساجد موجود در روسیه و در جهان است که نامش در فهرست میراث یونسکو ثبت است.
در ۹۸۶-۱۰۱۵ هَ.ق. دربند در دست ترکان عثمانی بود. تا آنکه شاه عباس اول صفوی آن رابازستاند،
در زمان نادرشاه داغستان از نظر جغرافیایی در شمالیترین بخش متصرفات حکومت صفوی قرار داشت. پس از سقوط حکومت صفویه، این سرزمین توسط روسها و عثمانیها اشغال شد. پیوندهای مذهبی بین اغلب ساکنان داغستان با عثمانی موجب روابط گسترده آنها با یکدیگر شد. نادرشاه برای تسلط کامل بر داغستان سه بار به این ایالت لشکرکشی کرد. با وجود این که وی در ظاهر به پیروزیهایی دست یافت، اما به طور کامل نتوانست داغستانیها را مغلوب کند. نحوه برخورد ظالمانه نادر نقش زیادی در گرایشهای بعدی مردم داغستان به روسیه و عثمانی ها داشت. بعدها در سال (۱۷۲۲ م). پتر کبیر بر آنجا دست یافت ولیکن نادرشاه آنرا به ایران بازگرداند (۱۱۴۷ هَ.ق. / ۱۷۳۵ م) بعد از نادرشاه دربند چندی استقلال یافت.
در ۱۷۹۶م داغستان به دست روسها افتاد وبا امظا پیمان ترکمانچای آن را از ایران جدا ساخت. و سرانجام بموجب عهدنامهٔ گلستان (۱۲۲۸ هَ.ق. / ۱۸۱۳ م) دولت ایران آنرا کاملاًبه روسیه واگذار کرد. در جنگ میهنی انقلاب اکتوبر ۱۹۱۷-۱۹۲۱ م. قسمت بزرگی از شهر ویران شد.
از دهه نود میلادی به اینسو، داغستان در مقاطعی شاهد خیزش اسلامگراها، جداییطلبان و همچنین درگیری قومی بوده است. بیشتر خشونتهای اخیر در داغستان توسط گروه جهادگرایان اسلامی موسوم به «جماعت شریعت» انجام شده که خواهان تأسیس یک امارت اسلامی در داغستان هستند. گروههای صوفی در داغستان هوادار ادامه حکومت سکولار در این منطقه هستند و این باعث وجود تنش میان آنها و گروههای سلفی شده که چندی است در داغستان ریشه دواندهاند.
داغستان امروز در حدود ۳ ملیون نفر جمعیت دارد. بیشینه مردم داغستان از اقوام مختلف قفقازی هستند، به واسطه حضور گروههای قومی بسیار گوناگون در این سرزمین بهجز زبان روسی، بیش از ۳۰ زبان محلی نیز در داغستان تکلم میشود. نام داغستان از کلمات "داغ" که در زبانترکی به معنای کوه است و "ستان" که در زبان فارسی به معنای «جای یا سرزمین» است، ترکیب شدهاست.
مطابق با نتایج سرشماری سال ۲۰۱۲ میلادی، مسلمانان ۸۳٪ از کل جمعیت داغستان را تشکیل میدهند. مسلمانان داغستان عمدتاً سنی مذهب هستند؛ البته در سواحل دریای خزر و به خصوص در داخل و اطراف شهرستان دربند، جمعیت شیعیان از سنیها بیشتر است. حدود ۲٫۴ درصد از مردم داغستان به کلیسای ارتدکس روسیه اعتقاد دارند.در حدود ۲ درصد گفتهاند که به پاگانیسم باورهای قبیلهای چندخدایی اعتقاد دارند. حدود ۹ درصد بیان داشتهاند که مذهبی نیستند و این در حالی است که ۲ درصد خود را بیخدا معرفی نموده و ۰٫۶ درصد نیز در خصوص مذهب خود سکوت کردهاند.
از دست اورد های مهم این سرزمین در عرصه جهانی بدون شک موفقیت های مزید شان در عرصه سپورت است ، داغستانیها به شوخی میگویند که داغستان باید با توجه به جمعیت خود در رتبهٔ اول جدول مدالهای المپیک قرار داشته باشد. حرفی که چندان هم بی جهت نیست. در دو المپیک ۲۰۰۴ آتن و ۲۰۰۸ پکن ورزشکاران داغستانی در دو رشتهٔ کشتی آزاد و بوکس ۶ مدال طلا، ۳ نقره و چهار برنز دریافت کردهاند. کشتی در این منطقه ریشه تاریخی دارد.
این منطقه در طول تاریخ شاهد تهاجمات متعددی بوده که باعث تکامل کشتی و هنرهای رزمی در آن شدهاست. اغلب پسرهای داغستانی از اوان کودکی دفاع از خود را میآموزند و هیچ مراسمی در داغستان بدون مسابقهٔ کشتی انجام نمیشود. علاوه بر کشتی ورزشکاران داغستانی در رشتههای رزمی، تیراندازی و تیروکمان نیز در زمرهٔ ورزشکاران برتر دنیا قرار دارند.مشهور ترین وزرشکار دنیا یلنا ایسنبایوا دو بار قهرمان بازی های جهانی اولمپیک زاده همین سرزمین است. در این سرزمین از زمانه های قدیم تا به حال اقوام و ملت های زیادی بود و باش دارند، ازاین سبب مردمان شان به لسان های مختلف سخن می زنند و همچنان عنعنات و رسم و رواج های مختلف در غنای کلتوری و فرهنگی این سرزمین نقش بزرگی دارد.