به گزارش اسپوتنیک به نقل از خبرگزاری فارس، زلمی استانکزی استاد دانشگاه بغلان با ارسال یادداشت اختصاصی به بررسی عملکردهای امریکا طی 15 سال حضور گسترده غرب به رهبری واشنگتن پرداخته است.
استانکزی نوشت: این روزها مصادف با حمله کشورهای غربی به رهبری امریکا به افغانستان است، روزهایی که دولت سیاه طالبان شکست و به جای آن دولت و نظام جدیدی استقرار یافت.
این حملات که پس از حادثه 11 سپتمبر امریکا کلید خورده بود، در نتیجه آن طی چند روز محدود نظام طالبان از افغانستان برچیده شد و طوری احساس میشد که گویا گروه طالبان هیچ حاکمیتی در این کشور نداشته است.
شاید در آن زمان حتی یک شبهنظامی در افغانستان فعال نبود، در حالیکه پیش از آن تمام دولت و نظام در دست گروه طالبان و شبهنظامیان این گروه بود.
این وضعیت امیدواریهای کلان مردمی را به بار آورده و افغانستانیها به آینده خود و کشور خود خوشبین شدند، تا حدی که روزانه شاهد بازگشت هزاران خانواده مهاجر از کشورهای دور و نزدیک بودیم.
بازسازی و نوسازی در هر گوشه کشور ننگزده افغانستان پس از 3 دهه نبردهای خونین آغاز شد و در کل زندگی رنگباخته افغانستانیها رونق دیگری گرفت، اما این وضعیت دیری نپایید.
مسائلی زیادی در 15 سال گذشته رخ داد، 3 انتخابات ریاست جمهوری، 2 انتخابات پارلمانی و شوراهای ولایتی، لویه جرگه و دهها نشستهای مشورتی عمدهترین این مسائل است.
اما هر آنچیزی که پس از این همه نشستها، روندها و تحولات کلان رخ نداد، تأمین امنیت، برقراری ثبات، امیدواریهای مردم و بازسازی افغانستان بود، که دقیقاً همین موارد اصلیترین انگیزههای حضور صدها هزار نظامی خارجی در افغانستان خوانده میشد.
نابسامانیهای افغانستان پسا طالبان در حدی است که میتوان کتابهای متعددی در باره آن نوشت، اما در زیر به مهمترین نابسامانیهای میپردازیم که با وجود حضور گسترده نظامیان خارجی هنوزهم ساکنان افغانستان را میآزارد.
امنیت و اقتصاد
شاید هیچ رسانه خارجی نباشد که حداقل هفته یکبار مسائل جاری افغانستان سرتیتر آن قرار نگیرد، اما با آنهمه از انبوه مشکلات موجود افغانستان یک چهارم آن نیز حتی در رسانههای داخلی انعکاس نمییابد.
اکنون که 15 سال از حضور نظامیان خارجی میگذرد، هیچ منطقه و شهری در امنیت کامل نیست، دستکم در 28 ولایت عملاً جنگ جریان داشته و دهها شهرستان و صدها روستا در تصرف کامل شبهنظامیان طالبان است.
خوشبینیهای سالهای نخست دیگر به هیچ شهروندی دیده نمیشود و هیچ کسی پیدا نخواهد شد که بزرگترین آرزویش زنده ماندن در این کشور نباشد.
کندز به دست طالبان سقوط، لشکرگاه، ترینکوت، پلخمری و فراه که هر کدام شهرهای کلیدی افغانستان است در محاصره شدید طالبان قرار دارد در حالیکه مراکز ولایتهای زیادی در آسیبپذیری بیوقفه و بیچون و چرای طالبان است.
ادامه ناامنی همراه با بیتوجهی نظامیان خارجی، بیکفایتی مسئولان دولتی و ددمنشی طالبان با پیامدها و نتایج ناگواری همراه بوده و علاوه بر سبب مهاجرتهای گسترده شهروندان شده، آنها را در وضعیت اسفناک اقتصادی نیز قرار داده است.
طی سالهای گذشته میزان سرمایهگذاری به شدت افت کرده و سرمایهگذاران داراییهای خود را ناگزیر به کشورهای دور و نزدیک انتقال دادهاند، در حالیکه در سفره اکثر ساکنان این کشور حتی لقمه نانی پیدا نمیشود.
زیربناهای ساخته شده مردم در نبردهای طالبان با دولت یکبار دیگر تخریب و به آتش کشیده شده، معادن توسط طالبان با همکاری پاکستانیها و خارجیها به صورت غیرقانونی استخراج میشود.
با آنکه دولت کابل دستاوردهای در بخش اقتصادی داشته اما این دستاوردها یا توسط طالبان نابود شده و یا همانند برخی پروژههای کلان منطقهای امنیت آن توسط شبهنظامیان تأمین میشود.
در این میان، کشت و قاچاق مواد مخدر نسبت به 15 سال پیش، بیش از 100 مرتبه افزایش یافته و سبب تجهیز تروریستها شده است.
وضعیت اقتصادی افغانستانیها دقیق همانند 15 سال پیش که دولت طالبانی شکست خورد و نظام جدید با همکاری امریکا در افغانستان استقرار یافت، است. تنها تفاوتی که دیده میشود این است که در آن زمان انگیزه کار و زندگی در وجود افغانستانیها موج میزد، اما اکنون تمام امیدهای آنها به ناامیدی تبدیل شده است.
علم و فرهنگ
طی سالهای نخست نظام و حضور هزاران نظامی خارجی، درهای زیادی مکتب ها در سراسر کشور به روی کودکان و نوجوانان گشوده شد تا حدی که در یک سال بیش از یک میلیون دانشآموز نیز راهی مکتب ها شدند.
اما این وضعیت هم دیری نپایید، طالبان با یورش بر مکتب ها، صنفهای درسی را آتش زده و آن را به سنگرهای امن خود تبدیل کردند.
تاکنون آمار دقیق مدارس که در آتش سوخته مشخص نیست و ظاهراً دولت توانایی آمارگیری این مکتب ها را هم ندارد، زیرا اکثر این مکتب در مناطق تحت حاکمیت طالبان موقعیت دارد.
سایه سیاه ناامنی بیشتر از هر چیزی روی مدارس تأثیر گذاشته و نفوذ بیسابقه تروریستها در امنترین مناطق افغانستان مانند بامیان سبب شده که دختران و پسران زیادی در مکتب ها مسموم شوند.
مسمومیت دختران تنها مربوط بامیان نیست، خبرها و گزارشهای این چنینی همه روزه تیتر اخبار رسانههای افغانستانی و منطقهای است، در حالیکه بخش بزرگ و تقریباً 50 درصد دانشآموزان با گذشت 15 سال از حضور نظامیان خارجی تاکنون در هوای آزاد، مکتب ها بدون در و پنجره همراه با دلهرگیهای بیشمار ناشی از ناامنی مشغول آموزش هستند.
فرهنگ نیز در افغانستان به جای اینکه تقویت شود، از همان سالهای نخست تحت استثمار غرب قرار گرفت، در حالیکه اکثر رسانههای ایجاد شده توانایی تامین بودجه خود را ندارند، اما در جریان سالهای گذشته فعالیت کردهاند.
پخش موسیقی، آهنگها و سریالهای خارجی و فیلمهای هالیوودی عمدهترین برنامههای تلویزیونها است تا حدی که چندین تلویزیون ویژه برای این کار نیز سالهای گذشته آغاز به فعالیت کرده است.
از سوی دیگر، برنامههای ادبی به صورت کامل در محراق بیتوجهیها قرار داشته، حتی یک مجموعه شعری از سوی دولت و وزارت اطلاعات و فرهنگ به چاپ نرسیده و بر اساس گزارشها کشورهای خارجی که «کمککنندگان» نیز از سوی برخی دولتمردان تلقی میشود، هزینه چاپ کتابهای دینی مدارس را نیز نمیپردازند.
انجمنهای موجود ادبی و اتحادیههای نویسندگی همه با منابع شخصی تامین شده و مجموعههای شعری و فرهنگی را با پولهای شخصی خود به چاپ رسانده و وارد بازار کتاب و علم و فرهنگ میکنند.
امریکا در افغانستان به چه مینازد؟
با توجه به مسائل که اشاره شد، اما آمریکاییها بیباکانه در محافل و مراسمهای مختلف بینالمللی از دستاوردهای یادآور میشوند که آنها در نتیجه اراده شوم دولتمردان آن کشور نابود شده است.
اگر طی سالهای گذشته در افغانستان بازسازی و نوسازی صورت گرفته، همه ناشی از همت شهروندان این کشور و از املاک شخصی مردم بوده و هیچ ربطی به تأسیسات عامالمنفعه و دولت ندارد.
امنیت در جریان سالهای حضور امریکا و غربیها با گذشت هر روز به وخامت گراییده و هیچ امیدی بر پیشروی نیروهای دولتی و برقراری ثبات دیده نمیشود.
اگر سال گذشته یک ولایت و چند روستا سقوط کرد، امسال یک ولایت نیز با چند شهرستان سقوط کرد، در حالیکه چندین شهر دیگر نیز در آستانه سقوط قرار گرفت.
وضعیت اقتصادی خانوادهها با وجود فسادهای گسترده که منشأ در نوعیت کمکهای خارجی دارد، نیز گسیل لشکر غربیها به افغانستان را زیر سوال برده، زیرا هیچ دستاورد ملموسی طی سالهای گذشته در این بخش وجود نداشته است.
همانطوری که در بالا نیز اشاره رفت، در بخش علم و دانش نیز امریکا کاری انجام نداده که در مراسمها و محافل بینالمللی فخرفروشی کرده و بر چشم جهانیان و شهروندان امریکا خاک بزنند.
فرهنگ استثمار شده نیز هیچ سودی به افغانستانیها نداشته مگر اینکه همه روز فرهنگ و رسوم اسلامی و افغانستانی خود را ناگزیر با فرهنگ بیگانه و غیربومی جایگزین کنند.
با وجود این همه نابسامانیها، اما پرسش این است که امریکا به کدام دستاور خود در افغانستان مینازد؟ در حالیکه اهداف کلانی را برای خود در این کشور و برای آبادی بخشهای مختلف ترسیم و به جهانیان به نمایش گذاشته بود.
اکنون که 15 سال از حضور نظامیان خارجی به رهبری امریکا گذشت، تمام پردهها برداشته شده و حقیقت به مردم این کشور آشکار شده و آن اینکه غرب به دنبال اهداف کلان و استراتژیک خود در این کشور حضور داشته و هیچ گاهی نیتی برای بازسازی، تأمین امنیت و نابودی تروریستها و سایر نابسامانیها را در دستور کار خود نداشتهاند، زیرا در غیر آن صورت اکنون مردم شاهد این حجم نارساییهای نمیبود.