در مقابل حکومت افغانستان مدعی است که برخی از رسانهها و خبرنگاران شرایط موجود را در نظر نمیگیرند و برخلاف آنچه که شرایط ایجاب میکند، عمل مینمایند. اما برای اینکه کار اطلاعرسانی موثر واقع شود و میزان شکایتها و نارضایتیها میان رسانهها و حکومت از بین برود یا حداقل کاهش یابد، درنظر گیری موارد ذیل میتواند مفید واقع شود.
1- حدود، صلاحیتهای کاری و همچنین مسوولیتهای هر نهاد و سکتور در قانون اساسی و دیگر قوانین نافذه افغانستان مشخص شده و هرگاه به قوانین احترام گذاشته و طبق آن عمل شود، شکایت و نارضایتی بوجود نخواهد آمد. اما، گریز از قانونی و بیاحترامی به اصول و ارزشهای پذیرفته در افغانستان به یک امر معمول تبدیل شده و هر فرد و نهاد خود را بالاتر از قانون میپندارند.
در کار اطلاعرسانی به همان اندازه که نیروهای امنیتی در تامین امنیت شهروندان و تحکیم حاکمیت دولت مسوولیت دارند، به همان اندازه رسانهها و خبرنگاران نیز مسوولیت دارند. قانون اساسی و برخی از قوانین نافذه دیگر افغانستان چنین صلاحیت و مسوولیتی را به رسانهها و خبرنگاران داده و نیروهای امنیتی باید بدانند که کار دیگران هم کمتر از کار خودشان کم ارزش نیست. اما در بسیاری از موارد آنچه که از طرف مقامهای بالاتر به سربازان دستور داده شود، مسایل دیگری پذیرفتنی نیست. هرچند از نگاه قانون سربازی باید چنین باشد، اما آنهایی که دستور محدود کردن زمینه کار و فعالیت دیگران را صادر میکنند باید حیطه صلاحیت قانونی خود و افراد دیگری که خارج از حوزه کاریشان فعالیت دارند را هم باید درک کنند.مقامهای امنیتی و سربازان باید بدانند که قانون صلاحیتهایی را به رسانهها و خبرنگاران نیز داده است.
آن طوری که گزارشهای نهادهای رسانهیی نشان میدهد، بیشترین موارد خشونت علیه خبرنگاران از سوی نیروهای امنیتی اعمال میشود. اعمال این خشونتها نشان میدهد که در زمان آموزش نیروهای امنیتی به صلاحیتهای کاری و حقوق دیگر اقشار کمتر به آنان تذکر داده میشود.
2- در جامعهای که همه چیز به ویژه آزادی بیان و رسانهها زیر سایه حکومت آغشته به فساد گسترده اداری، قانونگریز، ضعیف، محتاج به کمکهای بیرونی و درگیر جنگ طولانی و فرسایشی در حال تجربه باشد، احتمالا کار اطلاعرسانی با مشکلات جدی مواجه خواهد بود. در افغانستان هنوزهم زورمندان دولتی و غیردولتی مقدم بر تمامی قوانین هستند و اطلاعرسانی در میان چنین افرادی که بجز از منافع شخصی خود به چیزهای دیگر فکر نکنند، دشوار است. این مورد به آسانی قابل رسیدگی نیست و نمیتوان انتظار داشت که در چنین وضعیتی هر دو جانب، رسانهها و حکومت باهم بدون زیر پا کردن اصول و قانون عمل کنند.
3- کار رسانهیی در افغانستان تقریبا تجربه تازه است و خیلی از دستاندرکاران رسانهیی با اصول و معیارهای جهانی اطلاعرسانی آشنایی ندارند. امروز بیشتر رسانههای افغانستان توسط افراد و اشخاصی گردانندگی و مدیریت میشوند که هیچ گونه دانش مسلکی و حرفهای در زمینه خبرنگاری و کار رسانهیی ندارند. هر کار از خود اصول و قواعد خاصی دارد و کسانی که وارد کار و فعالیت غیر از دانش علمی و مسلک خود میشوند، مطیمنا عملکردشان خالی از عیب و نقض نخواهد بود.
در رسانهها افرادی که حتا یک روزی در کلاس دانشکده خبرنگاری ننشستهاند، کم نیستند. رسانههای افغانستان بدلیل وضعیت بد مالی که دارند همیشه دنبال افرادی بوده که کمترین حقوق را توقع داشته باشند. چنین توقعی باعث شده تا شایستگی، ظرفیت و توانایی در کار خبرنگاری در نظر گرفته نشود. آن طوری که برخی از گزارشها و شواهد نشان میدهد، بیشتر خبرنگارانی با خشونت و جنجال مواجه میشوند که غیر حرفهیی اند و کمترین آشنایی با اصول کار رسانهیی ندارند. چنین افرادی فکر میکنند که هرگاه کمره و مایک در دست داشتند نباید کسی جلوی کارشان را بگیرند؛ در حالی که خبرنگاری از خود اصول خاصی دارد و محدودیتهایی نیز در برخی از موارد دارد و نباید نادیده گرفته شود.
4- یکی از مشکلات عمده در کار اطلاعرسانی عدم دسترسی به منابع و اطلاعات است. قانون حق دسترسی به اطلاعات که در نخستین روزهای آغاز به کار حکومت وحدت ملی توشیح شد، چگونگی دسترسی به اطلاعات را توضیح داده است. حکومت افغانستان تاکنون برای اجرایی شدن این قانون هیچ اقدامی نکرده و این مساله باعث شده تا بیشتر براساس شایعات و شک و گمانها حوادث به خورد مردم داده شود. از جانب دیگر، بیشتر رسانهها و خبرنگاران در افغانستان بدنبال خبرهای «سخت» هستند. خبرهای سخت شامل حوادث ناخوشایند میشود که امروز بخش اعظم محتوای نشراتی رسانههای افغانستان را همین خبرها تشکیل میدهد. بازتاب خبرهای سخت از یک سو بر اذهان عامه تاثیرات منفی بجا میگذارد و از جانب دیگر نظام حاکم را در برابر رسانهها حساس میسازد. نظامهایی که دریابند رسانهها بیشتر در پی برملا کردن خلاها و ناتوانیهای شان هستند، طبیعا محدودیتهایی را بر کار رسانهیی خلق میکنند. وضع چنین محدودیتهایی دو طرف یعنی حکومت و رسانهها را نسبت به کار و اقدامات همدیگرش مشکوک و بدبین میسازد.
بنا برای این که کار اطلاعرسانی برای رسانهها و حکومت موثر واقع شود،باید دو طرف به محدوده کاری همدیگر احترام گذاشته و آنچه را که قانون برای شان توضیح داده انجام دهند. در غیر این صورت، میزان شکایتها و انتقادها از جانب رسانهها و حکومت نسبت به عملکرد همدیگرش از بین نخواهد رفت.