در بایرن ارلانگن مردی از لب دروازه خانه خود، صدای هیبت انگیز غجیب و غریب را شنید که از ترس پولیس را زنگ زده برای دفاع خود خواست. او آنقدر ترسیده بود که حتی نتواست از خانه بیرون شود و ببیند که صدائی کی است.
اما وقتیکه گروپ پولیس به محل آمد، در لب دروازه دخولی مرد عارض یک جوره خارپشتک را دیدند که مصروف عشق بازی بودند.
پولیس می گوید که اکثراً خارپشتک نر بسیار داد وفریاد میکرد.