ملیحه خانم جوانی است که قبل از رسیدن به سن قانونی تن به ازدواج میدهد. رفتن به محافل عروسی و دیدن عروسهایی با لباس قیمتی و مفشن، تزئین کردن عروسها با زیورات قیمی و برگزاری جشنهای پایکوبی، ملیحه را تشویق کرد تا او نیز روزی در لباس عروسی در میان جمعی از دوستان و اعضای خانواهاش خودنمایی کند. او در آن زمان هرگز فکر نمیکرد که ازدواج کردن تنها برتن کردن لباس عروسی و داشتن زیورات نیست. ملیحه به زودی به رویاهایش میرسد و زمانی که خواستگاری دروازه خانه پدرش را میکوبد، پدر و مادرش بدون مشوره با وی تصمیم میگیرند تا ملیحه را به شوهر بدهند؛ شوهری که به گفته ملیحه، هیچ گونه شناختی از خود و خانوادهاش نداشت.
ملیحه با تصمیم والدیناش مخالفت نکرد، چون شوق برتن کردن لباس عروسی را داشت. هرچند وی نمیتوانست هم با تصمیم پدر و مادرش مخالفت کند، زیرا؛ پنج خواهر دیگرش نیز قبل از این که به سن قانون برسند، تن به ازدواج داده بودند. ملیحه که اکنون مصروف بزرگ کردن سه فرزند خود است، میگوید: «من فکر میکردم چیزی را که پدر و مادرم برایم انتخاب کردهاند مناسب و درست است.»
ملیحه هرچند از انتخاب پدر و مادرش ناراض نیست، اما میگوید که انتخاب شریک زندگیاش بدون مشوره با خودش اقدام درست نبوده است. او با گذشت چند سال از آغاز زندگی مشترکاش، حالا متوجه شده است که با یک فرد باید یک عمر زندگی کرد و خودش باید در انتخاب شریک زندگیاش نقش میداشت. ملیحه گفت: «من کوچکتر از آن چیزی بودم که بتوانم در مورد آینده خود به تنهایی تصمیمی بگیرم و بتوانم با تصمیم پدر و ماردم مخالف کنم.»
آن طوری که ملیحه میگوید یکی از خوشبختیهایش از آغاز زندگی مشترک تاکنون این بوده است که وی با شوهرش به تنهایی زندگی کردهاند. او معتقد است که زندگی یک عروس خورد سال با اعضای خانواده شوهر میتواند مشکلساز باشد. ملیحه گفت: «خوشبختانه وقتی که من عروسی کردم و خانه شوهرم آمدم، با اعضای فامیل شوهرم مثل خشو، بردار شوهر، خواهر شوهر زندگی نکردم و زندگی ما فقط دو نفر بوده است. شوهرم مرا درک میکرد که کوچک هستم و زمانی هم کدام مشکلاتی که اگر بین ما رخ میداد، شوهرم درک میکرد که من ممکن چیزی را نفهمم و خودش گذشت میکرد. این باعث شد که تا امروز زندگی ما خوب به پیش برود.»
ملیحه خود را نسبت به دیگران خواهرانش خوشبخت احساس میکند و میگوید تنها یکی از خواهرانش که به سن قانونی رسیده بود، ازدواج کرد. او میافزاید که دیگران خواهرانش با اعضای فامیل شوهرشان زندگی میکردند و با مشکلات زیادی مواجه شدند. وی در مورد خواهرانش گفت: «در اصل ازدواج زیر سن برای شان مشکل ایجاد کرده است. وقتی یک دختر زیر سن ازدواج کند، کودک است و یک کودک نمیداند که چگونه با فامیل شوهر خود رفتار و رویه داشته باشد. این مساله باعث میشود تا مشکلاتی برای شان پیش بیاید.»
دشواریهای دختر داری
ملیحه در خانوادهای متولد شده است که اکثریت اعضای آن دختر بودهاند. به گفته او، داشتن دختران زیاد برای یک خانواده در جامعه سنتی افغانستان دشوارهای زیادی دارد. در چنین خانوادههایی روی زندگی آینده دختران کمتر فکر میشود و این خانوادهها تلاش میکنند تا زودتر بار مسوولیت دخترانشان را از دوش خود دور کنند. ملیحه میافزاید: «در افغانستان میگویند که دختر دار بودن مشکل است و وقتی دختر کلان شد، پشت شان حرف میزنند. همین مساله بوده که فکر میکنم پدر و مادر خواستند تا دخترانشان را زودتر به شوهر بدهند.»
ازدواج قبل از وقت برای ملیحه پیامدهای جبران ناپذیری را هم در قبال داشته است. او که قبل از ازدواج شاگرد مکتب بود، با آغاز زندگی مشترکاش نتوانست به مکتب برود. به گفته ملیحه، او حالا دیگر چنین فرصتی را ندارد و باید به فرزندانش و خانهاش رسیدگی کند.
ازدواج زیر سن در افغانستان، از معضل مهم اجتماعی در این کشور به شمار میرود. براساس آمارهای ارایه شده توسط نهادهای دولتی، سالانه از مجموع 7.3 میلیون دختری که در جهان قبل از رسیدن به سن قانونی تن به ازدواج میدهند، دوازده درصد این دختران قبل از رسیدن به سن هجده سالگی مراحل حاملگی را در افغانستان تجربه میکنند.
داکتر محمد اسماعیل رحیمی معاون وزارت اقتصاد افغانستان، روز چهارشنبه هفته گذشته، 20 جولای، با ارایه گزارش وضعیت نفوس در این کشور، گفت که سالانه از هر سه دختر یک دختر قبل از رسیدن سن قانونی تن به ازدواج میدهد. وی گفت: «در افغانستان از هر پنج خانمی که بین سنین پانزده الی نوزده سال قرار دارند، یک تن آنان ازدواج و مراحل حاملگی را تجربه کرده است. حدود پانزده درصد خانمهایی که بین سنین پانزده الی چهل و نه سال قرار دارند پیش از رسیدن به سن پانزده سالگی تن به ازدواج میدهند.» معاون وزارت اقتصاد همچنین تاکید کرد: «در هر چهار خانمی که بین سنین بیست تا بیست و چهار سال قرار دارند، یک تن شان قبل از رسیدن به سن هجده سالگی یک طفل بدنیا میآورد. سالانه از هر سه دختر یک تن آنان قبل از رسیدن به سن هجده سالگی تن به ازدواج میدهد و اکثرا این ازدواجها در خانوادههای فقیر و کم سواد صورت میگیرد.»
مقامهای مسوول میگویند که بیشتر ازدواجهای قبل از وقت در افغانستان در خانوادههای فقیر و کمدرآمد صورت میگیرد.