رادیو "سپوتنیک" نامه از خانم غوتی غوتی یکی از مترجمین افغان مقیم ناروی بدست آورده است. وی در این نامه نوشته که بعد از تکاپوی زیاد موفق به دریافت آدر پُستی (فیسبوکی) شما گردیدم، تا بتوانم نکتهٔ چند از چشم دید خویش را در مورد پناهندگان هموطن خویش در ناروی با شما شریک نمایم.
خانم غوتی مینویسد: "من منحیث مترجم در دفتر پولیس،(UDI)مرجعیکه در مورد اقامت و یا اخراج مهاجرین تصمیم میگیرند و کمپ ها ایفای وظیفه منمایم،بلی! جاییکه صدای خفه شدهٔ پناهندگان هر روز، هر لحظه اش عذاب کشم مینماید. اینجا ژورنالیستان اوکراینی, نارویژی و افغان نارویژی صرف برای دولت و حفظ بست (چوکی ماموریت) خویش و برای اینکه این کشور و در مجموع اروپایان یا سوسیال امپریالیزم ،خونخوار جهانی افشا نه شده باشند حرفهای ما را به نشر نمی رسانند. اینجا در رسانه ها سخن از کمک های مادی میزنند, اما برعکس ملت ما خون میخورند". به گفته گفتهٔ یک هموطن ما از غزنی: "آنجا طالب ما را با کارد و تفنگش ،دولت با بمباردش می کشتند، و اینجا شکنجهٔ روحی میشویم و مارا میکشند ولی خود را قاتل نمی نامند"
خواهشمندم التماس آن مادران را بپذیرید که فرزندان عزیز شان را ، جگر گوشه های خورد سال خویش را به امید کسب سواد، زندگی در فضای امنیت و ارامی فرستاده اند، آواز بلند آن صداهای خفه در گلوی بغض نمودهٔ هموطنان زجر کشیدهٔ خویش شوید ،تا به گوش متفکر صاحب ما و دارودسته اش همچنان در گوش جهانیان جانی ایکه داد از بشر دوستی نموده خون انسانان را میخورند وکشور ما را یکی از پرفسادترین کشور ها ساخته اند برسانید تا بدانند که ما نه کر هستیم و نه کور. ما از همه فجایع سرمایه داران یا به عبارهٔ دیگر مافیای جهانی خون آشام آگاهی کامل داریم.
خانم غوتی غوتی در گفتگوی با خبرنگار رادیو "سپوتنیک" در مورد زندگی مهاجرین افغان در ناروی می گوید:
جوانان کشور ما همه با امراض گوناگون به ناروی رسیدند، کسی در راه بلغاریا از لت و کوب پولیس پاهش را از دست داده و کسی شکسته و لنگ لنگان تا ناروی امده تعدادی با مرض شکر، قلبی و مرض ساری توبرکلوز آمده اند، اینجا گفته می شود مهاجر را پناه میدهند و کمک انسانی مینمایند، خوب بسیار خوب ممنونیم، اما جوانانیکه بیش از هفت ماه در ناروی بسر میبرند و خون قی میکنند (پنج تن ایشان را من میبینم از همه خبر ندارم دیگران در چه حال اند) آیا به تداوی عاجل ضرورت ندارند؟
جوانیکه تکلیف بواسیر دارد و روده اش مثل پوقانه خارج از بتن شده خونریزی دارد آیا به کمک عاجل ضرورت ندارد؟ به ایشان در ملاقات گفته میشود: بعد از دوهفته ملاقات با دوکتور داری بعد از دوهفته دوکتور میگوید: وی نامه خواهد فرستاد به شفاخانه و تا متخصص برای مریض وخت ملاقات دهد و این مدت پنج تا شش هفته را در بر خواهد گرفت، و از مریض خواهش میشود (Du må være tålmodig) یعنی صبر و حوصله داشته باشد.
جوان خون قی می کند بستر شفاخانه نمیشود ،در قدم اول مرض ساریست اشخاص ماحولش مب این یکی دو تن را طور مثال نوشتم، البته قابل یاد آوریست که حس انسان دوستی در نارویژی های شمال ناروی قابل قدر است، اما آنها تا هنوز نمیدانند که در افغانستان چه میگذرد و درچه شرایطی انسانهای کشور ما قرار دارند و زندگی مینمایند.
من منحیث مترجم حق نقل دادن ،و یا تشریحات اضافی، لغت را بدون اجازه توضیح نمودن و شخصی تماس گرفتن را ندارم، اما هموطن عزیزم بمیرمت، فدای لحظات افسردهٔ مادر دیده براهت! مرا محبت هموطنی ات وادار به قانون شکنی نموده است! ای هموطن من و هموطن صدها مترجم هموطنت مرا نالهٔ درد تو شب بخواب نمیگذارد، آن نالهٔ تو قلب مادری را جریحه دار میسازد و بیاد مادرک بیوه انتظارت اشک یأس ،مسافری، بی وطنی تأمیل شده میریزم، اما چه حاصل؟! چه حاصل که برایت من تنها بمیرم و صدایت را به گوش شنوایې نه رسانم؟ من شمارهٔ تیلفونم را در مسج به شما میفرستم لطفاً با من تماس بگیرید! حقوق پناهندگان زیر سن این نوجوانان بی سرپرست ما پامال است لطفاً دست بکار شوید! با اندوه فراوانیکه در قلب افسرده دارم وگفتنی های ناگفته یعنی فریاد های خموش نوجوانان میهنمم از طریق رادیو شما میخواهم به گوش جهانیان برسانم.