بعد از دشمنی های متواتر ۵۰ ساله امریکا با ریژیم انقلابی کوبا ٬ اوباما خواست٬ در سال اخیر ریاست اش در قصر سفید٬ صفحه جدیدی رادر مناسبات واشنگتن با هاوانا باز نماید.
جنگ اقتصادی در مجموع مبارزه بین دو ابر قدرت ها و یا کشور های جداگانه در وضع تحریمات اقتصادی شمرده میشود که اجزای آن عبارت از منع صادرات یا واردات تکنالوژی مدرن ٬ و قسمتآ یا کاملا وضع تحریمات تجارتی است. به بیان دیگر معاصره اقتصادی است. ابرقدرت ها می توانند تدابیر را جهت بی ارزش ساختن پول داخلی کشور های تحت تحریم ٬ صعود قیمت در صادرات امتحه تجارتی و سایر تدابیر مشابه را روی دست ګیرند.
کشور های بزرگ با بلندی تولید ناخالص داخلی و عظمت اقتصادی خود کشور های ضعیف را تحت اطاعت خود قرار می دهند. آنها این جنگ را پیش برده و پیش می برند ٬ از خصوصیات چنین جنگ ها اینست که کشور های غولپیکر اقتصادی کوشش می کنند کشور های ضعیف را خفه نموده و در معاصره مطلق اقتصادی ٬ سیاسی و کلتوری خود قرار دهند. در عین زمان ٬با این فشار مستقیم٬ در صدد از بین بردن و تضعیف همه جانبه پوتانسیل اقتصادی کشور مورد تحریم می گردد. بدون شک نمونه چنین ابر قدرت اقتصادی جهانی ایالات متحده امریکا است٬ که نه تنها خود اش چنین عمل می نماید٬ بلکه متحدین و سایر کشور های تحت تاثیر اقتصادی خود را نیز وادار به چنین عمل می نماید.
مناذعات امریکا و کوبا یکی از پدیده های نادر در مناسبات بین المللی شمرده میشود٬ که در عرصه مناسبات جهانی نظر چنین کانفلیکت ثابت و مداوم بین ابر قدرت جهانی و کشور به مراتب از هر لحاظ خورد تر و ضعیف تر وجود نداشته ٬ متاسفانه تا حال از بین رفته و بدین اساس مورد توجه و بررسی سیاسیون قرار دارد.
« جنگ اقتصادی»
مقصد از نوشته امروزی ما درک از مفهوم « جنگ اقتصادی» در مورد مشخص سیاست امریکا با کوبامیباشد. وضع تحریمات علیه کوبا٬ منع قرار دادن آزادی های تجارتی اش ٬ ندادن حق کمایی سرمایه برای عدم تامین منصب اش در جامعه جهانی ازمقاصد ایست٬ که بدین شکل امریکا خواست تا این کشور را از نقشه اقتصاد جهانی محو نماید. چنین سیاست را امریکا در رابطه به کشور های جهان که از مدل سیاست دموکراسی وی پیروی نمیکند٬ تامیل می نماید.
تقریبآ ۵۰ سال از بحران موشکی کوبا میګزرد ٬ از این زمان تا به حال کشور ایکه عامل چنین بحران ګردید٬ متاثر باقی مانده و در معرض تحریمات اقتصادی قرار دارد٬ نه تنها کوبا ٬بلکه بسیاری از کشور های امریکای لاتین٬ که تا این زمان با کوبا مناسبات نیک تجارتی داشتند٬ در حالت فقرقرار ګرفتند. این تحریم ایکه از سال ۱۹۶۲ تا به حال وضع ګردیده در واقع تقض کامل حقوق بشر نیز شمرده می شود٬ که تا به حال حتا امریکایی ها امکان نداشتند از کوبا دیدن نمایند. البته این تحریم زیان جبران نا پزیر برای کوبا و همچنان بی ضرر برای خود امریکا نیز باقی نمانده. با آمدن روسای جمهور جدید در قصر سفید٬ نه تنها در این مدت تحرمات تضعیف نګردید ٬بلکه قوانین جدیدی جهت تشدید آن وضع ګردید. به اساس محاسبات تحلیلګران این تحریمات ۹۷۵ ملیارد دالر در ظرف ۵۰ سال صدمه در اقتصاد کوبا وارد نموده.
کمک امریکا به کوبا
در سال ۲۰۰۴ امریکا به کوبا به قیمت یک ملیارد دالر مواد خوراکه را صادر نمود ٬ با آمدن بوش مناسبات بین دو کشور دوباره تیره ګردید. البته کوبایی ها با وعده های انتخاباتی اوباما چشم امید در تامین مناسبات بین دو کشور داشتند ٬ اما هنوز تا اخیر سال زمامداری اش ٬با وجود همه اعلامیه ها وی٬ نه تنها تحریمات کاملاَ از بین نرفته ٬ بلکه زندان ګوانتاناما در کوبا نیز مسدود نګردیده.
صرف در سال ۲۰۰۹ بطور ناچبز تحریمات نرمتر ګردید ٬وی خوب می دانست که هم جامعه امریکا و هم کوبا از وی انتظار ګرمی مناسبات بین دو کشور را دارند٬ اولین قدم وی رفع قیودات در انتقال پول از طرف کوبای های امریکایی ٬که خانواده های شان در کوبا بسر میبرند٬ بود. اما در خزان سال ۲۰۱۱ واشنگتن کما فی صابق تحریمات را علیه کوبا تمدید نمود. ناگفته نماند که سازمان ملل متحد بار ها از امریکا خواسته تا تحریمات یک جانبه خود را علیه کوبا ملغا قرار دهد. در قطعنامه ایکه سازمان ملل صادر نمود ۱۸۶ کشور جهان رای مثبت مبنی بر رفع تحریمات علیه کوبا اراهه نمودند٬ اما صرف دو کشور امریکا و بریتانیا رای مخالف دادند.
اگر چه کوبا در مذاکرات را با امریکا باز نمود٬ اما با سوءظن به و احتیاط قدم میگذارد. ناظرین در واقعیت این سیاست قصر سفید را ناشی از تغییر در اوضاع جیوپلیتیکی به صورت کل در جهان و به صورت اخص در امریکای لاتین میدانند.
مروربه تاریخ مناسبات بین دو کشور
اگر یک مرور کوچک به تاریخ مناسبات بین دو کشور ازآوان انقلاب کوبا نمایم درمی یابیم که ریشه های دشمنی های امریکا با جزیره آزادی از کجا منشه میگیرد. در سال جنوری ۱۹۵۹ انقلابیون کوبا قدرت را در این کشور بدست گرفتند٬ که مناسبات بین دو کشور فورآ برهم خورد. در مارچ ۱۹۶۰ رییس جمهور امریکا دوایت دیوید آیزنهاور٬ سرباز و سیاستمدار آمریکایی که از سال ۱۹۵۳ تا ۱۹۶۱ به عنوان سی و چهارمین رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا در قصر سفید حاکمیت را در دست داشت٬ فرمان صادر نمود تا مهاجرین کوبایی را در مقابله به رژيم انقلابی هاوانا مسلح سازند. یک سال بعد از وی جوان ترین ریس جمهور امریکا جان فیتزجرالد کِنِدی٬ حین آمدن اش به قصر سفید این پلان آیزنهاور را تکمیل نمود و عملیات خلیج را
که توسط آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا برای ساقط کردن حکومت فیدل کاسترو در کوبا طراحی شده بود٬ در ۱۷ آوریل ۱۹۶۱ به دستور وی ، نیروی ۱۷۰۰ نفری از ضد انقلابیون کوبایی با کمک عوامل سیا در خلیج خوکها در جنوب کوبا پیاده شدند٬ تا با رژیم تازه به قدرت رسیده فیدل کاسترو رهبر انقلاب کوبا مبارزه نموده ووی را سرنگون نمایند.
سرویس جاسوسی شوروی از نقشه عملیات به نحوی مطلع شد و فیدل کاسترو را در جریان وقایع قرار داد.
نیروهای طرفدار کاسترو، با غافلگیر کردن ضد انقلابیون کوبایی، در ظرف ۴۸ ساعت، نیروهای شرکت کننده در عملیات خلیج خوکها را قلع و قمع کردند و صدها تن از مخالفین کاسترو دستگیر، زندانی و اعدام شدند.
نشست «سازمان کشور های قاره امریکا »
در جنوری سال ۱۹۶۲ در نشست «سازمان کشور های قاره امریکا » ایلات متحده پیشنهاد نمود ٬تا کوبا را از این سازمان خارج نمایند٬ که از جمله ۲۱ کشور شامل این سازمان ۱۴ کشور رای موافق نشان دادند ٬ کوبا رای مخالف و شش کشور دیګر رای ممتنع دادند ٬ که بدین اساس امریکا بسیار به مشکل و فشار بالای کشور ها قادر شد تا ۳/۱ رای موافق را بدست آورد. در همان سال قسمی که قبلآ اشاره نمودم ٬ ایالات متحده تحریمات را در مناسبات تجارتی با کوبا وضع نمود ٬ که مورد موافقت خاموشانه ای متحدین ناتو اش و کشور های امریکای لاتین قرار ګرفت. اکتوبر سال۱۹۶۲ کوبا با بحران دراماتیک مواجع ګردید. در آن وقت اتحادشوروی در قلمرو کوبا راکت های اتومی خود را مستقر نمود که با مخالفت سرسخت امریکا مواجع ګردید. جهان در خطر جنګ اتومی قرار ګرفت. در نتیجه اتحادشوروی موافق شد تا راکت های خود را بردارد ودر بدل با امریکا به طور سری به موافقت رسیدند که ایالات متحده از تعرضات در قلمرو کوبا دست بردارد. اګر چه حکومت کاسترو با چنین توافق نامه مخالفت خویش را نشان داد ٬ اما مناسبات نیک خود را با شوروی حفظ نمود.
طبعآ سیاست خشمانه ایالات متحده امریکا ناشی از جنگ سرد بود ٬ بدین قرار واشنگتن مداوما متحدین ناتو خویش و کشور های امریکای لاتین را تحت فشار قرار میداد و از ایشان خواستار قطع هر نوع مناسبات با کوبا می ګردید٬ که به مرور زمان همه این کشور ها به دیکته امریکا عمل نمودند. در عین زمان تعداد مهاجرین از کوبا به امریکا رو به افزایش نمود ٬ آنها به کمک سیا تصمیم به سرنگونی رژیم کاسترو شدند ٬ سازمان های سیاسی را ایجاد نمودند ٬ تا مورد قبول حکومت و کانگرس امریکا قرار ګیرند. در ۳۰ سال اول ایشان موفقانه کار خویش را پیش میبردند.
کوبا در جستجوی متحدین
در جواب کشور کوبا در جستجوی متحدین خود ٬ نه تنها در بین کشور های سوسیالیستی برآمد ٬ بلکه با کشور های انقلابی و جهان سوم نیز مناسبات خود را قایم نمود٬ در این کشور ها کوبا سرمایه معنوی خود را یعنی داکتران و معلمین مجرب خود را صادر نمود. کوبا حکومت آزاد انګولا را درمبارزه با رژیم اپارتاید افریقای جنوبی کمک های بزرګ نظامی نمود. در سال ۱۹۸۸ نیرو های نظامی کوبا توانست تا افریقای جنوبی را از خاک انګولا در ساحات کویته کوناوال عقب نشینی دهد. در سال ۱۹۹۰ حالت در اثر سه تحولات جهانی تغییر نمود: در قدم اول اتحاد شوروی از هم پاشید٬ که از این تاریخ به بعد برای امریکا ومتحدین اش جنګ سرد ضرورت حاد سیاسی خود را از دست داد. با قطع کمک های شوروی به کوبا٬ این کشور درقهقرا وبحران اقتصادی بزرګ کشانیده شد٬ اما حکومت کاسترو استواری و شهامت را از دست نداد٬ و به اقدامات دیګری در رشد اقتصادی متکی به خود دست زد.
دوم قدرت جیوپولیتکی امریکا تضعیف گردید٬ که در زمان حاکمیت بوش به صراحت دیده می شد. این امر باعث ګردید تا تغییرات در کشور های امریکای لاتین بروز نماید و در تعدادی از این کشور ها نیرو های چپ قدرت را بدست ګرفتند٬ یکی پشت دیګر مناسبات خود را با کوبا از سر ګرفتند و خواهان محو تحریمات امریکا علیه کوبا ګردیدند. ایشان همچنان خواهان شمولیت کوبا در «سازمان کشور های قاره امریکا» ګردیند.
سوم ٬ تغییرات جدی در صحنه سیاست امریکا بوجود آمد ٬ اولین بار صدا های از سیاست غلط امریکا در قبال کوبا به ګوش رسید. کشاورزان امریکا خواهان صدور امتحه خود به کوبا ګردیدند٬ که مورد تایید بسیاری از سناتور های جمهوریت خواهان قرار ګرفتند. دیګر مهمتراز همه تحولات جدی در دیدګاه مهاجرین کوبا در امریکا بود ٬جوانان کوبای تبعه ایلات متحده امریکا خواهان حق سیاحت به کشور آبایی شان شدند٬ توانستند که پول به اقارب خود در کوبا ارسال نمایند وآزادانه تبادلات را انجام دهند. امادر مجموع روابط واشنگتن و هاوانا حتی پس از پایان جنگ سرد نیز به صورت خصمانه باقی ماند و تغییری فاحشی در روابط دو کشور حاصل نشد.
بارک اوباما احساس نمود که جامعه از وی قدم های متین را در گرمی مناسبات با کوبا انتظار میبرند. که قدم اول اش همان منع تحریمات در انتقال پول و سیاحت به کوبا بود٬ که تا زمان بوش حفظ بود. اما تابه حال هنوز معلوم نیست که تا کدام اندازه اوباما٬ تا بقای قدرت اش در قصر سفید٬ میتواند قدم های بلند تری بردارد٬ خاصتآ بعد از سفر سوال برانګیزش به هاوانا و برخورد رائول کاسترو باوی. اما به هر ترتیب ٬امروز دیګر در اذعان عامه در رابطه به تحریمات امریکا بر کوبا تغییر فاحش به میان آمده ٬ اګر تقریبآ ده سال پیش نیرو های سیاسی داخل امریکا مطلقاَ طرفدار تحریمات بودند ٬ اما حال این نقطه نظر به نفح کوبا تغیر نموده٬ که دلایل اش ٬قسمی که ګفتیم ٬ تغییر اذعان عامه در امریکای لاتین و بلند رفتن نفوس اتباع امریکای لاتین در خود ایالات متحده است. بعید نیست که این امر٬ باعث فشار جامعه بالای حاکمیت در رفع تحریمات علیه کوبا دریکی دو سال اخیرګردد. کوبا هم بسیار به وقت اش عکس العمل های نوید دهنده در مناسبات اش با ایالات متحده امریکا نشان داد ٬ فیدل کاستر ۵ اپریل اعلان نمود که عملکرد ها و اعلامیه های اوباما شاهد تغییرات مثبت به نفع حادی ساختن مناسبات امریکا با کوبا می باشد ٬ که نماینګر حسن نظرشخصی اوباما است. وی اضافه نمود که به هر ترتیب اوباما بهتر از بوش و یا مکین است ٬ اما در قید سیاست امپراتوری امریکا قرار دارد٬ که به مراتب قوی تر از وی و اراده نیک وی می باشد.اما کاسترو ، روز سه شنبه در ستونی در روزنامه گرانما، روزنامه رسمی حزب کمونیست کوبا٬ نوشت: «برادر اوباما بهتر است فکر کند و تلاش نکند درباره سیاست کوبا نظریه پردازی کند.»
رهبر انقلاب کوبا خاطر نشان کرد: «ما با کار و زحمت مردم خود، قادر به تولید غذا و ثروتی که نیاز داریم. ما به هیچ هدیهای از طرف فرمانروا (امریکا) نیاز نداریم.»
بدین اساس ٬ کوبا بسیار به احتیاط ناظر است٬ که تا کدام سرحد امریکا حاضر است قدم بګذارد٬ بسیار احتیاطانه مشاجره دیپلوماتیک را پیش می برد٬ اما خوب می بیند که اداره اوباما فشار داخلی را احساس می کند. حکومت کاستر به نوبه خود فشارآن کشور های امریکای لاتین را احساس می کند ٬ که راضی از ګرمی مناسبات این کشور با ایالات متحده نیستند. بدون شک هر دو کشور مانند همیشه با نقاط نظر مختلف به جهان نګاه می کنند و مقاصد مختلف خود را حفظ می نمایند٬ که البته این نقاط نظر متفاوت یک امر طبیعی در مناسبات دو جانبه شمرده می شود. اما باید انکار ننمود که رشد مناسبات بین دو کشور تا این سرحد هم بدون شک بزرګترین دستاورد ۵۰ سال اخیر شمرده میشود. خوب به هر ترتیب اوباما هنوز وقت دارد ٬ تا به وعده های خود جامعه عمل بپوشاند و ما منتظر رشد مناسبات بین دو کشور باقی می مانیم.
.