به گزارش خبرگزاری تسنیم، چنین به نظر می رسد که این بدترین زمان برای مسافرت یک شهروند اهل عربستان سعودی به ایران باشد. حالا اگر یک شهروند عربستانی به ناگهان تصمیم گرفته باشد در ایران زندگی کند، احتمالاً هیچ کس این تصمیم را عاقلانه نداند حتی ایرانی ها هم.
اما یک دختر سعودی تصمیمش را برای درس خواندن در ایران گرفته است سارا مصری در حدود ده ماه پیش به ایران رفته است و پنج ماه است که در یک وبلاگ از تجارب خود به عنوان یک سعودی در ایران مینویسد.
سارا یک دختر اهل عربستان سعودی است و حدود ده ماه است که در رشته "مطالعات ایران"در تهران مشغول به تحصیل است.
او به تازگی وبلاگی راه انداخته است به نام "یک سعودی در ایران"و از تجربه زندگی یک دختر اهل عربستان سعودی در ایران به زبان انگلیسی می نویسد.
در این وبلاگ به سختی می توان کوچک ترین نکته منفی ای درباره ایران یافت، حتی وقتی از سارا درباره یک تجربه منفی در ایران طی این ده ماه می پرسیم، می گوید:
"حالا چیزی به ذهنم نمی رسد، بگذار کمی فکر کنم…"
سارا در آخرین پست خود در وبلاگش که پس از اتفاقات حج و کشته شدن بیش از 400 ایرانی در منا انجامیده است نوشته است:
"اینجا برای هیچ کس اهمیت ندارد که من اهل عربستان هستم، در این مدتی که اینجا زندگی کرده ام حتی برای یک نفر هم اهمیت نداشته است که من سنی هستم."
"غمگینم که بیش از این نمیتوانم دیگران را در رابطه با ایران مطلع کنم".
Khuda Hafez https://t.co/3JN8ARc1WR pic.twitter.com/JOIk5OCQyR
— Sara Masry (@sara_m_90) January 20, 2016
سارا در گفتگو با ناظران درباره تجربه زندگی 10 ماهه یک "سعودی"در ایران می گوید:
کشور ایران و فرهنگ آن همیشه برای من جالب بوده است من در لندن درباره تاریخ و فرهنگ ایران مطالعه می کردم، اما روزی به این نتیجه رسیدم که برای یافتن واقعیت و لمس چهره واقعی ایران باید به این کشور بروم و آن را همان طور که هست با چشمان خودم ببینم.
زمانی که تصمیم گرفتم کاری خود را در لندن رها کنم و برای درس خواندن درباره ایران، به ایران بیایم، بسیاری از اعضای خانواده و دوستانم با این کار موافق نبودند، در واقع مخالف بودند و به من توصیه می کردند، دست به چنین کاری نزنم. خوب، می توان آنها را به نوعی درک کرد. تصاویر و اخباری که معمولاً در رسانه ها از ایران منتشر می شود تصاویر مثبتی نیست.
اما تجربه من طی 10 ماه گذشته بسیار مثبت بوده است. مردم بسیار مهربان هستند و برخورد بسیار خوبی دارند. اول به خاطر لهجه فارسی حرف زدنم، فکر می کنند که من هندی هستم و وقتی می فهمند که اهل عربستان سعودی هستم، کنجکاوی شان گل می کند که من اینجا چه کار می کنم؟ آیا از کشورشان خوشم می آید و در کشورشان تجربات خوبی داشته ام یا نه.
من اینجا بسیار مسافرت می کنم. شهرهای زیبای زیادی را دیده ام با مردمشان آشنا شده ام و دوستان خیلی خوبی پیدا کرده ام. درس خواندن نیز تجربه خوبی است و پیشرفت خوبی در درس و زبان فارسی کرده ام. واقعیت این است که مردم اینجا اصلاً توجهی به اینکه من سعودی هستم ندارند. گاهی که می فهمند من سعودی هستم، تعجب می کنند چرا که اکثراً آنها هیچ گاه یک سعودی در زندگی شان ندیده اند و سپس سؤال ها آغاز می شوند که اینجا چه کار می کنی؟ و ایران چه طور است، واقعاً باید بگویم هیچ تجربه منفی ای نداشته ام. اما تجربه مثبت خیلی…
مثلاً یک بار بکس پولم را با مقدار زیادی پول و تمام مدارکم مانند لیسانس دریوری انگلیس و کارت شناسایی عربستان گم کردم. تمام دوستان و حتی پولیس گفتند که پیدا شدنش تقریباً غیرممکن است. اما بعد از چند روز یک خانم با من تماس گرفت و گفت بکس ات را نمی خواهی؟ او همسر راننده تاکسی بود که من بکس را در آن جا گذاشته بودم. چند روز طول کشیده بود تا بتواند با استفاده از کارت های در داخل بکسم، کنرا پیدا کنند.
Posted by Sara Masry on Saturday, November 28, 2015
مسلماً افراد نژادپرست همه جا وجود دارند، اما من با آنها رو به رو نشده ام. من می دانم که در ایران نیز مانند همه جا، افراد وجود دارد، مسلماً در جریان مشکلات بین ایرانیان و اعراب از گذشته تاکنون هستم و گاهی با دوستان ایرانیم در این رابطه با هم گفتگو می کنیم، اما من شخصاً در اینجا مشکلات ندارم.
تنها مسئله، نکته ای است که برای همه خارجی ها امکان دارد رخ دهد. مسئله دیوار زبانی که در ابتدای ورود به ایران برای گرفتن تکسی و خرید و… دچار مشکل می شویم. تنها نکته ای که شاید باید بگویم این است که به مدت 3 ماه کامپیوتر اپل من خراب بود و چون نمایندگی اپل در ایران وجود ندارد برای تعمیر آن با مشکل مواجه بودم.
حتی بعد از اتفاقات متعدد، من تجربه منفی ای نداشته ام. گاهی مردم وقتی متوجه می شوند من عربستانی هستم از من چیزی می پرسند، اما هیچ گاه هیچ ایرانی ای در این مدت کوچک ترین مشکلی برای من ایجاد نکرده و یا نامهربانی ای نکرده است.
پس از اتفاقات حج، یک بار در غذاخوری دانشگاه من می خواستم دوغ بخرم، یکی از دوستانم به شوخی به فرد فروشنده گفت که این عربستانی است به او چیزی نفروش. خوب او منظوری غیر از شوخی نداشت. پس از آنکه آن دوستم رفت. یک خانم به مدت 5 دقیقه تمام از من به خاطر شوخی دوستم عذرخواهی می کرد. من برای او توضیح دادم که آن آقا دوست من است اما آن خانم معتقد بود حتی چنین شوخی ای هم نباید صورت بگیرد.
Posted by Sara Masry on Tuesday, March 8, 2016
هدف من از نوشتن وبلاگ درباره تجارب هر روزم در ایران، در واقع این است که بین دو ملت پل بسازم تا مردم ایده و تفکرات و تصورات خود را بر اساس واقعیت بسازند.
تصویری که من از ایران ارائه می دهم با تصویر و تصوری که در عربستان و کشورهای دیگر وجود دارد بسیار متفاوت است. اکثر واکنش ها به نوشته ها و تجارب خوب من از ایران بسیار مثبت بوده است هرچند گاهی واکنش های منفی نیز وجود دارد. البته من از دیدن هر واکنشی چه مثبت و چه منفی خوشحال می شوم.
اما نکته ای هست که من را غمگین می کند و آن این است که چرا بیش از این توان ندارم تا مردم بیشتری را از واقعیت ایران آگاه کنم و این فاصله ها را هر روز کمتر و کمتر نمایم.